English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
handride اسبدوانی بدون کمک مهمیز یاشلاق
Other Matches
free legged بدون کلاف پا در مسابقه اسبدوانی
rowel چرخک مهمیز مهمیز
blackjack باچماق یاشلاق زدن
lapped یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lap یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
goading مهمیز
heel مهمیز
gaffle مهمیز
goads مهمیز
spurring مهمیز
heels مهمیز
goaded مهمیز
goad مهمیز
spurs مهمیز
persuaders مهمیز
spur مهمیز
goaded مهمیز انگیزه
spurring مهمیز زدن
spur مهمیز زدن
spurrier مهمیز ساز
loriner مهمیز ساز
spurs مهمیز زدن
spur gall زخم مهمیز
goad مهمیز انگیزه
rowel مهمیز زدن
goading مهمیز انگیزه
goads مهمیز انگیزه
to clap in the persuaders مهمیز به اسپ زدن
spurrey شبیه مهمیز یاسیخک
spurry شبیه مهمیز یاسیخک
rowel حلقه دهانه اسب هر چیزی شبیه مهمیز وسیخک
circuit پیست اسبدوانی
circuits پیست اسبدوانی
grass چمن مسیر اسبدوانی
grasses چمن مسیر اسبدوانی
conditions مقررات و شرایط اسبدوانی
post time زمان شروع اسبدوانی
turf پیست چمن اسبدوانی
boys سوارکار مسابقه اسبدوانی
boy سوارکار مسابقه اسبدوانی
posted تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
posts تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
stretch قسمت اخر مسیر اسبدوانی
post تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
post- تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
early foot سرعت بیش از حد در آغاز اسبدوانی
training track مسیر تمرینی مسابقه اسبدوانی
stretched قسمت اخر مسیر اسبدوانی
flat race مسیر هموار بی مانع اسبدوانی
stretches قسمت اخر مسیر اسبدوانی
highweight handicap مسابقه اسبدوانی با امتیازمتفاوت وزن
turfman صاحب اسب و علاقه مند به اسبدوانی
barriers نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
condition book کتابچه حاوی شرایط ومقررات اسبدوانی
clubhouse turn انحنای پیست اسبدوانی پس ازخط پایان
barrier نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
patrol judge داور برج طول مسیر اسبدوانی
steeplechases اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
speed مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
speeds مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
steeplechase اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
speeding مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
breaks جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
break جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
poles چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
pole چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
track پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracked پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracks پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
fasts سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
classic مسابقههای سنتی سالانه پنج مسابقه مهم اسبدوانی سالانه انگلستان
classics مسابقههای سنتی سالانه پنج مسابقه مهم اسبدوانی سالانه انگلستان
fastest سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fast سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
recoilless جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
fault خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faulted خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faults خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
unstressed بدون مد
goalless بدون گل
sans بدون
i'll warrant بدون شک
doubtlessly بدون شک
bottomless بدون ته
wanting بدون
undoubted بدون شک
ex بدون
ex- بدون
obtrusively بدون حق
undoubtedly بدون شک
to a certainty بدون شک
without بدون
and no mistake بدون شک
acheilos بدون لب
not nearctic بدون
acheilous بدون لب
indubitable بدون شک
but بدون
indubitable بدون تردید
unmannered بدون اداب
unfeigned بدون تصنع
unmaned بدون سرنشین
unspotted بدون الودگی
insecure بدون ایمنی
unlined بدون پوشش
unmennerly بدون اداب
unpromising بدون امید
unlined بدون استر
unfunded بدون سرمایه
unfinanced بدون پشتوانه
unsprung بدون فنر
unceasing بدون وقفه
cold turkey بدون آمادگی
backless بدون پشتی
backless بدون پشت
zero elasticity بدون کشش
workless بدون عمل
unequivocal بدون ابهام
unequivocally بدون ابهام
faceless بدون صورت
faultless بدون خطا
constantly بدون تغییر
in vain <idiom> بدون تفثیروموفقیت
wing it <idiom> بدون آمادگی
under one's own steam <idiom> بدون کمک
to be sure <idiom> مطمئنا ،بدون شک
unmanned بدون سرنشین
unexceptional بدون استثنا
consistently بدون تناقض
faceless بدون ویژگی
without recourse بدون رجوع
without recourse بدون حق مراجعه
unattended بدون متصدی
humblest بدون ارتفاع
with in compass بدون مبالغه
unvocal بدون موسیقی
unvalued بدون ارج
untitled بدون سراغاز
untitled بدون عنوان
unsigned بدون امضاء
bachelor بدون عیال
bachelors بدون عیال
humble بدون ارتفاع
vacant succession بدون جانشین
without justification بدون مجوز
endless بدون پایان
weanting بدون بی منهای
wayless بدون جاده
warless بدون جنگ
voteless بدون رای
vibrationless بدون لرزه
valveless بدون سوپاپ
inaction بدون فعالیت
quiescently بدون جنبش
no doubt بدون تردید
fruitlessly بدون نتیجه
irrespective of بدون ملاحظه
irreflexive بدون واکنش
inviscid بدون لزوجت
cordless بدون سیم
intolerantly بدون بردباری
inoperculate بدون دریچه
dealated بدون بال
degas بدون گازکردن
by rote بدون فکر
non delay بدون تاخیر
nonboresafe بدون ضامن
prosaically بدون لطافت
asymptomatic بدون علامت
avirulent بدون شدت
awless بدون بیم
pathless بدون جاده
bareheaded بدون کلاه
on the square بدون کجی
bloodlessly بدون خونریزی
nonsyllabic بدون هجایی
nonstop بدون توقف
inofficial بدون اجازه
deice بدون یخ کردن
flavorless بدون مزه
immusical بدون هماهنگی
immethodical بدون اسلوب
holdless بدون گیره
free from backlash بدون لقی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com