Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
tax reforms
اصلاح امور مالیاتی
Other Matches
tax deduction
تخفیف مالیاتی مخارجی که معافیت مالیاتی دارند
civil works
امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
medical regulator
تنظیم کننده امور بهداشتی مدیر امور بهداشتی
revise
اصلاح کردن اصلاح نمودن
revises
اصلاح کردن اصلاح نمودن
revising
اصلاح کردن اصلاح نمودن
modification kit
جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
self correcting
خود بخود اصلاح شونده اصلاح کننده نفس خود
tax limit
حد مالیاتی
fiscal
مالیاتی
tax efficiency
کارائی مالیاتی
tax proceeds
عواید مالیاتی
tax revenue
درامد مالیاتی
tax system
نظام مالیاتی
tax capacity
فرفیت مالیاتی
tax base
مبنای مالیاتی
ratability
مشمولیت مالیاتی
tax collector
تحصیلدار مالیاتی
revenuer
مامور مالیاتی
tax payer
مودی مالیاتی
tax concession
بخشودگی مالیاتی
tax equation
معادله مالیاتی
tax equity
عدالت مالیاتی
tax exclusion
استثنای مالیاتی
tax exemption
معافیت مالیاتی
tax remission
معافیت مالیاتی
tax credit
اعتبار مالیاتی
tax friction
اصطکاک مالیاتی
tax incentive
انگیزه مالیاتی
tax instrument
ابزار مالیاتی
tax law
قانون مالیاتی
tax expenditures
مخارج مالیاتی
tax burden
بار مالیاتی
capitation
سرشماری مالیاتی
tax havens
بهشت مالیاتی
tax havens
ماوای مالیاتی
tax haven
پناهگاه مالیاتی
tax haven
بهشت مالیاتی
burden of taxation
بار مالیاتی
arrears of taxes
بقایای مالیاتی
tax policy
سیاست مالیاتی
tax haven
ماوای مالیاتی
taxpayers
مودی مالیاتی
fiscal policy
سیاست مالیاتی
taxpayer
مودی مالیاتی
surtax
جریمه مالیاتی
tax havens
پناهگاه مالیاتی
tax loopholes
روزنههای فرار مالیاتی
effective tax system
نظام موثر مالیاتی
tax rolls
جزو جمع مالیاتی
regressive tax system
نظام مالیاتی نزولی
regressive tax system
نظام مالیاتی کاهنده
non tax revenue
درامد غیر مالیاتی
effective tax rate
نرخ موثر مالیاتی
censuses
احصائیه ممیزی مالیاتی
net tax revenue
خالص درامد مالیاتی
census
احصائیه ممیزی مالیاتی
tax avoidance
اجتناب از پرداخت مالیات کاهش بدهی مالیاتی
a comparison of the tax systems in Italy and Spain
مقایسه سیستم های مالیاتی در ایتالیا و اسپانیا
letter-box company
شرکتی
[درپناهگاه مالیاتی]
که تنها صندوق پستی دارد
regressive tax
مالیاتی که به نسبت کم شدن مبلغ پایه مالیات تنزل کند
withholding tax
مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
withholding taxes
مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
revenue cutter
کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
subsidy
حقوق گمرکی اشیا وارداتی و صادراتی معافیت مالیاتی تولیدکنندگان به منظور پایین نگهداشتن قیمتها
amor
امور
interior affairs
امور داخلی
religious matters
امور دینی
money matters
امور پولی
non litigious matters
امور حسبی
financial affairs
امور مالی
combat duty
امور رزمی
interior
امور داخله
interiors
امور داخله
civil affairs
امور غیرنظامیان
authority ties of the state
مصادر امور
authority ties of the state
اولیا امور
miscellaneous
امور متفرقه
the high functionery ries of the state
مصادر امور
aviation authority
امور هواپیمایی
authority
اولیاء امور
personal affairs
امور شخصی
state affairs
امور مملکتی
authorities
اولیای امور
chaplain activities fund
اعتبار امور مذهبی
civic action
امور عام المنفعه
Foreign Office
وزارت امور خارجه
clerical test
ازمون امور دفتری
non litigious jurisdiction act
قانون امور حسبی
surveillance authority
اولیاء امور نظارتی
regulatory authority
اولیاء امور نظارتی
routine
امور غیر مهم
routinely
امور غیر مهم
routines
امور غیر مهم
bureaucratic
وابسته به امور اداری
promiscuous
بیقید در امور جنسی
supervisory authority
اولیاء امور مراقبتی
regulatory authority
اولیاء امور مراقبتی
surveillance authority
اولیاء امور مراقبتی
supervisory authority
اولیاء امور نظارتی
air branch
قسمت امور هوایی
customs broker
واسطه امور گمرکی
The foreign ministry. the ministry of foreign affairs.
