English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
English Persian
overlap اشتراک داشتن
overlapped اشتراک داشتن
overlaps اشتراک داشتن
Other Matches
synergic با اشتراک مساعی دارای اشتراک مساعی
meets اشتراک
subscriptions اشتراک
intersections اشتراک
subscription اشتراک
sharing اشتراک
subescription اشتراک
abonne حق اشتراک
intersection اشتراک
unity اشتراک
intercommunity اشتراک
meet اشتراک
participation اشتراک
subsoription اشتراک
communality اشتراک
unions اشتراک منافع
union اشتراک منافع
shareware اشتراک افزار
common statement حکم اشتراک
data sharing اشتراک داده
franchise حق اشتراک تجاری
throughput time اشتراک زمانی
society اشتراک مساعی
societies اشتراک مساعی
abonne وجه اشتراک
mystic participation اشتراک رمزی
time sharing اشتراک زمانی
time sharing اشتراک وقت
shared logic منطق اشتراک
overlapping دارای اشتراک
resource sharing اشتراک در منابع
resource sharing اشتراک منبع
cost sharing contract قرارداد اشتراک در هزینه ها
Intersection [set theory] اشتراک [مجموعه] [ریاضی]
estate in common اشتراک در مالکیت زمین
resource sharing اشتراک گذاشتن منبع
cooperate اشتراک مساعی کردن
osculation تماس اشتراک صفات
Count me in! من حاضرم برای اشتراک!
solidarity اشتراک منافع ومسئولیتها
parallelism ترادف عبارات اشتراک وجه
duumvirate اشتراک دو نفرهم رتبه درکاری
synergy کار توام اشتراک مساعی
subsoription وجه اشتراک پول ابونمان
subscriptions وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
synergetic دارای اشتراک مساعی همکاری کننده
subscription وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
longs میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn <idiom> بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
long- میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
OCE مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک شی و فایل میدهد
to keep down زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
opened مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
opens مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
open مجموعه استانداردها که به کاربران شبکهای Macintosh امکان اشتراک اشیا و فایل ها را میدهد
tops نرم افزاری که به Apple Macintosh و IBMPC امکان اشتراک فایلهای شبکه را میدهد
helo پیام عمومی شروع کار که دریک سیستم اشتراک زمان توسط ترمینالها بکار می رود
netware که در محدوده سخت افزاری اجرا میشود و اشتراک فایل و چاپ و برنامههای server-diaf را پشتیبانی میکند
hoped انتظار داشتن ارزو داشتن
resided اقامت داشتن مسکن داشتن
hoping انتظار داشتن ارزو داشتن
to have by heart ازحفظ داشتن درسینه داشتن
abhors بیم داشتن از ترس داشتن از
hopes انتظار داشتن ارزو داشتن
differing اختلاف داشتن تفاوت داشتن
cost قیمت داشتن ارزش داشتن
differs اختلاف داشتن تفاوت داشتن
proffer تقدیم داشتن عرضه داشتن
hope انتظار داشتن ارزو داشتن
proffering تقدیم داشتن عرضه داشتن
reside اقامت داشتن مسکن داشتن
proffered تقدیم داشتن عرضه داشتن
differed اختلاف داشتن تفاوت داشتن
resides اقامت داشتن مسکن داشتن
proffers تقدیم داشتن عرضه داشتن
meaner مقصود داشتن هدف داشتن
differ اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhorring بیم داشتن از ترس داشتن از
meanest مقصود داشتن هدف داشتن
abhorred بیم داشتن از ترس داشتن از
mean مقصود داشتن هدف داشتن
communication کامپیوتر همراه با کارت مودم یا فکس که به کاربران شبکه در استفاده از مودم حق اشتراک میدهد
standard محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standards محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
Appleshare نرم افزاری که به کامپیوتر Macintosh Apple اجازه اشتراک فایل ها و چاپگرها را با استفاده از یک فایل سرور میدهد
Mamihlapinatapai نگاهی که ۲ نفر با یکدیگر به اشتراک میگذارند که در آن هردو میخواهند و مایلند که طرف مقابل حرفی بزند ولی هیچ کدامشان نمیخواهند آغاز کنند.
