Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 187 (9 milliseconds)
English
Persian
I have been referred. (introduced,recommended)to you by MR. . . .
از جانب آقای ... به شما معرفی شده ام
Other Matches
waiter
آقای پیشخدمت
I'd like to see Mr. ...
من می خواهم آقای ... را ببینم.
I'd like to see Mr. ...
من می خواهم آقای ... را ملاقات کنم.
Dear Mr. Green .
آقای گرین عزیز ( محترم )
scissoring
1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
Where can I contact Mr …. ?
کجا می شود با آقای ….تماس گرفت ؟
fair faced
حق به جانب
side
جنب جانب
sides
جنب جانب
centripetal
جانب مرکزی
offshore
از جانب ساحل
To err on the side of caution.
جانب احتیاط راگرفتن
centripetal force
نیروی جانب مرکز
favouritism
جانب کسی را گرفتن
centripetal acceleration
نیروی جانب مرکز
providentially
از مشیت الهی من جانب الله
self proclaimed
ادعاشده از جانب خود شخص
estate in reversion
هبه قابل رجوع از جانب واهب
i made him my proxy
او رااز جانب خود وکیل کردم
he voted by proxy
کسی را از جانب خودوکیل کردکه رای دهد
bear in
تمایل اسب به نزدیک شدن به جانب کناره مسیر یا نرده ها
galactic noise
تشعشع رادیویی کهکشان صوت پراکنی از جانب کهکشان
bakuninism
اصول عقایدباکونین نویسنده انارشیست روسی و همکار مارکس وانگلس که بعدها به علت داشتن عقاید نظامی از جانب ایشان طرد شد . او موسس مکتب نهیلیسم روسیه نیزهست
the present writer
این بنده این جانب
strike
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes
اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
presentation
معرفی
presentations
معرفی
reclame
معرفی
representation
معرفی
representations
معرفی
designations
معرفی
designation
معرفی
reference
معرفی
nominating
معرفی کردن
introductions
معارفه معرفی
nominator
معرفی کننده
letter of introduction
معرفی نامه
designative
معرفی کننده
nominates
معرفی کردن
representer
معرفی کننده
representation
معرفی کردن
introduction
معارفه معرفی
nuncupatory
معرفی کننده
letter
معرفی نامه
letters
معرفی نامه
insets
معرفی کردن
bring forward
معرفی کردن
presentee
معرفی شده
nominate
معرفی کردن
speak well for
معرفی کردن
inset
معرفی کردن
present
معرفی کردن
letter of reference
معرفی نامه
recommends
معرفی کردن
recommending
معرفی کردن
recommend
معرفی کردن
presenting
معرفی کردن
presentable
شایان معرفی
presents
معرفی کردن
presented
معرفی کردن
representations
معرفی کردن
introduce
معرفی کردن
introducing
معرفی کردن
introduces
معرفی کردن
introduced
معرفی کردن
preconize
بعموم معرفی کردن
net authentication
معرفی ایستگاههای شبکه
initial campaign
معرفی کالا به بازار
algebra
قوانینی که برای معرفی
report
معرفی کردن خود
reported
معرفی کردن خود
reports
معرفی کردن خود
introductions
معرفی رسمی اشناسازی
introduction
معرفی رسمی اشناسازی
presentably
بطور قابل معرفی
letterman
دارنده معرفی نامه
meet
معرفی شدن به ملاقات کردن
good wine needs no bush
چیزخوب نیازمند به معرفی نیست
meets
معرفی شدن به ملاقات کردن
computer generations
روش معرفی پیشرفتها در محاسبه
id
کارتی که ضخص را معرفی میکند
instantiate
معرفی کردن بوسیله کنسرت
to r.someone as a
کسی را به سمتی معرفی کردن
social credit
تصادی معرفی شده است
quantification
معرفی عناصر یک جسم تعریف
reagency
امادگی برای واکنش یا معرفی
roll out
معرفی یک کالای تجارتی به بازار
to give publicity to
بعموم نشان دادن یا معرفی کردن
to report oneself
حاضر شدن وخود را معرفی کردن
subscripted variable
عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود
who are your reference?
چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
to proclam someone a traitor
کسیرا بعموم خائن معرفی کردن
Can you recommend a hotel?
آیا میتوانید یک هتل به من معرفی کنید؟
predefined
آنچه قبلا معرفی شده است
Can you recommend a guest house?
آیا میتوانید یک پانسیون به من معرفی کنید؟
technological
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
tag
نوار پشت پوتین کارت معرفی
tags
نوار پشت پوتین کارت معرفی
technologically
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
functional
مشخصاتی که نتایجی که تولید یک برنامه را معرفی می کنند
personation
خود را به جای دیگری معرفی کردن یا جا زدن
report tothe director
خود را حضورا نزد رئیس معرفی کنید
name
کلمه معرفی فایل ذخیره شده مشخص
names
کلمه معرفی فایل ذخیره شده مشخص
toastmistress
بانوی معرفی کننده ناطق سرمیز غذا
to i. any one into abenefice
کسیرابرای دریافت درامد کلیسا معرفی کردن
bring up
<idiom>
معرفی چیزی برای بحث (مذاکره)آوردن
Can you recommend a good restaurant?
