Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
time division multiplexing
انتقال چندتایی زمانی
Other Matches
multiplexing
انتقال چندتایی پیغام ها تسهیم
asynchronous
انتقال داده بین دو وسیله که بدون هر گونه سیگنال زمانی قابل پیش بینی انجام میشود
deferred exit
انتقال کنترل به یک زیربرنامه در زمانی که قابل پیش بینی نبوده و حادثهای غیر مترقبه ان را مشخص میکند
asynchronous transmission
اطلاعات در فواصل زمانی بدون قاعده و نامنظم به وسیله قراردادن یک بیت شروع قبل از هر کاراکتر ویک بیت خاتمه پس از ان انتقال می یابند
multiplet
چندتایی
multeity
چندتایی
multiplex
چندتایی متعدد
complex multiplet
چندتایی پیچیده
manifoldness
چندتایی بسیاری
multilaunching
اغاز بکار چندتایی
multiple loading operating system
سیستم عامل بارکننده چندتایی
csma/cd
دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
zonate
واقع بروی یک خط مانند بعضی ازهاگهای چندتایی
slice
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slices
مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
uptime
پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
carrier sense
detect collision accesswith multiple دستیابی چندتایی با کشف تلاقی
ppm
Position Pulse مدولاسیون یا تلفیق زمانی پالس که دران مقدار نمونه لحظهای موج موقعیت زمانی یک پالس را مدوله میکندodulation
large scale computer
که میتواند به حافظه با فرفیت بالا دستیابی داشته باشد و نیز وسایل پشتیبان مثل کاربران چندتایی
indeterminate change of station
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
electronic funds transfer
انتقال الکترونیکی داده ها انتقال الکتریکی سرمایه ها
transferring
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfer
انتقال دادن نقل کردن انتقال
transfers
انتقال دادن نقل کردن انتقال
baseband transmission
روشی که برای بکارگیری انتقال سیگنالهای فرکانس پایین از میان کابل کواکسیال جهت انتقال داده در شبکه بامحلی با فاصله کوتاه
assembly
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
frequency division multilexing
مخابره چندتایی فرکانس استفاده از یک مسیرالکتریکی برای حمل دو یا چند سیگنال با فرکانسهای مختلف تسهیم براساس تقسیم فرکانس
transfer processing
امور اداری نقل و انتقال وتسویه حساب با یکان اولیه برای انتقال به یکان دیگر
upload
انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
signal
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
xmodem
یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
signaled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
transfer ladle
کفچه انتقال چمچمه انتقال
transfer rate
نسبت انتقال سرعت انتقال
negative acknowledgement
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
trans shipment
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
time limits
حد زمانی
eternities
بی زمانی
onetime
یک زمانی
eternity
بی زمانی
contemporaneousness
هم زمانی
time sense
حس زمانی
whilom
یک زمانی
on
<prep.>
در
[زمانی]
timeline
خط زمانی
time limit
حد زمانی
synchronization
هم زمانی
temporal
زمانی
sometime
یک زمانی
monomial
یک زمانی
synchrony
هم زمانی
simultaneeity
هم زمانی
time constant
ثابت زمانی
spatiotemporal
فضایی و زمانی
time
زمانی موقعی
unit of time
واحد زمانی
in a short time
در اندک زمانی
timetabled
برنامه زمانی
time division multiplex
تسهیم زمانی
schedules
برنامه زمانی
scheduled
برنامه زمانی
schedule
برنامه زمانی
time disorientation
گم گشتگی زمانی
time dilation
پارادوکس زمانی
timed
زمانی موقعی
times
زمانی موقعی
time base
مبدا زمانی
time limits
محدوده زمانی
time limits
محدودیت زمانی
time lags
تاخیر زمانی
time lag
فاصله زمانی
time frame
چارچوب زمانی
time lag
تاخیر زمانی
temporal sign
علامت زمانی
time scale
مقیاس زمانی
time scales
مقیاس زمانی
temporal maze
ماز زمانی
time limit
محدودیت زمانی
time limit
محدوده زمانی
time bar
محدودیت زمانی
vintage model
الگوی زمانی
throughput time
اشتراک زمانی
timetabling
برنامه زمانی
temporal
جسمانی زمانی
interval