وزارت امور خارجه
non litigious matters act
قانون امور حسبی
State Department
وزارت امور خارجه
tax administration
اداره امور مالیات
testamentary causes
امور مربوط به وصایا
politico military
امور سیاسی نظامی
principal centre of affairs
مرکز مهم امور
probate court
محکمه امور حسبی
table of authorities
جدول اولیا امور
space broker
کارگزار امور تبلیغات
secretary of state for foreign affairs
وزیر امور خارجه
ministry of foreign affairs
وزارت امور خارجه
militarization
نظامی کردن امور
minister of foreign affairs
وزیر امور خارجه
emotional and physical
امور عاطفی و بدنی
corporate treasurer
مدیر امور مالی
financial affairs
امور مربوط به مالیه
chief financial officer
[CFO]
مدیر امور مالی
fish warden
متصدی امور شیلات
foreign minister
وزیر امور خارجه
minister for foreign affairs
وزیر امور خارجه
g air
رکن 2 امور هوایی
to arrange matters
ترتیب دادن امور
liquidation of company
تصفیه امور شرکتها
majordomo
متصدی امور خانوادگی
resgestae
امور انجام شده
chaplains
افسر امور دینی
chaplain
افسر امور دینی
administrations
اداره امور یکانها
administration
اداره امور یکانها
presswork
اداره مطبعه امور چاپخانه
The ministry of economic affairs and finance
وزارت امور اقتصاد و دارایی
domicile
منزل یا مرکز مهم امور
domiciles
منزل یا مرکز مهم امور
proetor
متصدی امور قضایی وکشوری
signal security
حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
to take the helm
زمام امور رادردست گرفتن
surgical
مربوط به امور پزشکی جراحی
strategic
مربوط به امور سوق الجیشی
financial data
اطلاعات مربوط به امور مالی
deficit financing
اداره امور مالی با کسرموازنه
Ministry of Labor and Social Affairs .
وزارت کار ؟ امور اجتماعی
technicians
شخص متخصص در امور صفتی
politics
علم سیاست امور سیاسی
technician
شخص متخصص در امور صفتی
assignees in bankruptcy
هیئت تصفیه امور ورشکسته
revenue tax
مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
murage
مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
major-domos
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
general
شرکت مربوط به امور اداری اصلی
generals
شرکت مربوط به امور اداری اصلی
to go underground
خود را پنهان کردن
[از اولیاء امور]
to go into hiding
خود را پنهان کردن
[از اولیاء امور]
counsel appointed
وکیل مسخر یاتسخیری در امور مدنی
major domo
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
cryptologistics
امور لجستیکی مربوط به عملیات رمز
parochialism
امور مربوط بناحیه یابخش کلیسایی
major-domo
متصدی امور خانوادگی دراسپانیا و ایتالیا
diplomatist
کسی که به امور دیپلماتیک اشتغال دارد
channel
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
shipping
امور ارسال کالاها ناوگان عمومی یک کشور
homes
امور مالی شخصی و پردازش کلمه است
home
امور مالی شخصی و پردازش کلمه است
channeling
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
deck department
قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
dialectic
هگل و مارکس ان را جهت تعلیل و توجیه امور
verderor
متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
housekeeping
امور لازم برای نگهداری سیستم کامپیوتری
treasurers
مسئول امور مالی شرکت خزانه دار
treasurer
مسئول امور مالی شرکت خزانه دار
channels
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channelled
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
rummage sale
حراج هدایای تقدیمی بکلیسابرای امور خیریه
channeled
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
minnesota clerical aptitude test
ازمون استعداد امور دفتری مینه سوتا
verderer
متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
alternation
اصلاح
modification
اصلاح
reconciliation
اصلاح
regeneration
اصلاح
reparation
اصلاح
melioration
اصلاح
modifiation
اصلاح
reforming
اصلاح
amendments
اصلاح
reconcilement
اصلاح اصلاح
rectification
اصلاح
amendment
اصلاح
reformation
اصلاح
shavind
اصلاح
emendation
اصلاح
reform
اصلاح
shading
اصلاح
rehabilitation
اصلاح
reforms
اصلاح
reclamation
اصلاح
repaired
اصلاح
repair
اصلاح
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com