English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
structural timber الوار ساختمانی
Other Matches
lumbering الوار
lumbered الوار
lumbers الوار
plank الوار
timber الوار
lumber الوار
trave الوار
carcassing timber الوار
planking الوار
wood الوار
joist الوار
joists الوار
squared timber الوار چارتراش
sawed timber الوار چارتراش
mine timber الوار معدن
lumberman الوار فروش
lumberer الوار فروش
lumber man الوار درست کن
keelson الوار کیل
square wood بریدن الوار
half timber الوار کوتاه
paddles الوار اب بند
spar تیراهن یا الوار
paddled الوار اب بند
spar الوار لولهای
paddle الوار اب بند
sparred تیراهن یا الوار
sparred الوار لولهای
spars تیراهن یا الوار
spars الوار لولهای
paddling الوار اب بند
lumber الوار راقطع کردن
woodsheds انبار الوار وچوب
trunk الوار کنده چوب
square wood چارتراش کردن الوار
rafter الوار دار کردن
raft دسته الوار شناور بر اب
rafts دسته الوار شناور بر اب
rafters الوار دار کردن
woodshed انبار الوار وچوب
strongback الوار تعدیل ناو
lumbered الوار راقطع کردن
trunks الوار کنده چوب
lumbering الوار راقطع کردن
lumbers الوار راقطع کردن
timber با الوار و تیر پوشاندن
cambers تیریا الوار خمیده و کج
camber تیریا الوار خمیده و کج
raftsman مردی که الوار را بهم می چسباند
half timber ساخته شده از الوار کوتاه
well timbered با الوار محکم و استوار شده
towing spar الوار بکسل کردن ناو
pile driver ماشین یا دستگاه بلندکردن الوار
logroll غلتاندن الوار وانداختن انها به اب
piling الوار یا تیرمخصوص ستون سازی
woodyard حیاط یا انبار الوار و هیزم
sloop ارابه مخصوص حمل الوار
lumberjacks کسیکه الوار وتیر اره میکند
stumpage قیمت الوار قبل از قطع ازدرخت
sawtimber الوار مناسب برای اره کشی
lumberjack کسیکه الوار وتیر اره میکند
logrolling عمل غلتان الوار وکنده درخت وانداختن ان برودخانه
sawhorse نیمکت زیر الوار اماده برای اره کشی
swamper ساکن مرداب کسیکه الوار را جمع اوری میکند
lumberyards محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
lumberyard محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
baltic exchange اتحادیه کشتی داران و تجار وواسطههای ذغال و الوار ودانه
structurally ساختمانی
building line بر ساختمانی
organic ساختمانی
structural ساختمانی
constructional ساختمانی
structural drawing نقشه ساختمانی
site building زمین ساختمانی
site office دفتر ساختمانی
monumentality عظمت ساختمانی
contractors yard واحد ساختمانی
structrual stability ثبات ساختمانی
structrual stability استحکام ساختمانی
to found a building ساختمانی بینادکردن
Construction works . عملیات ساختمانی
structrual steelwork فولاد ساختمانی
structual engineering مهندس ساختمانی
structural concrete بتن ساختمانی
structural crack ترک ساختمانی
structural draftsman نقشه کش ساختمانی
structural factor ضریب ساختمانی
structural joints درزهای ساختمانی
structural member عضو ساختمانی
structural steel فولاد ساختمانی
grillage شبکه ساختمانی
basic unit assembly group گروه ساختمانی
component جزء ساختمانی
sited کارگاه ساختمانی
contractors plant ماشینهای ساختمانی
constructive مفید ساختمانی
construction joint درز ساختمانی
building site کارگاه ساختمانی
building sites کارگاه ساختمانی
building material مصالح ساختمانی
building work کار ساختمانی
building unit واحد ساختمانی
building operations عملیات ساختمانی
artificial stone سنگ ساختمانی
ashlar سنگ ساختمانی
building limes اهک ساختمانی
ashler سنگ ساختمانی
basic construction unit واحد ساختمانی
timber چوب ساختمانی
site کارگاه ساختمانی
site زمین ساختمانی
components جزء ساختمانی
sites کارگاه ساختمانی
sites زمین ساختمانی
construction joints درزهای ساختمانی
member جزء ساختمانی
members جزء ساختمانی
sited زمین ساختمانی
to tear down a building خراب کردن ساختمانی
structural steel sheet ورق فولاد ساختمانی
refractory ماده ساختمانی نسوز
to pull down a building خراب کردن ساختمانی
ashlar سنگ ساختمانی تراشیده
to tear down a building متلاشی کردن ساختمانی
to pull down a building متلاشی کردن ساختمانی
structural design طرح و محاسبات ساختمانی
public works کارهای ساختمانی همگانی
intelligent building [ساختمانی با سرویس هوشمند]
fabrique [ساختمانی در محوطه باغ]
to demolish a building متلاشی کردن ساختمانی