فاصله زمانی
timetables
برنامه زمانی
time frames
چارچوب زمانی
timetable
برنامه زمانی
time lags
فاصله زمانی
time sharing
اشتراک زمانی
timetrend
روند زمانی
time slice
برش زمانی
time series
سریهای زمانی
When I came in
زمانی که من تو آمدم
discrete time
با گسستگی زمانی
time score
نمره زمانی
time schedule
برنامه زمانی
time quantum
ذره زمانی
time priority
تقدم زمانی
time priority
اولویت زمانی
time preference
ارجحیت زمانی
no longer
نه بیشتر
[زمانی]
no longer
نه دیگر
[زمانی]
time preference
رجحان زمانی
timeline
تسلسل زمانی
timer switch
کلید زمانی
time yield limit
حد تسلیم زمانی
yore
در زمانی بسیاردور
time yield
تسلیم زمانی
time table
جدول زمانی
time study
بررسی زمانی
lapse
فاصله زمانی
lapsing
فاصله زمانی
lag
تاخیر زمانی
lagged
تاخیر زمانی
lags
تاخیر زمانی
mechanical time fuze
ماسوره زمانی
time preference
ترجیح زمانی
time interval
فاصله زمانی
continuous time
با پیوستگی زمانی
time horizon
افق زمانی
time fuse
ماسوره زمانی
time jitter
اختلال زمانی
time flutter
اختلال زمانی
time fire
تیر زمانی
time estimation
براورد زمانی
time error
خطای زمانی
flashback
وقفه زمانی
lapses
فاصله زمانی
flashbacks
وقفه زمانی
time division multiplexing
تسهیم زمانی
clock paradox
پارادکس زمانی
pressure of time
فشار زمانی
time path
مسیر زمانی
time pressure
فشار زمانی
synchronising
انطباق زمانی داشتن
time series data
امار سریهای زمانی
timing
برنامه ریزی زمانی
synchronises
انطباق زمانی داشتن
synchronised
انطباق زمانی داشتن
synchronize
انطباق زمانی داشتن
time fire
تیراندازی با گلوله زمانی
vintage model
الگوی مقطع زمانی
time slicing
برش زمانی زدن
time average symmetry
تقارن میانگین زمانی
time slicing
تقسیم بندی زمانی
tdm
تسهیم زمانی ultiplexing
time series analysis
تحلیل سریهای زمانی
serve time
<idiom>
زمانی رادرزندان بودن
time sampling
نمونه گیری زمانی
synchronizes
انطباق زمانی داشتن
aging
سخت گردانی زمانی
monsoons
باد وباران زمانی
age hardening
سخت گردانی زمانی
capacitive time constant
ثابت زمانی فرفیت
low time constant
ثابت زمانی کوچک
since he was in petticoats
از زمانی که بچه بود
monsoon
باد وباران زمانی
magnetic time relay
رله زمانی مغناطیسی
time lag
فاصله زمانی مرده
chronologic
دارای ربط زمانی
o technique
تحلیل عوامل زمانی
inductive time constant
ثابت زمانی القا
rate of time preference
نرخ برتری زمانی
asynchronous time division multiplexing
تسهیم زمانی ناهمگام
cross sectional data
داده ها در یک مقطع زمانی
chronological
ترتیب زمانی وقوع
input time constant
ثابت زمانی اولیه
chronological
دارای ربط زمانی
high burst
تیر زمانی بالا
time lags
فاصله زمانی مرده
cotidal
دارای هم زمانی در طغیان اب
distributed lag
توزیع فاصله زمانی
airburst ranging
تنظیم تیر زمانی بالا
finals
رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
valve duration
مدت زمانی که سوپاپ بازمیماند
final
رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
time table
جدول زمانی ورود و عزیمت
lap chart
جدول زمانی برای هر دور
age hardening susceptibility
تقبل سخت گردانی زمانی
time utility
بهره گیری از شرایط زمانی
time out
معتبر نبودن پس از یک دوره زمانی
chronograph
الت سنجش فواصل زمانی
greatuncle
زمانی برابر 00852 سال
synchronous time division multiplexing
تسهیم زمانی همگام یاهمزمان
strain age hardening
سخت گردانی کرنشی زمانی
decision lag
تاخیر زمانی در تصمیم گیری
time out of minds
زمانی که کسی یاد ندارد
strain age harden
سخت کردن کرنشی زمانی
phase
دوره زمانی اجرای برنامه
phased
دوره زمانی اجرای برنامه
social rate of time preference
نرخ ترجیح زمانی اجتماعی
marginal rate of time preference
نرخ نهائی ترجیح زمانی
phases
دوره زمانی اجرای برنامه
time constant of an exponential quantity
ثابت زمانی یک کمیت نمایی
phase
مدت زمانی که برنامه کامپایل میشود
time preference theory of interest
نظریه بهره بر مبنای رجحان زمانی
productive
مدت زمانی که یک محصولی ساخته میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com