Dictiornary-Farsi | اصول سلسله مراتب | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
hierarchism	اصول سلسله مراتب


Other Matches

command channels	سلسله مراتب فرماندهی سلسله مراتب
hierarchy	سلسله مراتب
channels	سلسله مراتب
pecking order	سلسله مراتب
sequence	سلسله مراتب
sequences	سلسله مراتب
channel	سلسله مراتب
channelled	سلسله مراتب
chain of command	سلسله مراتب
hierachy	سلسله مراتب
channeling	سلسله مراتب
channeled	سلسله مراتب
hierarchies	سلسله مراتب
thearchy	سلسله مراتب خدایان
hierarchy of needs	سلسله مراتب نیازها
memory hierarchy	سلسله مراتب حافظه
military channel	سلسله مراتب نظامی
response hierarchy	سلسله مراتب پاسخ
request mast	از طریق سلسله مراتب
occupational hierarchy	سلسله مراتب شغلی
chain of command	سلسله مراتب فرماندهی
cryptochannel	سلسله مراتب رمز
heavenly hierarchy	سلسله مراتب فرشتگان
data hierarchy	سلسله مراتب داده ها
control hierarchy	سلسله مراتب کنترل
chain	سلسله سلسله مراتب
chains	سلسله سلسله مراتب
pecking order	سلسله مراتب دانه چینی
hierarchic	وابسته به سلسله مراتب وریاست
request mast	گزارش از طریق سلسله مراتب
echelons	ستون طبقه سلسله مراتب
habit family hierarchy	سلسله مراتب عادتهای هم خانواده
echelon	ستون طبقه سلسله مراتب
exempted station	یکان استثنایی از نظر سلسله مراتب
rank and file	صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
ghaut	سلسله سلسله کوه
sanitize	مطابق اصول بهداشت کردن از روی اصول بهداشتی عمل کردن
antinomian	مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
hiearchic	مراتب
infinitely	به مراتب
at best	منتهای مراتب
theholy orders	مراتب روحانیون
the above was a summary	مراتب فوق
supemundane	فوق مراتب دنیوی
data hierarchy	سلسه مراتب داده ها
supramundane	ماورای مراتب دنیوی
in witness whereof	برای گواهی مراتب بالا
ranks	طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
ranked	طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
rank	طبقات صفوف یکان سلسه مراتب
By [In] comparison with the French, the British eat far less fish.	در مقایسه با فرانسوی ها، انگلیسی ها به مراتب کمتر ماهی می خورند.
chain	سلسله
ranges	سلسله
ranged	سلسله
range	سلسله
systems	سلسله
kingdom	سلسله
strips	سر سلسله
dynasties	سلسله
chains	سلسله
runs	سلسله
run	سلسله
dynasty	سلسله
gradations	سلسله
gradation	سلسله
nexus	سلسله
catena	سلسله
trains	سلسله
genealogies	سلسله
train	سلسله
system	سلسله
trained	سلسله
genealogy	سلسله
phylon	اجداد سلسله
ommiades	سلسله امیه
phylum	اجداد سلسله
ranks	سلسله مقام
coneatenation	تسلسل سلسله
ranked	سلسله مقام
rank	سلسله مقام
chains	سلسله کوه
chain	سلسله کوه
ommiad	سلسله امیه
trains	رشته سلسله
string	ردیف سلسله
ghat	سلسله کوه
series	سلسله ردیف
nervous systems	سلسله عصب
nervous system	سلسله عصب
train	رشته سلسله
trained	رشته سلسله
ghat	رشته سلسله
protomartyr	سر سلسله شهدا
pulse train	سلسله تپش ها
unit system	سلسله احاد
system	سلسله رشته
ranges	سلسله ردیف
range	سلسله ردیف
the vascular system	سلسله اوندهاومجراها
ranged	سلسله ردیف
systems	سلسله رشته
mountain ranges	سلسله جبال
achamenidae	سلسله هخامنشی هخامنشیان
flight	یک رشته پلکان سلسله
hierarchical network	شبکه سلسله مراتبی
neural	وابسته به سلسله اعصاب
the nervous system	سلسله پیهای نباتی
hierarchical model	مدل سلسله مراتبی
hierachical structure	ساختار سلسله مراتبی
sympathetics	سلسله پیهای نباتی باشد
novus actus intervenieus	قطع سلسله علیت در خسارات
ohms	واحد مقاومت برق در سلسله .S.K.
ohm	واحد مقاومت برق در سلسله .S.K.
campaign	سلسله عملیات کوره بلند
hierachical file system	سیستم فایل سلسله مراتبی
algebraic hierarchy parenthese	پرانتزهای سلسله مراتبی جبری
dynastical	وابسته بیک سلسله پادشاهان
dynast	عضو سلسله پادشاهان سرسلسله
hierarchies	ساختار دادهای سلسله مراتبی
campaigns	سلسله عملیات کوره بلند
campaigned	سلسله عملیات کوره بلند
campaigning	سلسله عملیات کوره بلند
hierarchy	ساختار دادهای سلسله مراتبی
argumentum	یک سلسله دلایل قابل قبول
trained	سلسله وقایع توالی حیله جنگی
train	سلسله وقایع توالی حیله جنگی
trains	سلسله وقایع توالی حیله جنگی
hierarchical data base management system	سیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی
underplot	یک سلسله حوادث تبعی و عرفی نمایش توط ئه
aborted	متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborting	متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
aborts	متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
abort	متوقف کردن یک سلسله عملیات در حال اجراء
semiosis	یک سلسله فعل وانفعالات مشخص جانور علامت
hierarchies	گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
hierarchy	گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
technic	اصول
tenet	اصول
roots	اصول
ism	اصول
doctrines	اصول
root	اصول
teaching	اصول
doctrine	اصول
teachings	اصول
nitty-gritty	اصول
ism	: اصول
principles	اصول
fiscal station	قسمت اداری یا مالی که در یک سلسله به ترتیب شماره قرارگرفته باشد
principles of religion	اصول مذهب
principles of economy	اصول اقتصاد
creationism	اصول افرینش
copernician system	اصول کپرنیک
monopolism	اصول انحصار
constitutionalism	اصول مشروطیت
prineipal parts	اصول فعل
rational principle	اصول عقلیه
technics	اصول فنی
principles of economics	اصول اقتصاد
naziism	اصول نازی
monopolosm	اصول انحصار
mormonism	اصول mormon ها
mutualism	اصول همکاری
roots and branches	اصول وفروع
general principles	اصول کلی
nazism	اصول نازی
neodoxy	اصول نوین
kinesiology	اصول مکانیزم
economic principles	اصول اقتصادی
denial measures	اصول ممانعت
relativity principles	اصول نسبیت
dogmas	اصول عقاید
systems	روش اصول
tenet	اصول مرام
abolitionist	اصول بردگی
accounting principles	اصول حسابداری
theories	اصول نظری
technological	اصول فنی
doctrine	اصول حکمت
politics	اصول سیاسی
grimaced	ادا و اصول
methodologies	علم اصول
theory	اصول نظری
dogma	اصول عقاید
tenets	اصول مسلم
methodology	علم اصول
functional	اصول مبادی
doctrines	اصول حکمت
system	روش اصول
chung shin	اصول تکواندو
grimacing	ادا و اصول
system	اصول وجود
banking principles	اصول بانکداری
grimaces	ادا و اصول
grimace	ادا و اصول
technologically	اصول فنی
communism	اصول اشتراکی
systems	اصول وجود
modernism	اصول امروزی
hdbms	DataBase Hierarchicalسیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی Systems anagement