English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
number completion test ازمون تکمیل اعداد
Other Matches
sentence completion test ازمون تکمیل جمله
picture completion test ازمون تکمیل تصویر
healy picture completion test ازمون تکمیل تصاویر هیلی
frank drawing completion test ازمون تکمیل نقاشی فرانک
complementation سیستم اعداد برای نشان دادن اعداد مثبت و منفی
leontief matrix اجزاء ماتریس لئونتیف در قطراصلی اعداد مثبت و سایراجزاء ان اعداد منفی یا صفرهستند .
random number روش ایجاد یک ترتیبی از اعداد تصادفی به طوری که هیچ عددی بیشتر از اعداد دیگر رخ نمیدهد
algebra استفاده از حروف در برخی عملیات محاسباتی مشخص برای جانشین کردن اعداد ناشناخته یا یک محدودهای از اعداد ممکن
hexadecimal notation سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F
hex سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F
army classification battery test ازمون کارایی پرسنلی ازمون قابلیت انفرادی
shear box test ازمون برشی با جعبه ازمون برشی جعبهای
completes تکمیل
completing تکمیل
completed تکمیل
complete تکمیل
fulfillment تکمیل
completion تکمیل
compietion تکمیل
complementarity تکمیل
fulfilment تکمیل
entelechy تکمیل
supplementation تکمیل
consummation تکمیل
carry out تکمیل کردن
augment تکمیل کردن
fill up تکمیل کردن
fill out تکمیل کردن
implement تکمیل کردن
augmented تکمیل کردن
fulfils تکمیل کردن
fulfills تکمیل کردن
full load فرفیت تکمیل
fulfilling تکمیل کردن
fulfilled تکمیل کردن
carry ineffect تکمیل کردن
actualize تکمیل کردن
actualise [British] تکمیل کردن
in progress of completion در دست تکمیل
supplements تکمیل کردن
augmenting تکمیل کردن
put into effect تکمیل کردن
carry into effect تکمیل کردن
make something happen تکمیل کردن
back up تکمیل کردن
back-up تکمیل کردن
aucmented تکمیل شده
roundest تکمیل کردن
put inpractice تکمیل کردن
fulfill تکمیل کردن
finishing عملیات تکمیل
augments تکمیل کردن
fullest تمام تکمیل
finish تکمیل کردن
finishes تکمیل کردن
replete تکمیل انباشته
completion date تاریخ تکمیل
put ineffect تکمیل کردن
full تمام تکمیل
make up تکمیل کردن
supply تکمیل کردن
supplied تکمیل کردن
to eke out تکمیل کردن
supplemented تکمیل کردن
supplement تکمیل کردن
processor تکمیل کننده
perfects تکمیل کردن
perfect تکمیل کردن
round تکمیل کردن
perfected تکمیل کردن
perfecting تکمیل کردن
to post up تکمیل کردن
supplying تکمیل کردن
completing تکمیل کردن
fulfil تکمیل کردن
completed تکمیل کردن
complete تکمیل کردن
supplementing تکمیل کردن
to top off تکمیل کردن
completes تکمیل کردن
consolidation of position تکمیل ارایش مواضع
supplement تکمیل کننده اضافی
expletive جایگیر تکمیل کننده
to fill up گرفتن تکمیل کردن
supplements تکمیل کننده اضافی
supplementing تکمیل کننده اضافی
filler point نقطه تکمیل ذخایر
expletory جایگیر تکمیل کننده
supplemented تکمیل کننده اضافی
complementary تکمیل کننده یکدیگر
expletives جایگیر تکمیل کننده
supplemented تکمیل کردن ضمیمه شدن به
perfect کاملا رسیده تکمیل کردن
supplement تکمیل کردن ضمیمه شدن به
supplementing تکمیل کردن ضمیمه شدن به
perfects کاملا رسیده تکمیل کردن
perfected کاملا رسیده تکمیل کردن
supplements تکمیل کردن ضمیمه شدن به
perfecting کاملا رسیده تکمیل کردن
consummative تکمیل کننده انجام دهنده
mature واجب الادا تکمیل کردن
matures واجب الادا تکمیل کردن
supplied تکمیل کردن موجودی ذخیره
