English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
gre امتحان ورودی بعد از لیسانس
Other Matches
matriculation امتحان ورودی دانشگاه کنکور
graduate record examination امتحان ورودی بعد ازلیسانس
queued روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queue روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queues روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queueing روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
postgraduates بعد از لیسانس
postgraduate بعد از لیسانس
Bachelor of Arts لیسانس هنر
bachelor's degree مدرک لیسانس
Bachelor of Science لیسانس علوم
bachelors لیسانسیه لیسانس
bachelor لیسانسیه لیسانس
ms. فوق لیسانس علوم
graduate student دانشجوی بعد از لیسانس
graduate education اموزش بعد از لیسانس
mss فوق لیسانس علوم
undergraduate دانشجوی دوره لیسانس
undergraduates دانشجوی دوره لیسانس
M.A مخفف فوق لیسانس هنر
postgraduate وابسته به تحصیلات فوق لیسانس
B.A مخفف لیسانس علوم انسانی
B.A.s مخفف لیسانس علوم انسانی
M.A.s مخفف فوق لیسانس هنر
postgraduates وابسته به تحصیلات فوق لیسانس
quadrivium سال چهارم دوره لیسانس
JK flip flop نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند
gate دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gates دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
hash تولید عدد یکتا مشتق شده از ورودی برای هر ورودی پایگاه داده ها
drop down list box لیستی از موضوعات برای هر ورودی که وقتی فاهر میشود که نشانه گر را بخش ورودی ببرد
hash الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد
input preamplifier پری امپلی فایر ورودی تقویت کننده ورودی
list لیست داده که هر ورودی آدرس ورودی بعدی را دارد
d/a converter مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند
dac مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند
input 1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
approach channel کانال ورودی- نهر ورودی
inputted 1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
adder مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adders مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adders مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد
adder مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
analog مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند
chains فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
chain فایلی که در آن هر ورودی داده و آدرس ورودی بعدی را که همان محتوای داده را دارد
fullest مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
full مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
anti- ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
analogues مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
analogue مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند
dense index اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
input توان ورودی ورودی
inputted توان ورودی ورودی
fullest مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
differences تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
EXOR تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
difference تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternative تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternatives تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exjunction تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
input output processor پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
exclusive تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
assay امتحان
checked امتحان
quizzes امتحان
quiz امتحان
assays امتحان
check امتحان
tests امتحان
checking امتحان
examinations امتحان ها
tests امتحان ها
trials امتحان
trial امتحان
trials امتحان ها
tentatively من باب امتحان
examination امتحان
examinations امتحان
trial امتحان
inspection امتحان
checks امتحان
quiz [American] امتحان
test امتحان
tested امتحان
test امتحان
tries امتحان
try امتحان
examination امتحان
proctor نافر امتحان
temptations ازمایش امتحان
probational ازمایش امتحان
tries امتحان کردن
put to test امتحان کردن
examiner امتحان کننده
examiners امتحان کننده
experiment امتحان عمل
experimented امتحان عمل
crucible امتحان سخت
examinee امتحان دهنده
unaudited <adj.> امتحان نشده
test anxiety اضطراب امتحان
examination anxiety اضطراب امتحان
examinable قابل امتحان
assay امتحان عیارگری
preliminary امتحان مقدماتی
preliminaries امتحان مقدماتی
assays امتحان عیارگری
essay examination امتحان انشایی
crucibles امتحان سخت
experimenting امتحان عمل
examinations امتحان ازمایش
unsight امتحان نکرده
to bring to the proof امتحان کردن
examined امتحان کردن
to give an examination امتحان کردن
to take an examination امتحان دادن
vivas voce امتحان شفاهی
tripos امتحان حساب
qualifying examination امتحان صلاحیت
examines امتحان کردن
to make a trial of امتحان کردن
examination امتحان ازمایش
experiments امتحان عمل
To flunk a course . To fail an exam. در امتحان رد شدن
bar examination امتحان وکالت
pretest امتحان مقدماتی
temptation ازمایش امتحان
try امتحان کردن
examining امتحان کردن
examine امتحان کردن
unchecked <adj.> امتحان نشده
test امتحان محک
trials ازمایش امتحان
tested امتحان کردن
tests امتحان محک
tests امتحان کردن
tested امتحان محک
unverified <adj.> امتحان نشده
test امتحان کردن
examinee امتحان شونده
unevaluated <adj.> امتحان نشده
unexamined <adj.> امتحان نشده
uninspected <adj.> امتحان نشده
trial ازمایش امتحان
untested <adj.> امتحان نشده
trial امتحان کردن
trials امتحان کردن
probation ازمایش امتحان
half جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
tested ازمایش کردن امتحان
to give an examination صورت امتحان دادن
invigilating در امتحان نظارت کردن
to do a test امتحان کتبی نوشتن
check lock ساعت امتحان کننده
checks امتحان کردن بازرسی
viva voce شفاها امتحان شفاهی
hold water از امتحان درست درامدن
to write an exam امتحان کتبی نوشتن
to buy on trial بشرط امتحان خریدن
tests ازمایش کردن امتحان
midyear امتحان نیمه سال
reexamine دوباره امتحان کردن
invigilate در امتحان نظارت کردن
invigilated در امتحان نظارت کردن
invigilates در امتحان نظارت کردن
test ازمایش کردن امتحان
testable امتحان پذیر ازمایشی
checked امتحان کردن بازرسی
check امتحان کردن بازرسی
I'd like to try ... من میخواهم ... را امتحان کنم.
try on <idiom> امتحان کردن لباس
try (something) out <idiom> امتحان کردن(چیزی)
to get a pass in physics در امتحان فیزیک قبول شدن
to try something on چیزی را برای امتحان پوشیدن
palpate لمس کردن امتحان نمودن
to check out something چیزی را بررسی یا امتحان کردن
acid test وسیلهء ازمایش امتحان با اسید
To purchase on approval . بشرط امتحان ( شرطی )خریدن
pretest امتحان مقدماتی بعمل اوردن
To pass the exam on the first try. یک ضرب در امتحان قبول شدن
to put to proof امتحان کردن محک زدن
denial تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
NAND function تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
denials تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
symmetric difference تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
dispersion تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
ordeal امتحان سخت برای اثبات بیگناهای
to try on برای امتحان پوشیدن بطورازمایش اغازکردن
ordeals امتحان سخت برای اثبات بیگناهای
urinoscopy پیشاب بینی امتحان ادرار فسر
test paper کاغذ مخصوص ازمایش ورقه امتحان
cramming خودرا برای امتحان اماده کردن
shibboleth امتحان اصطلاح پیش پا افتاده ومرسوم
crams خودرا برای امتحان اماده کردن
crammed خودرا برای امتحان اماده کردن
placement تعیین دانشپایه دانشجو از روی امتحان
The exam was too easy for words . امتحان آنقدر آسان بود که چه بگویم
placements تعیین دانشپایه دانشجو از روی امتحان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com