English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
sea return امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
Other Matches
radar return انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
blip نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blips نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
skin paint نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
railings امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railing امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
terrain return انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
trapping اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
cardinal points effect اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clattered تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatter تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattering تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatters تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
chaff وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
radar discrimination قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
gadgets نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
gadget نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
echo برگشت امواج رادار
echoed برگشت امواج رادار
echoing برگشت امواج رادار
echoes برگشت امواج رادار
guided propagation تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
beam width عرض ستون امواج رادار
altitude delay افت ارتفاع امواج رادار
surface reverbration امواج برگشتی سطحی رادار
radar imagery عکاسی به وسیله امواج رادار
carrier frequency فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
carrier wave موج حامل امواج رادار یا بی سیم
consol دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
ground waves امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
the waves of the sea امواج دریا
influence sweep پاکسازی میدان مین بااستفاده از امواج رادار یارادیویی
ocean foam کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
beach foam کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
spume کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
awash سرگردان بر روی امواج دریا
wave period زمان تناوب امواج دریا
sea foam کف دریا [کف حاصل از برخورد امواج آب]
homing device رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
asdic دستگاه سونار رادار کشف هدف به وسیله پخش امواج صوتی در زیر اب
homing روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
crystal balls گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
crystal ball گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
homing guidance هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
radar scope صفحه رادار
b scope صفحه کاتد رادار
radar scope صفحه دید رادار
radar screen صفحه تصویر رادار
clutters برفک انداختن صفحه رادار
azimuth stabilized ppi صفحه رادار با سمت ثابت
blip تصویری بر روی صفحه رادار
plan position indicator صفحه رادار ناو یا هواپیما
radar echo علایم روی صفحه رادار
blips تصویری بر روی صفحه رادار
cluttered برفک انداختن صفحه رادار
clutter برفک انداختن صفحه رادار
railing تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
railings تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
fiducial marks علایم منطبق شونده در صفحه رادار
fixed echo انعکاس ثابت روی صفحه رادار
snow blink تکههای ابر سفید در اسمان یا صفحه رادار
snows پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
range marker شاخص مسافت یاب روی صفحه رادار
snow پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
snowed پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
snowing پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
pipped هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
fixer network شبکه اکتشاف و تعیین محل هواپیما روی صفحه رادار
pipping هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pips هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pip هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
display controlled نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
spoking تولید نور و یا جرقههای نوربه طور گاه به گاه روی صفحه رادار
modulation سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
confusion reflector وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
radar correlation درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
modulating مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulate مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
continental shelf مقداری از خاک زیر اب دریا که از حاشیه ابهای ساحلی یک کشورشروع و به خطی که از ان اولین شیب تند قعر دریا اغاز میشود و ارتفاع ان باید بایداز سطح دریا 002 متر باشدختم میشود
radar scan تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
disruptive pattern اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
radiation scattering انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
emission control کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
neap tide کشندکمینه اب دریا حداقل جذر ومد نهایی اب دریا
radar prediction بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار
directional radar prediction تجزیه و تحلیل سمتی رادار پیش بینی سمتی رادار
radiological monitoring ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
isovelocity نقاط هم سرعت اب دریا خطوط متحدالسرعت اب دریا
radar comouflage استتار کردن از دید رادار استتار در مقابل رادار
radar tracking تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار
recursive بازگشتی
reenterant بازگشتی
recursive routine روال بازگشتی
return lines خطهای بازگشتی
recursive procedure رویه بازگشتی
