Dictiornary-Farsi | ازمون جملههای درهم ریخته | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
dissarranged sentences test	ازمون جملههای درهم ریخته
dissected sentences test	ازمون جملههای درهم ریخته


Other Matches

incomplete setences test	ازمون جملههای ناتمام
wild and woolly	درهم ریخته
jakes	اشغال درهم ریخته
littery	ریخته و پاشیده درهم برهم
rotter incomplete sentences blank	برگ جملههای ناتمام راتر
mashed	خمیر نرم خوراک همه چیز درهم درهم وبرهمی
mashes	خمیر نرم خوراک همه چیز درهم درهم وبرهمی
mashing	خمیر نرم خوراک همه چیز درهم درهم وبرهمی
mash	خمیر نرم خوراک همه چیز درهم درهم وبرهمی
army classification battery test	ازمون کارایی پرسنلی ازمون قابلیت انفرادی
pleach	درهم پیچیدن درهم گیر افتادن
intertwining	درهم بافتن درهم بافته شدن
intertwines	درهم بافتن درهم بافته شدن
intertwine	درهم بافتن درهم بافته شدن
intertwined	درهم بافتن درهم بافته شدن
clutters	درهم ریختگی درهم وبرهمی
clutter	درهم ریختگی درهم وبرهمی
cluttered	درهم ریختگی درهم وبرهمی
mis run casting	ریخته گری ناقص ریخته گری نادرست
ladle crane	جراثقال پاتیل ریخته گری جراثقال چمچه ریخته گری
shear box test	ازمون برشی با جعبه ازمون برشی جعبهای
founders	ریخته گر
cast copper	مس ریخته گی
foundering	ریخته گر
hot topping	ریخته گی
casting	ریخته گی
founder	ریخته گر
foundered	ریخته گر
moulder	ریخته گر
caster	ریخته گر
foundry man	ریخته گر
metal founder	ریخته گر
besprent	ریخته
disorganized	در هم ریخته
brass founder	ریخته گر
investment foundry	ریخته گی بسته
cast steel	فولاد ریخته گی
molten	ریخته ریختگی
chuted concrete	بتن ریخته گی
iron foundry	ریخته گی اهن
investment castings	ریخته گی بسته
foundries	ریخته گری
casting	ریخته گری
foundry	ریخته گری
castellated nut	مهره ریخته گی
cast metal	فلز ریخته گی
group casting	ریخته گری
cast glass	شیشه ریخته گی
cast crystal	بلور ریخته
cast concrete	بتن ریخته گی
skin	پوسته ریخته گی
moulding	ریخته گری
skinned	پوسته ریخته گی
skinning	پوسته ریخته گی
skins	پوسته ریخته گی
sheet asphalt	اسفالت ریخته
potted	در کوزه ریخته
founding	ریخته گری
casting	قطعه ریخته گی
precast	پیش ریخته
found	ریخته گری
founds	ریخته گری
pigs	اهن تازه ریخته
pig	قالب ریخته گری
pig	اهن تازه ریخته
eruptive rock	سنگ بیرون ریخته
injection molding	ریخته گری تزریقی
pigs	قالب ریخته گری
ejecta	مواد بیرون ریخته
investment castings process	فرایند ریخته گی بسته
loam castings	ریخته گری شنی
direct casting	ریخته گری مستقیم
down hill casting	ریخته گری مستقیم
die mold	فرم ریخته گی تزریقی
iron casting	ریخته گری اهن
foundry cupola	کوپول ریخته گری
composite casting	ریخته گری مرکب
trumpeted	قیف ریخته گری
trumpeting	قیف ریخته گری
group teaming	ریخته گری گروهی
compression molding	ریخته گری فشاری
transfer molding	ریخته گری انتقالی
group casting	ریخته گری گروهی
grey iron foundry	ریخته گری خاکستری
core sand	ماسه ریخته گری
fusion casting	ریخته گری ذوبی
foundry sand	ماسه ی ریخته گری
foundry practice	تکنیک ریخته گری
foundry pit	جهنم ریخته گری
ingot casting	ریخته گری شمش
foundry pit	چاله ریخته گری
chuted concrete	بتن ریخته شده
machinery castings	ریخته گری ماشینی
plaster cast	ریخته گری گچی
pouring cup	قاشق ریخته گری
cast steel	فولاد ریخته گری
moulded	قالب ریخته گری
olio	مخلوط چیزدرهم ریخته
non ferrous casting	قطعه ریخته گی غیراهنی
mould	قالب ریخته گری
molds	قالب ریخته گری
precision casting	ریخته گری دقیق
sand casting	ریخته گری ماسهای
plaster casts	ریخته گری گچی
foundry ladle	پاتیل ریخته گری
bottom pure ladle	پاتیل ریخته گری
cast molding	قالبگیری ریخته گری