آیا میتوانید یک رستوران خوب معرفی کنید؟
Type cable
مشخصات کابل معرفی شده توسط IBM
proceed time
زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید
to report to the police
خود را به پلیس معرفی کردن
[بخاطر خلافی]
toastmaster
کسی که ناطقین بعد از صرف شام را معرفی میکند
key
کد عددی برای معرفی کلیدی که انتخاب شده است
toastmasters
کسی که ناطقین بعد از صرف شام را معرفی میکند
bear arms
سلاح به دست گرفتن خود را به خدمت معرفی کردن
menus
انتخاب دستورات از لیستی از انتخابها معرفی شده به اپراتور
menu
انتخاب دستورات از لیستی از انتخابها معرفی شده به اپراتور
identification tag
پلاک شناسایی اتیکت اسم کارت معرفی نامه
polar
سیستم معرفی موقعیتها به عنوان زاویه و فاصله از مبدا
sets
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
category wiring
یکی از 5 سطح استاندارد معرفی شده توسط EIA / TIA
ccitt
انجمن بین المللی که پروتکلهای ارتباطی و استانداردها را معرفی می کنند
flowchart
نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
flow diagram
نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
set
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
setting up
معرفی محلهای نقاط توقف در برنامه در حین رفع اشکال
operates
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
anchor cell
خانهای در برنامه صفحه گسترده که ابتدای مجموعه خانه ها را معرفی میکند
distort
معرفی اختلافات نامط لوب بین سیگنال ورودی و خروجی یک وسیله
enquiry
کد کنترل مخصوص که تقاضایی برای معرفی یا وضعیت یا داده یک وسیله است
distorts
معرفی اختلافات نامط لوب بین سیگنال ورودی و خروجی یک وسیله
operated
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
operate
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
holotype
نمونهای که نویسنده یا دانشمندی برای معرفی یک راسته یا دسته ازجانوران وگیاهان معین میکند
password
کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد
passwords
کلمه یا مجموعه حروف که کاربر را معرفی میکند تا بتواند به سیستم دستیابی داشته باشد
walkthrough
جلسه بررسی که در ان یک مرحله از توسعه سیستم یابرنامه برای معرفی کردن خطاها مرور میشود
boolean algebra
قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
National Center for Supercomputing Applications
سازمانی که معرفی و ایجاد شبکه جهان گستر را توسط جستجوگر Moscuic Web انجام میدهد
wands
دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
wand
دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
DCA
قالب متن معرفی شده توسط IBM که اجازه در و بدل شدن متون بین سیستمهای کامپیوتری میدهد
description
زبان برنامه سازی که دستوراتی را برای معرفی اندازه موقعیت ونوع متن گرافیک روی صفحه می پذیرد
layer
لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند
layers
لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند
descriptions
زبان برنامه سازی که دستوراتی را برای معرفی اندازه موقعیت ونوع متن گرافیک روی صفحه می پذیرد
mask
طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
masks
طرح مدار مجتمع که برای معرفی الگویی که باید روی قطعه نیمه هادی قرار بگیرد به کار می رود
to register
[with a body]
اسم نویسی کردن
[خود را معرفی کردن]
[در اداره ای]
[اصطلاح رسمی]
con
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
conned
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
conning
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
cons
نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
postbyte
بایت داده که کد اصلی ای را بیان میکند که ثابت مورد استفاده را معرفی میکند
declaring
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declares
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declare
معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
bitmap
معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
Windows GDI
مجموعه توابع استاندارد , که توسط ماکروسافت معرفی شده اند , که به برنامه نویس امکان میدهد که تصاویری در پنجره ها رسم کند تحت سیستم عامل ویندوز
PCI
مشخصات ساخت Intel که یک نوع باس محلی سریعی را معرفی میکند که ارسال داده سریع بین پردازنده کارتهای گسترده PC فراهم میکند
LIM EMS
استانداردی که حافظه جانبی بالاتر از کلید بایت را معرفی میکند. این حافظه فقط توسط برنامه هایی که خاص نوشته شده اند به کار می رود
Windows API
مجموعه توابع و دستورات استاندارد که توسط ماکروسافت معرفی شده اند و به برنامه نویس امکان کنترل سیستم عامل ویندوز را از طریق زبان برنامه نویسی میدهد
name tag
کارت معرفی کارت اسم
presenter
ارائه کننده معرفی کننده
presentor
ارائه کننده معرفی کننده
presentable
قابل معرفی قابل ارائه
presenters
ارائه کننده معرفی کننده
phases
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
phased
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
phase
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
agent authentication
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
computerization
عمل معرفی یک سیستم کامپیوتری یا تبدیل راهنمابه سیستم کامپیوتری
metafile
1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
expanded memory system
دریک IBM PC استانداردی که حافظه اضافی که بیشتر از حد کیلو بایت است از حافظه معمولی را معرفی میکند. این حافظه فقط توسط برنامههای مخصوص نوشته شده قابل اجراست و نیز مراجعه شود به LIM
utopiannism
اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
houses
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
reaganomics
اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
resource
قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند
RIFF
قالب داده چند رسانهای IBM و ماکرو سافت که از نشانه هایی برای معرفی بخشهای ساختار فایل چند رسانهای استفاده میکند و امکان جابجایی فایل در مراحل مختلفف را ایجاد میکند
phase
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phased
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
phases
معرفی تدریجی چیزی یا کاهش تدریجی چیزی
ODI
واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com