English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
increment افزایش در حقوق توسعه
increments افزایش در حقوق توسعه
Other Matches
salary increase افزایش حقوق
expands توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expanding توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
expand توسعه دادن و افزایش دادن حجم یا مقدار چیزی
common low سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
enhance در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhanced در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhances در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
development رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
enhancing در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
developments رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
characteristics of underdeveloping مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
increase صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increased صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
accretion افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
bulking افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
public international law حقوق بین الملل عمومی حقوق عام ملل
postliminum قسمت پشت در قانون بازگشت حقوق یاقانون استعاده حقوق یا اعاده وضع حقوقی سابق
international development association مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
wagners law براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
detention of pay ممانعت ازپرداخت حقوق توقیف حقوق
protective duty حقوق و عوارض حمایتی حقوق گمرکی حمایت کننده حقوقی که جهت حمایت ازکالاهای داخلی وضع میگردد
harbour dues حقوق اسکله حقوق لنگراندازی
outreach توسعه یافتن توسعه
attainder سلب و نفی کلیه حقوق مدنی شخص در موقعی که به علت ارتکاب خیانت یا جنایت به مرگ محکوم میشود محرومیت کامل از حقوق اجتماعی و مدنی
advalorem duty حقوق گمرکی براساس ارزش کالا حقوق گمرکی از روی قیمت
allotment advice پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
retardation [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
malthusian law of population نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
authorized stoppage برداشت قانونی از حقوق افرادکسورات قانونی از حقوق
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
amplification توسعه
increments توسعه
enlargements توسعه
stop go policy توسعه
enlargement توسعه
increment توسعه
outspread توسعه
enlarge توسعه
enlarges توسعه
enlarged توسعه
enlarging توسعه
promotion توسعه
promotions توسعه
extensions توسعه
delelopment توسعه
extension توسعه
development توسعه
developments توسعه
expansion توسعه
upgrowth توسعه
spread توسعه
spreads توسعه
promoting توسعه دادن
uneven development توسعه نامتوازن
urban renewal توسعه شهری
underdevelopment توسعه نیافتگی
technical development توسعه فنی
under development دردست توسعه
promoted توسعه دادن
promote توسعه دادن
expansive متمایل به توسعه
enriching توسعه دادن
promotes توسعه دادن
to open out توسعه دادن
enriches توسعه دادن
booming توسعه عظیم
boomed توسعه یافتن
boomed توسعه عظیم
boom توسعه یافتن
boom توسعه عظیم
enrich توسعه دادن
expanse بسط و توسعه
expanses بسط و توسعه
to unfold توسعه دادن
booming توسعه یافتن
booms توسعه عظیم
booms توسعه یافتن
enlarging توسعه دادن
enlarges توسعه دادن
enlarged توسعه دادن
enlarge توسعه دادن
extendable توسعه پذیر
develops توسعه دادن
develop توسعه دادن
increscent زیادی توسعه
combat development توسعه رزمی
monetary expansion توسعه پولی
spread توسعه دادن
spreads توسعه دادن
anti development policy سیاست ضد توسعه
open out توسعه دادن
path of expansion مسیر توسعه
pattern of development الگوی توسعه
expanded , capacity توسعه فرفیت
phasess of development مراحل توسعه
pole of development قطب توسعه
underdeveloped توسعه نیافته
progation توسعه تکثیر
cultural development توسعه فرهنگی
developement توسعه دادن
extensibility توسعه پذیری
export promotion توسعه صادرات
extensible توسعه پذیر
expandsionism توسعه طلبی
expansion گسترش توسعه
expandability قابلیت توسعه
exepandable قابل توسعه
economic development توسعه اقتصادی
historical development توسعه تاریخی
development tools ابزار توسعه
development time زمان توسعه
development policy سیاست توسعه
development plan برنامه توسعه
development bank بانک توسعه
increases توسعه دادن
internal development توسعه داخلی
regional development توسعه ناحیهای
extend توسعه دادن
rural development توسعه روستائی
extends توسعه دادن
extending توسعه دادن
expansionism توسعه طلبی
research and development تحقیق و توسعه
expansionist توسعه طلبی
regional development توسعه منطقهای
increase توسعه دادن
social development توسعه اجتماعی
amplification توسعه تقویت
self development توسعه نفس
increased توسعه دادن
raises افزایش
addition افزایش
addenda افزایش
summation افزایش
additament افزایش
addendum افزایش
additions افزایش
raise افزایش
augmentation افزایش
increased افزایش
accru افزایش
adjunction افزایش
increase افزایش
affixture افزایش
aggrantizement افزایش
auxesis افزایش
intensification افزایش
increscent افزایش
scale up افزایش
reduce/enlarge افزایش
increases افزایش
enhancement افزایش
accessing افزایش
rise افزایش
rises افزایش
accessed افزایش
accession افزایش
access افزایش
accesses افزایش
increment افزایش
increments افزایش
multiplication افزایش
accretion افزایش
gain افزایش
expansion افزایش
gained افزایش
amplification افزایش
gains افزایش
regression بازگشت [به حالت کم توسعه]
step backwards بازگشت [به حالت کم توسعه]
regress بازگشت [به حالت کم توسعه]
regression برگشت [به حالت کم توسعه]
step backwards برگشت [به حالت کم توسعه]
microcomputer development system سیستم توسعه ریزکامپیوتر
regress برگشت [به حالت کم توسعه]
extendible قابل توسعه کش دار
characteristics of underdevelopment ویژگیهای توسعه نیافتگی
class improvement plan طرح توسعه ناو
underdeveloped nations ملل توسعه نیافته
underdeveloped countries کشورهای توسعه نیافته
to develop [into] توسعه دادن وضعیت [به]
to grow [into] توسعه دادن وضعیت [به]
research and development تحقیق و توسعه یا بهبودوسایل
pullulate اغاز توسعه نهادن
program development tools ابزار توسعه برنامه
software development توسعه نرم افزاری
well development توسعه و شستشوی چاه
top down development توسعه از بالا به پایین
underdeveloped area منطقه توسعه نیافته
outstretch توسعه دادن بسط
inextension عدم امتداد یا توسعه
development system سیستم توسعه یافته
development countries کشورهای قابل توسعه
development cost هزینه توسعه در تولیدمحصول
develop توسعه دادن اشکارکردن
developing countries کشورهای در حال توسعه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com