Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English
Persian
assignable credit
اعتبار قابل انتقال
transferable credit
اعتبار قابل انتقال
Other Matches
credit transfers
انتقال اعتبار
credit transfer
انتقال اعتبار
ervolving credit
اعتبار قابل تجدید
revocable credit
اعتبار قابل برگشت
revolving credit
اعتبار قابل تجدید
credit available
اعتبار قابل استفاده
revocable letter of credit
اعتبار قابل برگشت
transferable
قابل واگذاری قابل انتقال
credible
<adj.>
قابل اعتبار
[معتبر]
[اقتصاد]
irrevocable credit
اعتبار غیر قابل برگشت
confirmed irrevocable credit
اعتبار غیر قابل برگشت تائیدشده
acceptance credit
اعتبار قابل استفاده به وسیله قبولی نویسی
negotiating
قابل انتقال
descendible
قابل انتقال
removable
قابل انتقال
demountable
قابل انتقال
negotiated
قابل انتقال
portable
قابل انتقال
alienable
قابل انتقال
transferable
قابل انتقال
negotiate
قابل انتقال
negotiates
قابل انتقال
conductible
قابل انتقال
open cheque
چک قابل انتقال
negotiable
قابل انتقال
conveyable
قابل انتقال
transmissive
قابل انتقال
transmissable rights
حقوق قابل انتقال
transferable credit
اعتباراسنادی قابل انتقال
built in
غیر قابل انتقال
irremovable
غیر قابل انتقال
portable program
برنامه قابل انتقال
shiftable
قابل تعویض یا انتقال
negotiable instrument
سند قابل انتقال
negotiable papers
اوراق قابل انتقال
non transferable
غیر قابل انتقال
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
transferable commercial instrument
اوراق تجارتی قابل انتقال
inheritable
میراث بردنی قابل انتقال
removable mass storage
انباره انبوه قابل انتقال
inalienably
بطور غیر قابل انتقال
movable support
تکیه گاه قابل انتقال
transferable securities
اوراق بهادار قابل انتقال
commercial paper
اوراق و اسناد بهادار قابل انتقال
removable storage media
رسانههای ذخیره سازی قابل انتقال
floating
پنجرهای که قابل انتقال به هر بخش صفحه باشد
authentication
به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
movable dam
سدی که قابل انتقال بوده و مغمولا درمسیر سیل قرار می دهند
relocatable
آنچه قابل انتقال به محل دیگری ازحافظه است بدون اینکه روی عملیاتش اثربگذارد
overdrafts
حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
overdraft
حواله بیش از اعتبار دریافتی اضافه بر اعتبار
deferred exit
انتقال کنترل به یک زیربرنامه در زمانی که قابل پیش بینی نبوده و حادثهای غیر مترقبه ان را مشخص میکند
asynchronous
انتقال داده بین دو وسیله که بدون هر گونه سیگنال زمانی قابل پیش بینی انجام میشود
ether
جسم قابل ارتجاعی که فضاوحتی فواصل میان ذرات اجسام را پر کرده ووسیله انتقال روشنایی و گرمامیشود
unfinanced
بدون اعتبار تضمین اعتبار نشده
demodulator
دستگاهی که سیگنالهای انتقال یافته در یک اتصال مخابراتی را دریافت کرده وانها را به پالسهای الکتریکی یا بیتها که قابل ورود به ماشین داده پردازباشند
craft revolving fund
حساب اعتبار مربوط به امادهنرهای دستی اعتبار خریدوسایل صنایع دستی
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
indeterminate change of station
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
credit system of supply
سیستم براورد اعتبار برای تهیه و اماد سیستم تعیین اعتبار خرید اماد
transfers
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transferring
انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
transfer processing
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
upload
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
signal
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signalled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer rate