to fill out تکمیل کردن توسعه دادن
autocomplete تکمیل شدن خودکار [کامپیوتر]
pavilion roof شیروانی چهار کله تکمیل
supplying تکمیل کردن موجودی ذخیره
supply تکمیل کردن موجودی ذخیره
filler point نقطه تکمیل ذخیره انبار
consolidating station ایستگاه تکمیل کننده بار
vapoware نرم افزار در حال تکمیل
concrete finishing machine دستگاه عملیات تکمیل بتن
design development آماده سازی و تکمیل نقشه فرش
cheated تکمیل چرخش روی زمین بجای هوا
cheats تکمیل چرخش روی زمین بجای هوا
cheat تکمیل چرخش روی زمین بجای هوا
emergency complement جدول تعدیل نیروی انسانی برای تکمیل یکانها
numerics اعداد
octal notation یا اعداد 0 تا 7
germ layer یکی از طبقات سلول ابتدایی جنین پس از تکمیل مرحله گاسترولا
round numbers اعداد سرراست
rational numbers اعداد منطقی
real numbers اعداد حقیقی
real numbers اعداد واقعی
odd numbers اعداد فرد
theory of numbers نظریه اعداد
rational numbers اعداد گویا
odd numbers اعداد فرد
number range محدوده اعداد
congrunet numbers اعداد هم نهشت
arabic numeral اعداد انگلیسی
arithmomania وسواس اعداد
binary numbers اعداد دودوئی
complex number اعداد مختلط
Roman numeral اعداد رومی
harmonic mean اعداد متقابل
numerary وابسته به اعداد
numeric 1-مربوط به اعداد. 2-
cardinal اعداد اصلی
random numbers اعداد تصادفی
ordinal numbers اعداد ترتیبی
matrixes جدول اعداد
even اعداد جفت
cardinals اعداد اصلی
numerical مربوط به اعداد
matrix جدول اعداد
theory of numbers نظریه اعداد [ریاضی]
5, 7, 9 are odd numbers . 5؟7؟9 اعداد فرد هستند
FMS کنترل اعداد کامپیوتری
decimal number system سیستم اعداد اعشاری
decimal number system سیستم اعداد دهدهی
transfinite ماوراء اعداد محدود
packed decimal اعداد بسته شده
random number generator مولد اعداد تصادفی
numerative system دستگاه اعداد [ریاضی]
cardinals اعداد اصلی [ریاضی]
number system دستگاه اعداد [ریاضی]
numerative دستگاه اعداد [ریاضی]
numeric آرایه حاوی اعداد
numeric مجموعه کلیدها با اعداد
Mersenne prime اعداد مرسن [ریاضی]
Cardinal numbers اعداد کاردینال [ریاضی]
statistics واقعیتها به صورت اعداد
rational numbers اعداد منطقی [ریاضی]
system of numeration دستگاه اعداد [ریاضی]
numbering system دستگاه اعداد [ریاضی]
z test ازمون " زی "
post test پس ازمون
examination ازمون
examinations ازمون
experience ازمون
experiences ازمون
experiencing ازمون
shibboleths ازمون
shibboleth ازمون
t test ازمون تی
tested ازمون
u test ازمون یو
chi square test ازمون "چی دو "
f test ازمون اف
tests ازمون
set ریاضی مربوط به مجموعههای اعداد
sets ریاضی مربوط به مجموعههای اعداد
geometry of numbers نظریه هندسی اعداد [ریاضی]
floating point calculation محاسبات اعداد نمایی یا علمی
unsigned که اعداد منفی را نشان نمیدهد
quantified بیان اثر چیزی با اعداد
numeric که فقط حاوی اعداد هستند
numerology مبحث معانی رمزی اعداد
to add equals اعداد مساوی را با هم جمع کردن
alphabet code flag پرده مخابره حروف یا اعداد
alphanumeric حروف روی و اعداد عربی
keypad و 0 تا 9 برای اعداد 0 در مبنای شانزده
setting up ریاضی مربوط به مجموعههای اعداد
inverts تغییر اعداد در محیط دودویی
inverting تغییر اعداد در محیط دودویی
numeral اعداد نوشته شده IV, III, II , I و...
invert تغییر اعداد در محیط دودویی
notation روش نوشتن یا نمایش اعداد
quantifying بیان اثر چیزی با اعداد
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com