bottom casting	قطعات ریخته گی بسته
art casting	ریخته گری صنعتی
press casting	ریخته گری فشاری
debris	اشغال روی هم ریخته
tumultuous	شلوغ بهم ریخته
forges	ریخته گری فلز
litter	زایمان ریخته وپاشیده
metal casting	ریخته گری فلز
metal foundry	ریخته گری فلزات
mis run casting	ریخته گری غلط
shell casting	ریخته گری پوستهای
forge	ریخته گری فلز
trumpet	قیف ریخته گری
investment castings	قطعات ریخته گی بسته
molded	قالب ریخته گری
mold	قالب ریخته گری
moulds	قالب ریخته گری
littered	زایمان ریخته وپاشیده
littering	زایمان ریخته وپاشیده
litters	زایمان ریخته وپاشیده
steel foundry	ریخته گری فولاد
steel casting foundry	ریخته گری پروفیل فولاد
direct chill casting	ریخته گری مستقیم تبریدی
diecasting	ریخته گری با قالب فلزی
brass and bronze foundry	ریخته گری برنج و برنز
foundry pig iron	اهن خام ریخته گری
foundry furnace	بوته یا کوره ریخته گری
slip casting	روش ریخته گری لغزشی
die casting alloy	الیاژ ریخته گری حدیدهای
die casting process	فرایند ریخته گری حدیدهای
die casting machine	دستگاه ریخته گری حدیدهای
top pour ladle	کفچه یا پاتیل ریخته گری
dry sand casting	ریخته گری ماسهای خشک
core molding machine	دستگاه ریخته گری هسته
gravity die casting	ریخته گری حدیدهای ثقلی
pouring bay	کارگاه کوچک ریخته گری
pig casting machine	دستگاه ریخته گری شمش
pig bed	شن ویژه ریخته گری اهن
jetsam	کالاهای به دریا ریخته شده
He has collected what the other person. <proverb>	هر چه این ریخته او جمع کرده.
centrifugally cast pipe	لوله ریخته گی گریز از مرکز
ingot casting car	واگن ریخته گری شمش
steel casting	پروفیل فولادی ریخته گری
I am inundated with work.	هزار جور کارسرم ریخته
mallable casting	ریخته گری چکش خوار
hot mold centrifugal casting process	فرایند ریخته گی گریز از مرکزگرم
green concrete	بتن تازه ریخته شده
potted	کوزه کرده ذدزفرف ریخته
lost wax process	ریخته گری با مدلهای مومی
rate of die casting	سرعت ریخته گری حدیدهای
pressure die casting	ریخته گری حدیدهای فشاری
pressure casting	قطعه ریخته گری فشاری
group teaming plate	صفحه ریخته گری گروهی
continous casting plant	تاسیسات ریخته گری دائمی
continous casting method	روش ریخته گری دائمی
press cast process	فرایند ریخته گری فشاری
centrifugal casting	ریخته گری گریز از مرکز سانتریفوژ
bullybeef	گوشت گاویکه درحلبی ریخته نگهدارند
centrifugal casting process	فرایند ریخته گری گریز ازمرکز
centrifugal casting process	طریقه ریخته گری گریز از مرکز
centrifugally cast concrete	بتن ریخته گی به روش گریزاز مرکز
centrifugal casting machine	دستگاه ریخته گری گریز ازمرکز
die0casting die	حدیده ریخته گری تحت فشار
pressure die casting machine	دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
mallable iron foundry	ریخته گری اهن چکش خوار
overshot wheel	چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
She had let her hair down .	موهایش را ریخته بود روی شانه اش
It was a mess . Everything was scattered all over the place.	همه چیز ریخته وپاشیده بود
pressure die casting process	فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
sand casting	ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
shell molding type foundry	ریخته گری نوع قالب گیری پوستهای
drachmas	درهم
hash	درهم
drachma	درهم
shaggy	درهم
unsettled	درهم
garbled	درهم
drachmae	درهم
entangled	درهم
mixed	درهم
graded sand	شن درهم
drachm	درهم
currency of early islam	درهم
the name of the unit of silver	درهم
uptight	درهم
experiencing	ازمون
post test	پس ازمون
shibboleth	ازمون
shibboleths	ازمون
tested	ازمون
u test	ازمون یو
tests	ازمون
t test	ازمون تی