English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (39 milliseconds)
English Persian
to stand by a person از کسی پشتی یا حمایت یانگهداری کردن
Other Matches
to stand up for پشتی یا حمایت کردن از طرفداری کردن از
tump line طناب یا تسمه کوله پشتی مال بند سینه کوله پشتی
protective duty حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
bolsters پشتی کردن
to give a knee to پشتی کردن
to stick up for پشتی کردن
bolster پشتی کردن
to keep in countenance پشتی کردن
bolstered پشتی کردن
foster تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
back پشتی کردن پشت انداختن
backs پشتی کردن پشت انداختن
aided حمایت کردن
aid حمایت کردن
aiding حمایت کردن
maintrain حمایت کردن از
sustains حمایت کردن از
sustained حمایت کردن از
support حمایت کردن
vindicates حمایت کردن از
sustain حمایت کردن از
to take under one's wing حمایت کردن
propugn حمایت کردن از
protecting حمایت کردن
upholds حمایت کردن از
to defend [from] حمایت کردن [از]
protect حمایت کردن
vindicating حمایت کردن از
vindicated حمایت کردن از
vindicate حمایت کردن از
uphold حمایت کردن از
defends حمایت کردن
defend حمایت کردن
defended حمایت کردن
protects حمایت کردن
defending حمایت کردن
to agitate [for] حمایت کردن
stead گذاشتن حمایت کردن
espouses شوهردادن حمایت کردن از
espousing شوهردادن حمایت کردن از
espouse شوهردادن حمایت کردن از
assist پیوستن به حمایت کردن از
assisted پیوستن به حمایت کردن از
assisting پیوستن به حمایت کردن از
assists پیوستن به حمایت کردن از
espoused شوهردادن حمایت کردن از
support حمایت یاتقویت کردن تحمل کردن اثبات کردن
maintained حمایت کردن از مدعی بودن
maintains حمایت کردن از مدعی بودن
maintain حمایت کردن از مدعی بودن
stick one's neck out <idiom> مورد حمایت قراردادن ،ریسک کردن
asserting حمایت کردن ازاد کردن
asserted حمایت کردن ازاد کردن
stick up for <idiom> کمک کردن ،حمایت کردن
assert حمایت کردن ازاد کردن
asserts حمایت کردن ازاد کردن
to give a knee to حمایت کردن تایید کردن
back پشتی
spinal پشتی
sparsity کم پشتی
spinally پشتی
hindering پشتی
hinders پشتی
backs پشتی
hinder پشتی
backing پشتی
posterior پشتی
at the back of به پشتی
dorsal پشتی
back door در پشتی
backpart پشتی
trailng پشتی
backrest پشتی
hindered پشتی
dorsad پشتی
tergal پشتی
kit کوله پشتی
haversacks کوله پشتی
pillow پشتی مخده
backing pawl ضامن پشتی
pack کوله پشتی
haversack کوله پشتی
trailing edge لبه پشتی
pads لایه پشتی
kits کوله پشتی
packs کوله پشتی
kit bag کوله پشتی
packsack کوله پشتی
dossal پشتی فهری
climbing pack کوله پشتی
dorsomedial پشتی- میانی
backless بدون پشتی
knapsack کوله پشتی
dossal پشتی ظهری
climbing sack کوله پشتی
rucksack کوله پشتی
rucksacks کوله پشتی
sparseness کم پشتی پراکندگی
dossel پشتی فهری
swag کوله پشتی
dorsolateral پشتی و جانبی
backed پشتی دار
knapsacks کوله پشتی
density of traffic پر پشتی امد و شد
negrophilism پشتی از سیاهان
pillows پشتی مخده
dossel پشتی ظهری
pad لایه پشتی
padded پشتی دار
dorsal fin بالچه پشتی
knapsack کوله پشتی کوچک
dossal پشتی صندلی وغیره
swagman مسافرکوله پشتی دار
knapsacks کوله پشتی کوچک
dossel پشتی صندلی وغیره
dorsomedial thalamus تالاموس پشتی- میانی
rear [front] connection اتصال [جلوئی] پشتی
ladder back دارای پشتی بلند
pillow [قالیچه اندازه پشتی]
