English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
common items اقلام تدارکاتی عمومی اقلام مشترک
Other Matches
basic issue list اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
secondary item اقلام فرعی تدارکاتی
item manager مدیریت اقلام تدارکاتی
supply manifest بارنامه اقلام تدارکاتی
assemblage جمع اوری اقلام تدارکاتی
assemblages جمع اوری اقلام تدارکاتی
common user items اقلام عمومی
common user items اقلام مشترک المصرف بین یکانها
push up list لیستی از اقلام که در ان هرقلم در اخر لیست وارد میشود و سایر اقلام همان مکان مربوطه در لیست راحفظ می کنند
critical item اقلام حیاتی اقلام مهم
basic issue items وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
items اقلام
padding اقلام
categories اقلام
item اقلام
detail اقلام ریز
detailing اقلام ریز
expendable items اقلام مصرفی
commercial items اقلام تجارتی
cyclic item اقلام زنجیری
item manager مدیر اقلام
budget item اقلام نقدی
cost category اقلام هزینهای
incidentals اقلام فرعی
items اقلام امادی
item اقلام امادی
dequeue برداشتن اقلام یک صف
salvage material اقلام بازیافتی
sundry items اقلام متفرقه
materiel management مدیریت اقلام
itemises به اقلام نوشتن
itemising به اقلام نوشتن
category اقلام اماد
itemize به اقلام نوشتن
itemized به اقلام نوشتن
long life itemes اقلام بادوام
end item اقلام عمده
spares اقلام مازاد
major end item اقلام عمده
itemised به اقلام نوشتن
salvage material اقلام حراجی
itemizes به اقلام نوشتن
itemizing به اقلام نوشتن
excess listing لیست اقلام مازاد
sundry اقلام متفرقه گوناگون
existence load بار اقلام زیستی
expendable items اقلام مصرفی شدنی
junk mail اقلام پستی ناخواسته
condition code کد وضعیت امادگی اقلام
pileferable اقلام قابل حراج
serial number شماره سری اقلام
major end item اقلام عمده امادی
critical materials اقلام حیاتی و مهم
keyitem اقلام ضروری و حیاتی
visibles اقلام مرئی تجارت
surpluses اقلام اضافی و مازاد
reportable items اقلام قابل گزارش
serial numbers شماره سری اقلام
basic end item اقلام اولیه اماد
surplus اقلام اضافی و مازاد
basic of issue مبنای واگذارکردن اقلام
centralized items اقلام اماد تمرکزی
item number شماره اقلام جنس
nonperishable items اقلام فاسد نشدنی
invisible items of trade اقلام نامرئی تجارت
classified items اقلام طبقه بندی شده
disposable end item اماد یا اقلام قابل انهدام
spares اقلام اضافی وسایل یدکی
direct exchange items اقلام قابل تعویض مستقیم
controlled inventory اقلام ذخیره کنترل شده
recovery procedures روشهای تخلیه اقلام بازیافتی
rationed items اقلام جیره بندی شده
survivor curves منحنی عمر اقلام انبارشده
average life عمر متوسط اقلام دارائی
adopted items of material اقلام مورد قبول از نظرعملیاتی
component end item قطعات و اقلام تجهیزات عمده
juxtaposition جا دادن اقلام در مجاورت یکدیگر
long life itemes اقلام با عمر قانونی زیاد
property disposition از بین بردن اقلام مازاد
nonrecoverable item اقلام مصرف شدنی و بدون داغی
line item اقلام موجود در چانل درخواست وسایل
age grouping لیست تعیین عمر قانونی اقلام
pileferable اقلام قابل فروش بصورت فرسوده
contingency retention stock اقلام ذخیره برای عملیات احتمالی
consumable اقلام مصرف شدنی کالاهای مصرفی
threes سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
three سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
availability edit بررسی موجود بودن اقلام درخواستی
nonrecoverable item اقلام غیر قابل تعمیریا بازیافتی
proportional parts بخشهای کسری اقلام تصاعدی یک جدول
fifo lifo دو روش جمع اوری اقلام داده
data chaining فرایند اتصال اقلام داده به یکدیگر
essential item list فهرست اقلام حیاتی یاضروری جنگی
contingency support stocks اقلام ذخیره برای پشتیبانی عملیات احتمالی
age grouping طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
blanket policy بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد
recovery party گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
property disposition ازبین بردان اقلام فرسوده تخریب اموال
application study بررسی امکان کاربرد اقلام جدید اماد
to e. upon acovnt book همه اقلام لازم رادردفترحساب وارد کردن
