English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English Persian
ordnance data اطلاعات مربوط به جنگ افزارو مهمات
Other Matches
attributes 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attributing 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
attribute 1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات
inferences روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
ordnance مربوط به اسلحه و مهمات
ordnance service خدمات مربوط به اردنانس واسلحه و مهمات
target indications اطلاعات مربوط به هدف
cryptorelated informations اطلاعات مربوط به مکاتبات رمزی
teachnical information اطلاعات فنی مربوط به یک وسیله
title block قسمت مربوط به درج اطلاعات
biographical intelligence اطلاعات مربوط به بیوگرافی افراد
financial data اطلاعات مربوط به امور مالی
americana اطلاعات و حقایق مربوط بامریکا
circuits اطلاعات مربوط به توانایی یک مدار مخصوص
circuit اطلاعات مربوط به توانایی یک مدار مخصوص
seadata اطلاعات مربوط به ردگیری زیردریایی دشمن
group مجموعهای از رکوردهای کامپیوری حاوی اطلاعات مربوط به هم
groups مجموعهای از رکوردهای کامپیوری حاوی اطلاعات مربوط به هم
titling strip قسمت مربوط به درج اطلاعات روی عکس هوایی
electromagnetic profile مجموعه اطلاعات مربوط به وسایل الکترومانیتکی والکترونیکی و رادار
overlap tell رله اطلاعات مربوط به هدف یا دشمن به ایستگاههای مجاور
information box قسمت یا کادر حامل اطلاعات مربوط به عکس هوایی
american civilian internee information قسمت اطلاعات مربوط به غیرنظامیان بازگشته ازسرزمین دشمن به امریکا
flowchart text اطلاعات توضیحی که مربوط است به علائم نمودار گردش کار
antimateriel ammunition مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
A to Z کتابی حاوی اطلاعات مربوط به نقشه راههای یک شهر یا ناحیه مشخص
feedback اطلاعات مربوط به تاثیرات سیگنال کنترلی روی وسیله یا ماشین که به کامپیوترکنترلی برمی گرددو
frictional unemployment اطلاعات ناقص مربوط به فرصتهای شغلی و عدم توانائی اقتصاددر تطابق دادن هر چه سریعتر افراد با مشاغل میباشد
field storage انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
ammunition loading line صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
fork پوشهای که فایل فایلهای سیستم و اطلاعات مربوط به یک فایل یا برنامه کاربردی است
forking پوشهای که فایل فایلهای سیستم و اطلاعات مربوط به یک فایل یا برنامه کاربردی است
headers اطلاعات ابتدای لیست داده مربوط به بقیه داده
header اطلاعات ابتدای لیست داده مربوط به بقیه داده
defense classification طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
atomic demolition munition خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
window تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
associative storage یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود
privacy قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
echo check بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
dow jones information service سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است
derived information اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار
radar correlation درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
aperture card روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
trapdoors فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
trapdoor فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است
automatic data processing پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری
program loans قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactical مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
distance vector protocols اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود
victual مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
auditory مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
inventory fraction نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات
regrade تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
read time زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
supervisory مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
connexions پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connection پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
civilian internee information bureau دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
data transceiver دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
defense system aquisition سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustic مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustical مربوط به صدا مربوط به سامعه
