English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (42 milliseconds)
English Persian
to add equals اعداد مساوی را با هم جمع کردن
Other Matches
imparity غیر قابل تقسیم بودن اعداد بدوقسمت مساوی
algebra استفاده از حروف در برخی عملیات محاسباتی مشخص برای جانشین کردن اعداد ناشناخته یا یک محدودهای از اعداد ممکن
complementation سیستم اعداد برای نشان دادن اعداد مثبت و منفی
leontief matrix اجزاء ماتریس لئونتیف در قطراصلی اعداد مثبت و سایراجزاء ان اعداد منفی یا صفرهستند .
random number روش ایجاد یک ترتیبی از اعداد تصادفی به طوری که هیچ عددی بیشتر از اعداد دیگر رخ نمیدهد
hex سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F
hexadecimal notation سیستم اعداد به همراه اعداد مبنا و A تا F
equalized مساوی کردن
equalizing مساوی کردن
equalised مساوی کردن
equalising مساوی کردن
equalises مساوی کردن
equalizes مساوی کردن
equalize مساوی کردن
equalize مساوی یاهم شکل کردن
equalising مساوی یاهم شکل کردن
equalises مساوی یاهم شکل کردن
equalised مساوی یاهم شکل کردن
aliquot بدوقسمت مساوی تقسیم کردن
equalizing مساوی یاهم شکل کردن
equalizes مساوی یاهم شکل کردن
equalized مساوی یاهم شکل کردن
quarter به چهار قسمت مساوی تقسیم کردن
trisect بسه بخش مساوی تقسیم کردن
equalised مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalizes مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalises مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalizing مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalising مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalize مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
equalized مساوی و مانند کردن یکنواخت کردن
eualize مساوی کردن مانند کردن
complemented که با کمک کردن همه اعداد از نه بدست می آید
roundest عدم دقت در اعداد به علت گرد کردن
complements که با کمک کردن همه اعداد از نه بدست می آید
round عدم دقت در اعداد به علت گرد کردن
complement که با کمک کردن همه اعداد از نه بدست می آید
complementing که با کمک کردن همه اعداد از نه بدست می آید
beaufort scale سیستم اعداد برای مشخص کردن شدت باد
tabulation 1-مرتب کردن جدول اعداد.2-حرکت نوک چاپ یا نشانه گر در یک فاصله معین شده در امتداد یک خط
gini coefficient شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
decimals کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
decimal کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند
numeric که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
plus/equals key مساوی
draw مساوی
equivalent مساوی
identical مساوی
draws مساوی
adequate مساوی
euqal مساوی
peels مساوی
bracketed مساوی
peel مساوی
even <adj.> مساوی
identic مساوی
equivalents مساوی
equalise مساوی
squared مساوی
squares مساوی
hikiwate مساوی
no set مساوی
all مساوی
all- مساوی
square مساوی
all square مساوی
ties مساوی
tie مساوی
squaring مساوی
split مساوی
save off مساوی
just as well <adv.> به طور مساوی
tie vote اراء مساوی
equally <adv.> به طور مساوی
measure up <idiom> مساوی بودن
equalling برابر مساوی
equalled برابر مساوی
equidistance مسافت مساوی
paripassu مساوی همدرجه
equaling برابر مساوی
equaled برابر مساوی
even تراز مساوی
equal برابر مساوی
adequate مساوی ساختن
dead even کاملا مساوی
go halves <idiom> تقسیم مساوی
part جزء مساوی
equals برابر مساوی
nonpareil غیر مساوی
On an equal footing. بر پایه مساوی
moiety قسمت مساوی
equaliser امتیاز مساوی کننده
equiangular دارای زوایای مساوی
stand-offs مساوی یاهیچ به هیچ
homographic مساوی از حیث املاء
isodiametric دارای ابعاد مساوی
isodiametric دارای قطر مساوی
isoelectric دارای فشارالکتریکی مساوی
isotonic دارای کشش مساوی
stand off مساوی یاهیچ به هیچ
stand-off مساوی یاهیچ به هیچ
equate برابرگرفتن مساوی پنداشتن
equated برابرگرفتن مساوی پنداشتن
equates برابرگرفتن مساوی پنداشتن
equidistant دارای مسافت مساوی
