Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
communicant
اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند
communicants
اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند
Other Matches
massing
مراسم عشاء ربانی
masses
مراسم عشاء ربانی
mass
مراسم عشاء ربانی
blessed sacrament
مراسم عشاء ربانی که با نان وشراب برگزار میشود
housel
ایین عشاء ربانی
mystagogy
نماز عشاء ربانی
unhouseled
محروم از عشاء ربانی
annals
برنامه سالیانهء عشاء ربانی
post communion
دعای بعد از عشاء ربانی
High Mass
عشاء ربانی توام با موسیقی وبخور
corporale
پارچهای که هنگام عشاء ربانی بکارمیرود
tunicle
لباس رویی کشیش در عشاء ربانی
communion
ایین عشاء ربانی صمیمیت وهمدلی
monstrance
فرف سیمین یا زرینی که هنگام عشا ربانی نان رادران گذاشته نمایش میدهند
ostensory
فرف سیمین یا زرینی که هنگام عشا ربانی نان دران گذاشته نمایش میدهند
spadework
کاری که با بیل انجام میدهند
maniple
بازوبندیانواری که کشیشان هنگام انجام ایین ربانی ازبازوی خودمی اویزند
tine
دندانه ماشینهائی که کارهای خاکی انجام میدهند
last rites
مراسم مذهبی که کمی پیش از مرگ انجام میشود
funeral home
محلی که دران مرده را جهت انجام مراسم تدفین یا سوزاندن اماده میکنند
the loard's supper
عشا ربانی
the loard's prayer
دعای ربانی
low mass
عشای ربانی ساده
Holy Communion
ایین عشای ربانی مسیحیان
altar of credence
[محل میز عشای ربانی]
suppers
عشای ربانی یا شام خداوند
paten
بشقاب نان عشای ربانی
supper
عشای ربانی یا شام خداوند
no paternosterŠno p
تادعای ربانی نخوانی پول نخواهی داشت
paternosters
دعای ربانی یا دعایی که عیسی تعلیم داده
paternoster
دعای ربانی یا دعایی که عیسی تعلیم داده
lord's table
میز مخصوص شراب ونان وعشای ربانی
impanate
داخل نانی که درشام خداوندبا عشا ربانی میخورند
prothesis
چیدن نان وشراب عشای ربانی روی میز
altar-steps
[بالاترین محل جایی که میز عشای ربانی در آن قرار دارد.]
altar-stair
[بالاترین محل جایی که میز عشای ربانی در آن قرار دارد.]
When will be supper?
کی شام میدهند؟
unashamed
افرادیکهکارهایعجیبانجام میدهند
lavabo
ایین دست شستن کشیش هنگام پیش بردن عشاه ربانی
guard cell
گیاهی را تشکیل میدهند
foy
سوری که بخاطر مسافرت میدهند
pigwash
گنداب اشپزخانه که بخوکان میدهند
they give it a good scrub
خوب انرا مالش میدهند
handbills
اعلانی که بدست مردم میدهند
handbill
اعلانی که بدست مردم میدهند
pig's wash
گنداب اشپزخانه که به خوکان میدهند
boarding house
جایی که در آن اطاق و غذا میدهند
boarding houses
جایی که در آن اطاق و غذا میدهند
ceremony
مراسم
rituals
مراسم
ceremonies
مراسم
sea pass
پروانه عبور که به کشتی بی طرف میدهند
goffer
اهنی که باان توری راچین میدهند
these cloud promise rain
این ابرها خبر از بارندگی میدهند
haematogen
دارویی که برای چاره کم خونی میدهند
loving cup
پیاله بزرگی که در مهمانی ها بدست میدهند
console table
میزی که پایههای کج داردوبه دیوارتکیه میدهند
vouchee
کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند
funeral
مراسم دفن
burial service
مراسم دفن
pageant
مراسم مجلل
pageants
مراسم مجلل
funerals
مراسم دفن
ceremonies
مراسم نظامی
ceremony
مراسم نظامی
morning parade
مراسم صبحگاه
goblet
جام
[در مراسم]
chalice
جام
[در مراسم]
exequies
مراسم تدفین
fasciculus
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
impo
کاریکه بدانش اموزان ازراه تنبیه میدهند
fascicle
دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fascicule
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
funerals
مراسم تشییع جنازه
chalice
گیلاس شراب
[در مراسم]
goblet
گیلاس شراب
[در مراسم]
Commemoration services were held .
مراسم یاد بودانجام شد
rite
مراسم تشریفات مذهبی
karma
سرنوشت مراسم دینی
calebrate
بجا اوردن مراسم
funeral
مراسم تشییع جنازه
general muster
مراسم اجتماعی عمومی
sacramental
وابسته به مراسم مذهبی
failed
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fail
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fails
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
wedding cake
کلوچهای که در عروسی به مهمانان میدهند و برای دوستانی ....میفرستند
aquaria
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
corody
لباس وغذا وغیره که موسسات خیریه به محتاجان میدهند
aquarium
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
aquariums
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
page of presence
لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
qui facit per alium facit perse
کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
like a duck takes the water
[Idiom]
کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
automating
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automates
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automate
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
solemnity
ایین تشریفات مراسم سنگین
personal salute
مراسم سلام افراد برجسته
betroth
مراسم نامزدی بعمل اوردن
christening
مراسم تعمید ونامگذاری بچه
swear in
با مراسم تحلیف وارد کردن
funerary
وابسته به مراسم تشییع جنازه
To perform the marriage ceremony.
