Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
English
Persian
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
Other Matches
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
glassy state
حالت شیشهای
vitreus state
حالت شیشهای
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
stabilized
به حالت موازنه در اوردن
stabilised
به حالت موازنه در اوردن
stabilize
به حالت موازنه در اوردن
stabilises
به حالت موازنه در اوردن
stabilising
به حالت موازنه در اوردن
stabilizes
به حالت موازنه در اوردن
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
individualize
حالت ویژه دادن
individualizing
حالت ویژه دادن
individualizes
حالت ویژه دادن
individualized
حالت ویژه دادن
individualising
حالت ویژه دادن
individualises
حالت ویژه دادن
individualised
حالت ویژه دادن
cold form
در حالت سرد شکل دادن
nauseates
حالت تهوع دست دادن
foreignize
حالت بیگانه دادن یایافتن
nauseated
حالت تهوع دست دادن
to set
جای دادن
[در حالت ایستاده]
nauseate
حالت تهوع دست دادن
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
de scramble
سازمان دادن مجدد پیام یا سیگنالی که حالت نامناسب دارد
numeric
حرفی که در برخی حالت برای نشان دادن یک عدد است .
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
cold work
عملیات شکل دادن و چکش کاری فلزات در حالت سرد ودر دماهای پایین
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
idiocrasy
حالت
grain
حالت
make
حالت
stated
حالت
situation
حالت
disposition
حالت
posturing
حالت
febricity
حالت تب
temperament
حالت
temperaments
حالت
state-
حالت
manner
حالت
if
حالت
situations
حالت
pyreticosis
حالت تب
stances
حالت
stance
حالت
status
حالت
unexpressive
بی حالت
feverishness
حالت تب
attitude
حالت
attitudes
حالت
states
حالت
predicament
حالت
stating
حالت
queasiness
حالت قی
fettle
حالت
tempered
حالت
expression
حالت
self
حالت
expressions
حالت
posture
حالت
condition
حالت
case
حالت
estate
حالت
moods
حالت
mood
حالت
cases
حالت
temper
حالت
predicaments
حالت
line condition
حالت خط
state
حالت
postures
حالت
estates
حالت
tempers
حالت
glass eyed
بی حالت
ill conditioned
بد حالت
phase
حالت
phased
حالت
phases
حالت
makes
حالت
postured
حالت
deplorble condltion
حالت زار
continuum state
حالت پیوستار
conversational mode
حالت محاورهای
deadness
حالت مرده
corresponding state
حالت متنافر
deliverable state
در حالت تحویل
objective
حالت مفعولی
objectives
حالت مفعولی
supervisor state
حالت نظارت
counterpoise
حالت تعادل
nausea
حالت استفراغ
creaminess
حالت سرشیری
trim
وضع حالت
tangency
حالت جیبی
tempers
حالت بهبود
tangency
حالت مماس
sicknesses
حالت تهوع
tempered
حالت بهبود
nausea
حالت تهوع
temper
حالت بهبود
expressive eyes
چشمان با حالت
energy state
حالت انرژی
sickness
حالت تهوع
equation of state
معادله حالت
equilibrium state
حالت تعادل
ternary
با سه حالت ممکن
the fidgets
حالت عصبانی
the needle
حالت عصبانی
the vocative case
حالت ندا
excited state
حالت برانگیخته
thraw
حالت نزع
erectness
حالت عمودی
eigenstate
حالت انرژی
eburnation
حالت عاجی
vein
حالت تمایل
veins
حالت تمایل
doubtfulness
حالت تردید
states
دولتی حالت
stating
دولتی حالت
flexibility
حالت گیر
facial expression
حالت چهره
optimum
حالت مطلوب
trims
وضع حالت
exceptional case
حالت استثنایی
stated
دولتی حالت
doughiness
حالت خمیری
drowsihead
حالت نیمخواب
drive state
حالت سائقی
drinking bout
حالت مستی
individualism
حالت انفرادی
state
دولتی حالت
spring
حالت فنری
downiness
حالت کرکی
state-
دولتی حالت
springs
حالت فنری
trimmest
وضع حالت
conjugality
حالت زناشویی
thirstily
با حالت تشنگی
gen
حالت مالکیت
expressions
القای حالت
expression
القای حالت
amentia
حالت هذیان
affectivity
حالت عاطفی
affectedly
با حالت بخودگرفته
adrenergic reponse state
حالت پر ادرنالینی
peculiarity
حالت ویژگی
peculiarities
حالت ویژگی
acedia
حالت خ-لسه
accidentalness
حالت اتفاقی
gen
حالت اضافه
y position
حالت- ایگرگ
answer mode
حالت جواب
possessive
حالت اضافه
possessives
حالت اضافه
volcanism
حالت اتشفشانی
vorticity
حالت گردابی
vulcanicity
حالت اتشفشانی
wait state
حالت انتظار
waviness
حالت موجی
waxiness
حالت مومی
well disposed
خوش حالت
antisepsis
حالت ضد عفونی
answer mode
حالت پاسخ
expressionist
حالت دوست
expressionism
حالت دوست
sulkily
با حالت قهر
genitive
حالت اضافه
defensive
حالت تدافع
defensively
حالت دفاعی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com