chronologer مساوی است بازاقخگخمخلهسف
three square دارای سه ضلع مساوی
equalled : برابر شدن با مساوی بودن
equal : برابر شدن با مساوی بودن
spacing در فواصل مساوی تقسیم بندی
isodynamic دارای نیروی مغناطیسی مساوی
fair play <idiom> عدالت ،مساوی ،عمل درست
skittering ماهیگیری با نخ و چوب به میزان مساوی
isotonic دارای اهنگ مساوی هم توان
even money مبلغ مساوی در شرط بندی
coursed rubble masonry سنگ بادبر با ارتفاع مساوی در یک رگ
ana ازهر کدام بمقدار مساوی
amortization پرداخت بدهی به اقساط مساوی
equicaloric دارای کالری و نیروی مساوی
equals : برابر شدن با مساوی بودن
equimolal دارای غلظت ملکولی مساوی
like as we lie طرفین دارای ضربات مساوی
equally بیک درجه بطور مساوی
equalling : برابر شدن با مساوی بودن
equaling : برابر شدن با مساوی بودن
equaled : برابر شدن با مساوی بودن
tie-break بهم خوردن وضع مساوی
deuce مساوی در امتیاز 41 که به 61 ختم میشود
tie-breaks بهم خوردن وضع مساوی
tie break بهم خوردن وضع مساوی
furlong واحد درازا مساوی با یک هشتم میل
sou مسکوک فرانسه یا سویس مساوی 50/0 فرانک
velocity stacks لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
furlongs واحد درازا مساوی با یک هشتم میل
isochronal همزمان واقع شونده در فواصل منظم و مساوی
sit on a lead بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
sit on the ball بازی تاخیری برای حفظ مساوی یابرد
neck and neck <idiom> درمسابقه مساوی ویا نزدیک به تساوی بودن
octal notation یا اعداد 0 تا 7
numerics اعداد
To swindle (fleece) someone . سر بسر شدن ( مساوی درآمدن ؟ نه سود ونه زیان )
bifid بوسیله شکاف بدو قسمت مساوی تقسیم شده
odd numbers اعداد فرد
numerical مربوط به اعداد
arithmomania وسواس اعداد
odd numbers اعداد فرد
binary numbers اعداد دودوئی
arabic numeral اعداد انگلیسی
ordinal numbers اعداد ترتیبی
numerary وابسته به اعداد
numeric 1-مربوط به اعداد. 2-
congrunet numbers اعداد هم نهشت
number range محدوده اعداد
complex number اعداد مختلط
cardinal اعداد اصلی
cardinals اعداد اصلی
random numbers اعداد تصادفی
rational numbers اعداد منطقی
matrixes جدول اعداد
real numbers اعداد واقعی
theory of numbers نظریه اعداد
even اعداد جفت
matrix جدول اعداد
rational numbers اعداد گویا
Roman numeral اعداد رومی
round numbers اعداد سرراست
real numbers اعداد حقیقی
harmonic mean اعداد متقابل
halve مساوی بودن تعداد ضربات هر دو حریف در یک بخش ازبازی گلف
halved مساوی بودن تعداد ضربات هر دو حریف در یک بخش ازبازی گلف
system of numeration دستگاه اعداد [ریاضی]
numerative system دستگاه اعداد [ریاضی]
numeric آرایه حاوی اعداد
statistics واقعیتها به صورت اعداد
5, 7, 9 are odd numbers . 5؟7؟9 اعداد فرد هستند
theory of numbers نظریه اعداد [ریاضی]
Mersenne prime اعداد مرسن [ریاضی]
rational numbers اعداد منطقی [ریاضی]
numerative دستگاه اعداد [ریاضی]
number system دستگاه اعداد [ریاضی]
numbering system دستگاه اعداد [ریاضی]
random number generator مولد اعداد تصادفی
packed decimal اعداد بسته شده
number completion test ازمون تکمیل اعداد
decimal number system سیستم اعداد اعشاری
cardinals اعداد اصلی [ریاضی]
decimal number system سیستم اعداد دهدهی
Cardinal numbers اعداد کاردینال [ریاضی]
transfinite ماوراء اعداد محدود
FMS کنترل اعداد کامپیوتری
numeric مجموعه کلیدها با اعداد
isotherm خطی که نقاط دارای گرمای متوسط سالیانه مساوی رانشان میدهد
neutral soil خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
isallobaric خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
isallobar خط فرضی که نقاط دارای فشار جوی مساوی در زمان معینی رانشان میدهد
langley واحد تشعشع خورشید مساوی یک گرم کالری در هرسانتیمتر مربع از سطح غیرمتشعشع
sets ریاضی مربوط به مجموعههای اعداد
mean مقدار متوسط ه از اعداد یا مقادیر
test element حروف و اعداد ازمایش مدار
set ریاضی مربوط به مجموعههای اعداد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com