helped پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
helps پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
help پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه
negative acknowledgement کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
windowing 1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
munition مهمات
ordnance مهمات
munitions مهمات
ammunition مهمات
ordnace مهمات
ammo مهمات
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
xenial مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
service ammunition مهمات جنگی
lot نوبه مهمات
ammunition pit زاغه مهمات
ammunition pit چاله مهمات
bunkers زاغه مهمات
ammunition trains بنه مهمات
bunker زاغه مهمات
ammunition depot انبار مهمات
ammunition dump انبار مهمات
live ammunition مهمات جنگی
ammunition lot نوبه مهمات
ammunition dump زاغه مهمات
separate ammunition مهمات مجزا
ammunition loading line خط بارگیری مهمات
separate loading مهمات مجزا
ammunition identification code کد شناسایی مهمات
ammunition handler متصدی مهمات
ammunition credit سهمیه مهمات
ammunition condition وضعیت مهمات
piggy back کیسه مهمات
munitions of war مهمات جنگی
cook off گل کردن مهمات
cave زاغه مهمات
caves زاغه مهمات
caisson واگون مهمات
caisson صندوق مهمات
blank ammunition مهمات مشقی
lived مهمات جنگی
live مهمات جنگی
munitioneer مهمات ساز
magazines انبار مهمات
practice ammunition مهمات مشقی
ammunition chest جعبه مهمات
ammunition carrier خودرو مهمات کش
ammunition carrier مهمات بیار
ammunition barricade بستههای مهمات
service ammunition مهمات رزمی
ammo zero مهمات تمام
chemical ammunition مهمات شیمیایی
magazine انبار مهمات
inert مهمات مشقی
blank ammunition مهمات مانوری
drill ammunition مهمات مشقی
explosive ordnance مهمات منفجره
armed ammunition مهمات مسلح
fixed ammunition مهمات ثابت
loads بارگیری مهمات
load بارگیری مهمات
tracer مهمات رسام
ball ammunition مهمات مانوری
artillery ammunition مهمات توپخانه
inert ammunition مهمات بی اثر
tracers مهمات رسام
igloo space زاغههای مهمات
inert ammunition مهمات مشقی
bandwidth در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
wracked قفسه مهمات و وسایل
wracks قفسه مهمات و وسایل
paracaisson گاری مهمات کش دستی
ammunition credit سهمیه مهمات ذخیره
type load نوع مهمات هواپیما
ammunition data card کارت مشخصات مهمات
ammunition day of supply روز اماد مهمات
gun room مخزن مهمات درکشتی
armed ammunition مهمات اماده انفجار
special ammunition مهمات مخصوص یا ویژه
racks قفسه مهمات و وسایل
racked قفسه مهمات و وسایل
rack قفسه مهمات و وسایل
armement مهمات کشتی جنگی
type load نوع بار مهمات
gunrunner قاچاقچی اسلحه و مهمات
destruction area منطقه تخریب مهمات
ordnance مهمات ساز وبرگ
arsenals انبار مهمات جنگی
arsenal انبار مهمات جنگی
igloo space زاغه بتونی مهمات
ammo minus مهمات کمتر از نصف
prescribed load بار مهمات مجاز
ammo plus مهمات بیش از نصف
shell room انبار مهمات ناو
inventory lot نوبه ذخیره مهمات
ammunition point نقطه اماد مهمات
ammunition handler متصدی جابجایی مهمات
magazine space محوطه زاغه مهمات
loading بارگیری مهمات درهواپیما
ammunition modification بهتر سازی مهمات
semifixed مهمات نیمه ثابت
ammunition depot محل نگهداری مهمات
ammunition depot محل تدارک مهمات
ammunition lift capability مقدورات حمل مهمات
lot number شماره نوبه مهمات
civil appropriation اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
ammunition lift capability فرفیت حمل ونقل مهمات
ammunition available supply rate نواخت اماد مهمات موجود
feed belt نوارتغذیه فشنگ نوار مهمات
horizontal loading پر کردن مهمات به طور افقی
available supply rate نواخت اماد مهمات موجود
basic load بار مبنای مهمات یا وسایل
practice ammunition مهمات مخصوص تمرین هدف
deck board کف یا رویه پالت حمل مهمات
ammunition in hands of troops مهمات موجود در دست یگانها
dunnage روپوش مهمات ضربه گیر
required supply rate نواخت مهمات مورد نیاز
color codig علامت گذاری کردن مهمات
tarpaulins بارپوش برزنتی برزنت روپوش مهمات
color band نوار رنگی روی جعبه مهمات
small lot نوبهای که تعداد مهمات یا خرج ان کم است
depots ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
tarpaulin بارپوش برزنتی برزنت روپوش مهمات
depot ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
ready rack قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
inventory lot نوبه مهمات ذخیره شده در انبار
inert ammunition مهمات خنثی یا بدون خرج تخریب
magazine space زاغه زیرزمینی محل انبار مهمات
magazine flooding system سیستم اب فشان انبار مهمات ناو
ammunition and toxic material open space انبارهای روباز مهمات ومواد سمی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com