مراسم عقد راجاری کردن
side honors
مراسم ادای احترام در میزپاس
long pull
اضافه پیمانهای که درنوشابه خانه ها برای جلب مشتریان میدهند
mezereum
پوست ماذریون که در داروسازی برای اوردن خوی و پیشاب میدهند
trading stamp
تمبریکه برای تشویق در مقابل خرید کالا بخریدار میدهند
resolutions
بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
resolution
بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
bread-board
تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
bread-boards
تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
page of bonour
لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
coffee-table books
کتاب پر تصویر و بزرگ و پر جلایی که روی میزپیشدستی قرار میدهند
coffee-table book
کتاب پر تصویر و بزرگ و پر جلایی که روی میزپیشدستی قرار میدهند
failure
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failures
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
check-in
نام نویسی کردن مراسم ورود
events to mark the Day of German Unity
مراسم به مناسبت روز یگانگی آلمان
last rites
مراسم دفن و کفن و دعای ختم
check-ins
نام نویسی کردن مراسم ورود
check in
نام نویسی کردن مراسم ورود
guard mount
مراسم تعویض پاسدار قدیم یاجدید
pantechnicons
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
music stands
میزی که نت های موسیقی را روی آن گذاشته و جلو نوازنده قرار میدهند
pantechnicon
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
letter card
کاغذ پستی تا شده که لبههای چسب دارانرابهم چسبانده به پست میدهند
grillage
شبکهای از تیرهای سنگین که در جاهای سست بجای پی ساختمان قرار میدهند
sacramentalism
اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری
taperer
حامل شمع در مراسم مذهبی باریک کننده
The ceremony concluded with the recital of an apropos poem.
مراسم با تلاوت شعر شایسته به پایان رسید.
Langhing is improper at a funeral.
خندیدن در مراسم تدفین کار صحیحی نیست
ostensorium
فرف سیمین ی زرینی که هنگام عشاربانی نان رادران گذاشته نمایش میدهند
airing cupboard
قفسه یا کمدی که لباسهای شسته شده را برای خشک شدن در آن قرار میدهند
robots
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
robot
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
gurantee
عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
transubstantiation
اعتقادباینکه نان وشراب مصرفی درایین عشای ربانی مسیحیان هنگام ورود ببدن شخص تبدیل بجسم وخون عیسی میگردد
burials
زیر خاک کردن مراسم تدفین کفن و دفن
burial
زیر خاک کردن مراسم تدفین کفن و دفن
accolades
سختی مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یاشهسواری
accolade
سختی مراسم اعطای منصب شوالیه یا سلحشوری و یاشهسواری
Boxing Day
اولین روز کار بعد از عید کریسمس که طی آن به پستچی و کارمند و غیره هدیه میدهند
decisions
جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
decision
جدولی که رابط ه بین متغیرهای مشخص و اعمالی که در شرایط مختلف رخ میدهند نشان میدهد
actuating horns
اهرمهایی که کابلهای کنترل به انهامتصل شده و توسط انها سطوح فرامین را حرکت میدهند
out of step
دو یا چند سری پالسهای دیجیتال یا سایر پدیدههای ناپیوسته با فرکانسهای یکسان که در زمانهای متفاون رخ میدهند
yule log
کنده بزرگی که شب میلادبمناسبت اغاز مراسم عید دربخاری منزل گذارند
bar mitzvah
پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
bar mitzvahs
پسریهودی که وارد 31 سالگی شده و باید مراسم مذهبی رابجا اورد
scratch one's back
<idiom>
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
crop mark
در نرم افزار DTP علامتهای چاپ شده که لبه کاغذ یا تصویر را نشان میدهند و امکان برش دقیق می دهند
curie point
دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
every cloud has a silver lining
<idiom>
[خوش بین باش، روزهای سخت نیز جایشان را به روزهای بهتر میدهند]
altar-rail
[نرده ای در جلو محراب کلیسا کشیش برگزار کننده ی مراسم را از سایر عبادت کنندگان جدا می کند.]
mountains witness
کوه هاهم گواهی میدهند حتی کوه ها.......
upward compatible
اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
liquidity trap
سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
exequy
مراسم تشییع جنازه مشایعت کنندگان جنازه مجلس ترحیم
permalloy
خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
cambridge equation
نشان میدهند . یعنی پول واقعی برابراست با طول متوسط دورهای که هر واحدپول بین دو معامله نگهداری میشود ضرب در درامد واقعی K =
informally
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
retention money
مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
queries
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
querying
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
queried
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
query
1-پنجرهای که در صورت بروز خطا فاهر میشود, برای پردازش از کاربر که چه علی باید انجام شود. 2-پنجرهای با مکان هایی که کاربر کند تا در پایگاه جستجو انجام شود
ecotype
بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
continue
ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
continues
ادامه دادن چیزی یا انجام دادن چیزی که زودتر انجام می دادید
retreat
مراسم شامگاه شیپور شامگاه
retreats
مراسم شامگاه شیپور شامگاه
retreated
مراسم شامگاه شیپور شامگاه
retreating
مراسم شامگاه شیپور شامگاه
evening parade
رژه شامگاه مراسم شامگاه
mission , oriented
لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
divorsement
طلاق یا مراسم طلاق
landscape carpet
فرش دور نما
[فرش چشم انداز]
[عده ای آن را طرح گورستان می نامند با عقیده به اینکه این طرح در مراسم تدفین بکار می رفته است. نمای کلی فرش جلوه ای از خانه ها و درختان و حالت عادی زندگی را نشان داده.]
implementation
انجام
transaction
انجام
enforcement
انجام
compietion
انجام
effectuation
انجام
implementation
انجام
end all
انجام
at last
سر انجام
sequels
انجام
sequel
انجام
fulfillment
انجام
commissioning
انجام
implemented
انجام
implementing
انجام
implements
انجام
performances
انجام
commission
انجام
execution
انجام
commissions
انجام
completion
انجام
fulfilment
انجام
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com