turtle graphics گرافیک لاک پشتی
windsor chair صندلی دارای پشتی منحنی
backless bench نیمکت [صندلی] بدون پشتی
benchstool نیمکت [صندلی] بدون پشتی
back پشتی کنندگان تکیه گاه
seat back adjustment knob دکمه تنظیم پشتی صندلی
pack frame کوله پشتی زین دار
backs پشتی کنندگان تکیه گاه
abetment حمایت
egis حمایت
support حمایت
protectorship حمایت
patronage حمایت
sponsorship حمایت
protection حمایت
lee حمایت
belay حمایت
auspices حمایت
advocation حمایت
vindication حمایت
aiding حمایت
aided حمایت
aid حمایت
in suppotrtof به حمایت
dorsiventral دارای قسمت پشتی وشکمی مشخص
granger عضو انجمن پشتی بانان کشاورزی
trailing zeros صفرهای پشتی [دنباله دار] [ریاضی]
backpacks کوله پشتی مخصوص بارهای پرحجم
backpack کوله پشتی مخصوص بارهای پرحجم
maintenance حمایت خرجی
self support حمایت از خود
partisanship هواخواهی حمایت
covering a man حمایت فوروارد
maintenance of membership حمایت از عضویت
emotional support حمایت عاطفی
dynamic balay حمایت متحرک
price support حمایت قیمتی
price support حمایت قیمت
overprotection حمایت مفرط
belayer حمایت کننده
shelter محافظت حمایت
vindicative حمایت امیز
shelters محافظت حمایت
vindicable حمایت کردنی
protection حراست حمایت
sheltering محافظت حمایت
sheltered محافظت حمایت
wing chair مبل دارای پشتی و دستههای چوبی و سفت
protectionism مکتب طرفدار حمایت
environmetal protection حمایت محیط زیستی
statolatry حمایت ازقدرت مرکزی
belay on علامت با طناب در حمایت
agricultural support policy سیاست حمایت از کشاورزی
auspice سایه حمایت توجهات
protege حمایت شده شاگرد
stand one's ground <idiom> حمایت از جایگاه شخص
bring up صعود با حمایت از بالا
vindicatory مربوط به دفاع و حمایت
consumer protection حمایت از مصرف کننده
consumerism حمایت از مصرف کننده
consumer organization سازمان حمایت از مصرف کنندگان
protectionists طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
supportable حمایت کردنی تاب اوردنی
protectionist طرفدار حمایت از مصنوعات داخلی
price support system نظام قیمتهای حمایت شده
protectionist طرفدار حمایت از صنایع داخلی
protectionism سیستم حمایت از تولیدات داخلی
protectionists طرفدار حمایت از صنایع داخلی
Thank you for your support با تشکر برای حمایت شما.
farm price supports حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
price support قیمت حمایت شده از طرف دولت
in law کسی که تحت حمایت قانون است
price support تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
out law کسی که از حقوق و حمایت قانونی بهره مند نیست
property in action مال قابل مطالبه از طریق قانونی مالکیت مورد حمایت قانون
protect home judustry حمایت صنایع داخلی از طریق وضع حقوق گمرکی سنگین برواردات
columnar and trabeated [نوعی از ساختار شامل ستون های عمدی یا تیرگهایی که از تیرهای افقی حمایت می کند.]
What followed was the usual recital of the wife and children he had to support. سپس داستان منتج شد به بهانه مرسوم زن و بچه ها که او [مرد] باید از آنها حمایت بکند.
ball cushion دیوار پشتی دار در انتهای مسیر گوی بولینگ که مانع برگرداندن میله به مسیر میشود
faldstool صندلی تا شو بدون پشتی صندلی راحتی
protectionism دراین مکتب دفاع وحمایت از تعرفههای گمرکی به منظور حمایت صنایع واقتصاد داخلی بعنوان یک وسیله جهت توسعه اقتصادی بشمار می اید
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com