recursive function تابع بازگشتی
recursivity بازگشتی بودن
recursive subroutine زیرروال بازگشتی
recessive ارتجاعی بازگشتی
recursive algorithm الگوریتم بازگشتی
retrace lines خطهای بازگشتی
reentrant چند دخولی بازگشتی
retrace blanking خاموشی خطوط بازگشتی
difference equation رابطه بازگشتی [ریاضی]
recursive subroutine زیر روال بازگشتی
recurrence relation [RR] رابطه بازگشتی [ریاضی]
interlook dormant period زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
homunculus مدل بازگشتی نامحدود مغز
qwerty keyboard ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
mean sea level سطح متوسط ابهای دریا تراز میانگین ابهای دریا
return to base بازگشت هواپیما به پایگاه به طور سالم هواپیمای بازگشتی
radar locating تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
penning نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pen نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penned نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pens نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
Mandlebrot set تساوی ریاضی که به صورت بازگشتی برای تنظیم مقادیر به کار می رود. هنگام رسم آنرا در تصویر بخش شده
holding anchorage لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
paper white monitor صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
Ackerman's function تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
scans درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scan درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
plasma display صفحه نمایش با استفاده از خاصیت نورانی بدون گازهای متن صفحه
raster گرافیکی که تصاویر آن روی خط وطی در صفحه نمایش یا صفحه ساخته می شوند
ksr ترمینالی که صفحه کلید و صفحه نمایش دارد و به CPU متصل است
raster یک حرکت افقی اشعه روی صفحه در مقابل صفحه CRT
portrait جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است
tables لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
tabled لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
con نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
table لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
routing صفحه ویدیو متنی که مسیر سایر صفحه ها را شرح میدهد
conned نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
tabling لیست داده ها در ستون و سط ر صفحه چاپ شده یا صفحه نمایش
conning نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
multiviewports صفحه نمایشی که دو یاچندین صفحه قابل دید رانمایش میدهد
portraits جهت صفحه یا یک ورق صفحه که بلندترین لبه عمودی است
lead in page صفحه ویدیویی که کاربر را به صفحه مورد نظر هدایت میکند
auto متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
autos متنی که خودکار اطراف یک تصویر یا از یک صفحه به صفحه دیگر می چرخد
cons نام معرفی کننده کنسول : صفحه کلید و صفحه تصویر
glare صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
data tablet یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش گرافیکی صفحه داده دهی
glared صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glares صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
flat صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
flattest صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
notebook computer که به راحتی قابل حمل است ولی صفحه کلید و صفحه نمایش کوچک دارد
station میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
hyperlink کلمه یا تصویر یا دگمهای در صفحه وب یا عنوان چند رسانهای که در صورت انتخاب کاربر را به صفحه دیگری می برد
backlight چراغ پشت صفحه کریستال مایع که شدت حروف صفحه را بهبود می بخشد وآنها را خوانا تر میکند
stations میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
refresh buffer یک مکان حافظه موقت که درهنگام تازه کردن یک صفحه تصویر اصلاعات نمایش صفحه را نگاهداری میکند
stationed میز به همراه کامپیوتر , صفحه کلید , صفحه نمایش , چاپگر و غیره که کسی در آنجا کار میکند
discs صفحه کلاج صفحه دیسک تیغ اره
devices CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
device CON برای صفحه کلید و صفحه نمایش
disc صفحه کلاج صفحه دیسک تیغ اره
buttoned شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
buttoning شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
button شکل دایرهای که در صورت انتخاب از روی صفحه به وسیله صفحه کلید یا نمایشگر نمایش عمل خاصی را انجام میدهد
cls در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
page عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
paged عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
implicit reference مرجعی به شی که محل دقیق صفحه را نمیگوید ولی فرض میکند که شی روی صفحه جاری قرار دارد یا قابل دیدن است
pages عدد یکتا انتساب شده به هر صفحه در برنامه چند رسانهای برای استفاده در صفحه با کلمات کلیدی و انتقال بین صفحات
nests 1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nest 1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
ground swell امواج
field روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fielded روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fields روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
ground waves امواج زمینی
oscilloscope اشکارسازی امواج
emissions انتشار امواج
pulsing ضربان امواج
gravitational waves امواج جاذبه
electromagnetic waves امواج الکترومغناطیسی
radio waves امواج رادیویی
gravity waves امواج ثقلی
gravitational waves امواج گرانشی
hertzian waves امواج هرتز
sky wave امواج اسمانی
emission انتشار امواج
reverberations برگشت امواج
thermal waves امواج گرمایی
tosser دستخوش امواج
transient wave امواج سیار
wander wave امواج سیار
tidal waves امواج جزرومدی
incoherent waves امواج همدوس
reverberation برگشت امواج
interference تداخل امواج
spoondrift ترشح امواج
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com