standard item اقلام نمونه یا استاندارد یامطابق معیار تعیین شده
standards اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standards اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
standard اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
cyclic item اقلام پیوسته اقلامی که خیلی مورد احتیاج هستند
standard اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
survivor curves منحنی باززیستی اقلام پس ازاتمام عمر قانونی یا مدت معین
assessed value ارزشی که به منظور خاص برای یکی از اقلام دارایی معین میشود
reporting by axception گزارشی که فقط حاوی اقلام خارج از قلمرو عادی بوده ونیازمند توجه مدیریت است
salvage group تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
abc analysis طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
constructive receipt billing ارسال صورت اقلام ارسالی روش ارسال بارنامه
caged storage قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
collective مشترک عمومی
major sort key یک فیلد حاوی اطلاعات که توسط ان اکثر اقلام داده هامی توانند تشخیص داده شده و مرتب شوند
retail bin انبار اقلام جزئی یا اماد جزئی
combat essential اقلام رزمی حیاتی حیاتی در رزم
controlled inventory موادکنترل شده اقلام بررسی شده
commonable مشترک دارای حق چرادرزمین عمومی
capital gain منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
decimal file system سیستم انبارداری اعشاری سیستم شمارش اقلام اعشاری
consolidation container کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
consolidated motor pool خودروگاه تمرکزی خودروگاه عمومی یا مشترک
common use مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
joint venture سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک
common divisor مقسوم علیه مشترک بخشیاب مشترک
auxiliary fleet ناوگان تدارکاتی
logistic support پشتیبانی تدارکاتی
storeship ناو تدارکاتی
logistic route راههای تدارکاتی
supply port درگاه تدارکاتی
beef boat ناو تدارکاتی
auxiliary ship کشتی تدارکاتی
tender ship کشتی تدارکاتی
supply manuals ایین نامههای تدارکاتی
secondary item کالای تدارکاتی فرعی
joint نیروهای مشترک عملیات مشترک
subscriber مشترک روزنامه وغیره مشترک
subscribers مشترک روزنامه وغیره مشترک
supply catalog ایین نامه تدارکاتی یا امادی
supply arms یکانهای تدارکاتی یا ادارات وقسمتهای امادی
general quarters اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introduces بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
common hardware ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
cooperative scorer بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
general orders دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
general porpose کارهای عمومی مصارف عمومی
consolidated dining facility تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
supply economy صرفه جویی در مصرف اماد صرفه جویی تدارکاتی
conjoint مشترک
commonalities مشترک
sense حس مشترک
common user مشترک
participants مشترک
participant مشترک
joint مشترک
senses حس مشترک
commonality مشترک
commoners مشترک
common مشترک
party line خط مشترک
party lines خط مشترک
commonest مشترک
subscriber's line خط مشترک
sensed حس مشترک
subscribers مشترک
intercommon حق مشترک
subscriber مشترک
held in common مشترک
common carrier موسسه حمل و نقل عمومی شرکت حمل و نقل عمومی متصدی حمل و نقل
coinsurance بیمه مشترک
coenotrope گرایش مشترک
joint adventure تجارت مشترک
party line مرز مشترک
joint account حساب مشترک
party lines مرز مشترک
commonwealths مشترک المنافع
commonwealth مشترک المنافع
mutual responsibility مسئوولیت مشترک
combined publications نشریات مشترک
common wall دیوار مشترک
line termination circuit اتصال مشترک
co insurance بیمه مشترک
local subscriber مشترک داخلی
common area ناحیه مشترک
common fate سرنوشت مشترک
intercommunion اقدام مشترک
common trait ویژگی مشترک
common storage حافظه مشترک
co-author نویسندهی مشترک
common progarm برنامه مشترک
common multiple مضرب مشترک
common language زبان مشترک
mutual debts دیون مشترک
interrelation مناسبات مشترک
synergy عمل مشترک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com