module مدلهای نمونه ساختمانی
modules مدلهای نمونه ساختمانی
to demolish a building خراب کردن ساختمانی
steel fabric بافت فولاد ساختمانی
constitutive تشکیل دهنده ساختمانی
construction cost index شاخص هزینه ساختمانی
light weight unit واحد ساختمانی سبک
masonery مصالح ساختمانی سنگتراشی
corbelling پیش امدگی ساختمانی
structural transformation تغییر شکل ساختمانی
pattern construction drawing الگوی نقشههای ساختمانی
masonry lining پوشش با مصالح ساختمانی
material storage area انبار مصالح ساختمانی
material testing laboratory ازمایشگاه مصالح ساختمانی
corbeling پیش امدگی ساختمانی
sheer plan نقشه ساختمانی ناو
sidewalk superintendent نافر عملیات ساختمانی
building craftsman کارگر ماهر ساختمانی
structural analysis محاسبات طرح ساختمانی
building machinery ماشین الات ساختمانی
home wiring سیم کشی ساختمانی
structual constituent جزء تشکیل دهنده ساختمانی
pier mount پایه نصب ستونهای ساختمانی
structural steel تیر فولاد یا اهن ساختمانی
studding مصالح ساختمانی از قبیل تیروغیره
erection crane جراثقال برای کارهای ساختمانی
bombproof ساختمانی که پناه بمب باشد
modular design مدل ساختمانی پیش ساخته
To make a forcible entry into a building. بزور وارد ساختمانی شدن
building unit جزء ساختمانی بخشی از یک ساختمان
anti drag wire اجزاء بست کاری ساختمانی
piers پایه نصب ستونهای ساختمانی
pier پایه نصب ستونهای ساختمانی
homomorphy شباهت ساختمانی واساسی بین دو چیز
embryonic membrane ساختمانی که ازتخم رسیده مشتق میشود
factory ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
factories ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
to plan a building نقشه ساختمانی را کشیدن یاطرح کردن
haul فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauling فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
physiologic وابسته به علم وفایف اعضاء ساختمانی
hauled فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
nut structure ساختمانی که در ان خاکدانه ها کوچک و مکعبی هستند
physiological وابسته به علم وفایف اعضاء ساختمانی
hauls فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
haul road راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه
dolmen ساختمانی که دارای چندستون یک پارچه سنگی است
to burgle [British E] / burglarize [American E] a building. با زور [و غیر قانونی] وارد ساختمانی شدن
masonary مصالح ساختمانی مانند اجر سیمان و غیره
ashlering [مجموعه ای از سنگ های ساختمانی کوتاه و ایستاده]
to break into a building با زور [و غیر قانونی] وارد ساختمانی شدن
interlacing arches طاقهایی که نقشه ساختمانی انهابه پرگارهای متقاطع میماند
dimension stone سنگ ساختمانی که به ابعاد معین بریده شده است
pin joint اتصال بین اعضای ساختمانی بصورت لولا یا پاشنه
quartersaw الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
heterology عدم تجانس بین اعضای مختلف ناهمگنی اعضاء ازلحاظ ساختمانی
beef up افزایش استحکام اجزاء ساختمانی با طراحی مجدد یااصلاح مواد انها
earthquake factor مقدار درصد شتاب ثقلی که درطرح محاسبات ساختمانی منظور میگردد
cellulose nitrate ترموپلاستیکی متشکل ازسلولز و اسیداستیک که درمواد منفجره دوپها وپلاستیکهای ساختمانی بکارمیرود
bulb angle جزء ساختمانی که معمولابعنوان ستون یا پایه بکارمیرود و به شکل دایرهای یاچند وجهی میباشد
free haul در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
anti tear strips باریکه یا نوارهایی از جنس هواپیما که روی قطعات ساختمانی بال و زیرنوارهای تقویت کننده قرارمیگیرند
operating bridge پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
polymer جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
polymers جسمی که از ترکیب ذرات متشابه الترکیب وازتکرار واحدهای ساختمانی یکنوخت ایجاد شده باشد بسپار
gurantee period مدت زمانیکه قبل از تحویل نهائی پیمانکار ساختمانی موفف است خسارات ساختمان رارفع نماید
bed drop or bod fall اختلاف سطح کف نهر دردوطرف ساختمانی که روی نهر ساخته میشود
offices اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
office اتاق یا ساختمانی که شرکتی کار میکند یا کار تجاری انجام میشود
cross member عضو ساختمانی برای اتصال دو ستون طولی هواپیما یاقطعات طولی دیگر
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com