Dictiornary-Farsi | اقتصاددر حالت کسادی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
sluggish economy	اقتصاددر حالت کسادی


Other Matches

business depression	کسادی کار کسادی سوداگری
declining economy	اقتصاددر حال تنزل
the i	[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
frictional unemployment	اطلاعات ناقص مربوط به فرصتهای شغلی و عدم توانائی اقتصاددر تطابق دادن هر چه سریعتر افراد با مشاغل میباشد
modes	قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode	قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
duller	کسادی
contractions	کسادی
recession	کسادی
stagnation	کسادی
slump	کسادی
dull	کسادی
contraction	کسادی
slumping	کسادی
recessions	کسادی
slumped	کسادی
dulled	کسادی
dullest	کسادی
dulling	کسادی
depression	کسادی
dullness	کسادی
stringency	کسادی
dulls	کسادی
slowdown	کسادی
slowdowns	کسادی
slumps	کسادی
depressions	کسادی
off season	در دوران کسادی
slumping	کسادی بازار
recessions	اعاده کسادی
slumps	کسادی بازار
slumped	کسادی بازار
slack	کسادی شلی
slackest	کسادی شلی
slacks	کسادی شلی
sluggish year	سال کسادی
off year	سال کسادی
slump	کسادی بازار
recession	اعاده کسادی
foreground	سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
recessions	کسادی یا ورشکستگی نسبی و ملایم
recession	کسادی یا ورشکستگی نسبی و ملایم
squared	تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square	تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squaring	تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog	سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue	ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying	تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
squares	تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues	ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
oblique case	حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor	وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
depressions	کسادی بازار تجاری واقتصادی افسردگی روانی
depression	کسادی بازار تجاری واقتصادی افسردگی روانی
print	کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints	کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed	کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternate	تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated	تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates	تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest	حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify	از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
plebeianism	حالت عوام یا مردم پست حالت توده
genitive	حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity	حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart	قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
transitoriness	حالت ناپایداری حالت بی بقایی
cold forming	حالت دهی در حالت سرد
spectralness	حالت طیفی حالت شبحی
marginal case	حالت نهائی حالت حدی
spectrality	حالت طیفی حالت شبحی
crude	حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode	حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength	استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal	قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat	حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
stating	حالت
line condition	حالت خط
predicaments	حالت
predicament	حالت
states	حالت
febricity	حالت تب
posture	حالت
estates	حالت
estate	حالت
postured	حالت
postures	حالت
feverishness	حالت تب
queasiness	حالت قی
condition	حالت
stated	حالت
unexpressive	بی حالت
state	حالت
posturing	حالت
temperaments	حالت
case	حالت
cases	حالت
grain	حالت
state-	حالت
stances	حالت
fettle	حالت
temper	حالت
tempered	حالت
moods	حالت
tempers	حالت
mood	حالت
stance	حالت
self	حالت
attitudes	حالت
make	حالت
expressions	حالت
pyreticosis	حالت تب
expression	حالت
ill conditioned	بد حالت
idiocrasy	حالت
phases	حالت
phased	حالت
phase	حالت
temperament	حالت
if	حالت
makes	حالت
glass eyed	بی حالت
situation	حالت
status	حالت
disposition	حالت
situations	حالت
manner	حالت
attitude	حالت
sol state	حالت سولی
orthogonality	حالت عمودی
resiliency	حالت ارتجاعی
repellency	حالت دفع
of a good d.	خوش حالت
solid state	حالت جامد
saccharinity	حالت قندی
sea state	حالت دریا
objective case	حالت مفعولی
small ball	پرتاب بی حالت
skin the cat	حالت گربهای
privileged mode	حالت ممتاز
soild state	حالت جامد
trims	وضع حالت
sentimentalism	حالت احساساتی
pulverulence	حالت خاکی
prone position	حالت درازکش
trimmest	وضع حالت
dative	حالت برایی
seismicity	حالت ارتعاش
trim	وضع حالت
normal state	حالت نرمال
quantum state	ویژه حالت
output state	حالت خروجی
pastiness	حالت خمیری
veins	حالت تمایل
individualism	حالت انفرادی
vein	حالت تمایل
periodicity	حالت تناوبی
spring	حالت فنری
physical state	حالت فیزیکی
ragingly	با حالت خشم
perpendicularity	حالت عمودی
refractivity	حالت انکسار
springs	حالت فنری
protected mode	حالت محفوظ
paramnesia	حالت فراموشی
aglow	در حالت هیجان
queasily	با حالت تهوع
problem state	حالت مسئلهای
oxidation number	حالت اکسایش
pyreticosis	حالت حمائی
oxidation state	حالت اکسایش
polyvalency	حالت چندفرفیتی
faintly	در حالت ضعف
polyvalence	حالت چندفرفیتی
normality	حالت عادی
rapturously	با حالت بیخودی
reclining position	حالت غنوده
plumbness	حالت عمودی
real mode	حالت واقعی
queasiness	حالت تهوع
idle position	حالت سکون
grittiness	حالت شنی
chararcter mode	حالت دخشهای
childishness	حالت بچگی
goutiness	حالت نقرسی
circuit opening	حالت مدارباز
vitreus state	حالت شیشهای
circumstantiality	حالت وکیفیت
glassy state	حالت شیشهای
gas phase	حالت گازی
fugitiveness	حالت شخص
free wheeling	حالت خلاصی
ground state	حالت پایه
burst mode	حالت پیوسته
hang over	حالت خماری
idiocrasy	حالت مخصوص
iciness	حالت یخی
balanced state	حالت تعادل
balanced state	حالت متوازن
balanced state	حالت متعادل