upkeep بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
FTP استاندارد TCP/IP برای انتقال داده بین کامپیوترها. یک پروتکل اشتراک فایل است در سط وح مختلف و مدلی از شبکه OSI است
cross compiling assembling روشی که توسط ان یک فرد ازمینی کامپیوتر و کامپیوتربزرگ یا سرویس اشتراک زمانی استفاده میکند تابرنامه هایی را نوشته واصلاح کند و بعدا" درریزکامپیوتر بکار ببرد
Windows Explorer گونهای از ویندوز که حاوی توابع ابتدایی اشتراک فایل peer-to-Peer است و نیز پست الکترونیکی , فکس و امکان زمان بندی
estate in common درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
joint ownership اشتراک در مالکیت مالکیت مشاع
to have something in reserve چیزی بطوراندوخته داشتن چیزی درپس داشتن
lead a dog's life <idiom> زندگی سخت داشتن ،زندگی سگی داشتن
long for اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
times مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
slices مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slice مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
to hold a meeting داشتن
to go hot تب داشتن
to be in a f. تب داشتن
redolence بو داشتن
possessing داشتن
intercommon داشتن
relieving داشتن
lackvt کم داشتن
own داشتن
relieves داشتن
owned داشتن
owning داشتن
owns داشتن
monogyny داشتن یک زن
relieve داشتن
possesses داشتن
wanted کم داشتن
to have داشتن
having داشتن
bears در بر داشتن
bears داشتن
doubt شک داشتن
lacks کم داشتن
lacked کم داشتن
lack کم داشتن
to be feverish تب داشتن
bear داشتن
bear در بر داشتن
to have f. تب داشتن
to have possession of داشتن
want کم داشتن
doubted شک داشتن
to hold داشتن
doubting شک داشتن
doubts شک داشتن
have داشتن
possess داشتن
to possess داشتن
expecting چشم داشتن
to have patience شکیبایی داشتن
retain نگاه داشتن
to be in a state of a بیم داشتن
expects چشم داشتن
expected چشم داشتن
expect چشم داشتن
keeps نگاه داشتن
refrain نگاه داشتن
hear خبر داشتن
hears خبر داشتن
to hold in contempt سبک داشتن
to get the wind up بیم داشتن
aspired هوش داشتن
play-act نقش داشتن
aspired ارزو داشتن
to have the pull of برتری داشتن بر
deserve استحقاق داشتن
aspire هوش داشتن
aspire ارزو داشتن
refrained نگاه داشتن
refraining نگاه داشتن
cherished گرامی داشتن
refrains نگاه داشتن
to be afraid بیم داشتن
abominating تنفر داشتن
to have in view در نظر داشتن
to rold in steem محترم داشتن
contest اعتراض داشتن بر
to bring good luck شگون داشتن
contested اعتراض داشتن بر
contesting اعتراض داشتن بر
contests اعتراض داشتن بر
to carry authority نفوذیاقدرت داشتن
to drive at قصد داشتن از
to drive at توجه داشتن به
to have an steem for محترم داشتن
to have a bee in ones bonnet کک درتنبان داشتن
to fondle to the heart گرامی داشتن
keep نگاه داشتن
to give support to نگاه داشتن
to bear enmity دشمنی داشتن
to bear any one a grudge به کسی لج داشتن
to have in remembrance یاد داشتن
to be in arrear پس افت داشتن
to have in stock موجود داشتن
to be in contact تماس داشتن
to be in debt بدهی داشتن
to be in demand طالب داشتن
to be in rapport تماس داشتن
to bear a grudge لج یاکینه داشتن
varies فرق داشتن
vary فرق داشتن
trepan تمایل داشتن
to have in remembrance بخاطر داشتن
to hang up نگاه داشتن
adjudge مقرر داشتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com