نسبت انتقال سرعت انتقال
transfer ladle
کفچه انتقال چمچمه انتقال
without recourse
عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
trans shipment
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
request for discharge
عرضحال اعاده اعتبار دادن عرضحال اعاده اعتبار
friendly front end
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
escrow
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
advance
اعتبار
appropriation symbol
کد اعتبار
validation
اعتبار
credit line
حد اعتبار
credits
اعتبار
reputability
اعتبار
credibility
اعتبار
prestigious
با اعتبار
line of cerdit
خط اعتبار
authenticity
اعتبار
advancing
اعتبار
creditless
بی اعتبار
void
بی اعتبار
credit
اعتبار
creditability
اعتبار
credited
اعتبار
crediting
اعتبار
advances
اعتبار
invalid
: بی اعتبار
estimate
اعتبار
estimated
اعتبار
estimates
اعتبار
entitlements
اعتبار
entitlement
اعتبار
estimating
اعتبار
value
اعتبار
fund
اعتبار
standing
اعتبار
funded
اعتبار
valuing
اعتبار
values
اعتبار
validity
اعتبار
prestige
اعتبار
invalids
: بی اعتبار
importance
اعتبار
esteem
اعتبار
influenced
اعتبار
budgeted
اعتبار
reputations
اعتبار
budget
اعتبار
reputation
اعتبار
influence
اعتبار
influences
اعتبار
budgets
اعتبار
influencing
اعتبار
funded
اعتبار مالی
credit sale
اعتبار در معامله
credited
اعتبار مالی
fund
اعتبار مالی
reliableness
اعتبار موثقیت
creditably
از روی اعتبار
a company of good standing
شرکتی با اعتبار
insecure
بی اعتبار متزلزل
credits
اعتبار مالی
credit
اعتبار مالی
cross validation
وارسی اعتبار
crediting
اعتبار مالی
revolving credit
اعتبار گردان
imprest fund
اعتبار مساعده
l/c
اعتبار نامه
letter of credit
ورقه اعتبار
letter of credit
اعتبار اسنادی
letter of credit
برگه اعتبار
cumulative credit
اعتبار تراکمی
expenditure credit
اعتبار هزینه
expenditure credit
اعتبار مصرف
item validity
اعتبار پرسش
external validity
اعتبار برونی
issuing of the credit
افتتاح اعتبار
in force
دارای اعتبار
bad
ناصحیح بی اعتبار
factoring of credit
عاملیت اعتبار
factoring of credit
نمایندگی اعتبار
factorial validity
اعتبار عاملی
face validity
اعتبار صوری
issuance credit
افتتاح اعتبار
issue a credit
افتتاح اعتبار
line of cerdit
میزان اعتبار
ex post
به اعتبار گذشته
military funds
اعتبار نظامی
open credit
اعتبار نامحدود
differential validity
اعتبار افتراقی
counter credit
اعتبار متقابل
discriminant validity
اعتبار افتراقی
on trust
بر مبنای اعتبار
on tick
روی اعتبار
ervolving credit
اعتبار گردان
concurrent validity
اعتبار همزمان
authority
اجازه اعتبار
documentary credit
اعتبار اسنادی
rehabilitation
اعاده اعتبار
committment
تامین اعتبار
budget credit
اعتبار بودجه
bridging leon
اعتبار موقت
validity
صحت اعتبار
trusts
اعتقاد اعتبار
trusted
اعتقاد اعتبار
trust
اعتقاد اعتبار
blank credit
اعتبار نامحدود
expired
بدون اعتبار
validity of a contract
اعتبار قرارداد
countervailing credit
اعتبار اتکائی
countervailing credit
اعتبار متقابل
convergent validity
اعتبار همگرا
content validity
اعتبار محتوا
consumption credit
اعتبار مصرفی
construct validity
اعتبار سازه
consensual validity
اعتبار وفاقی
invalidity
عدم اعتبار
validity criterion
ملاک اعتبار
validity coefficient
ضریب اعتبار
under the credit
تحت اعتبار
validity check
بررسی اعتبار
validation of a hypothesis
اعتبار یک فرضیه
validation of a model
اعتبار یک الگو
validity index
شاخص اعتبار
void result
نتیجه بی اعتبار
bank credit
اعتبار بانکی
back to back credit
اعتبار اتکایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com