Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
croup
انتهای خرک نزدیک ژیمناست
Other Matches
near side
سمت اسباب که ژیمناست بدان نزدیک میشود
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
vertical
سیگنال بیان کننده انتهای آخرین شیاردر انتهای صفحه نمایش
eot
maker Tape Of End نشانگر انتهای نوار Transmission Of End انتهای مخابره
find touch
بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
lappets
[حواشی و نقوش بکار رفته در انتهای فرش بافته شده در ترکیه که شکل اصلی بصورت بندی پنج ضلعی است و در آن اشکال هندسی یکسان که انتهای آن تا حدودی به نرمه گوش شباهت دارد استفاده می شود.]
inside
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
insides
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
closes
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closer
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
close
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closest
نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
gymnast
ژیمناست
gymnasts
ژیمناست
point bland
بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
inshore
نزدیک کرانه نزدیک ساحل
full
چرخیدن ژیمناست
fullest
چرخیدن ژیمناست
leap
جهش ژیمناست
leaps
جهش ژیمناست
leaped
جهش ژیمناست
cuts
درو زدن ژیمناست
cut
درو زدن ژیمناست
landings
فرود ژیمناست به زمین
landing
فرود ژیمناست به زمین
tumblers
ژیمناست زمینی کار
half circle
چرخش نمیدایره ژیمناست
tumbler
ژیمناست زمینی کار
stag leap
پرش پا باز ژیمناست
straddle vault
پرش پا باز ژیمناست
stutz
عقبگرد جلو ژیمناست
word
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
worded
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
double
دوبار چرخش کامل ژیمناست
doubled up
دوبار چرخش کامل ژیمناست
monkey hang
اویزان شدن ژیمناست با یک دست
toe stand
ایستادن ژیمناست روی نوک پا
doubled
دوبار چرخش کامل ژیمناست
english hand balance
بالانس ژیمناست روی چوب موازنه
spot
کمک به ژیمناست درحال انجام حرکت
dismount
پرش اخر ژیمناست روی هر وسیله
dismounts
پرش اخر ژیمناست روی هر وسیله
swing half turn
تاب بدن ژیمناست با نیم پیچ
single leg balance
حرکت تعادلی بدن ژیمناست روی یک پا
support
تکیه بدن ژیمناست روی دستها
upper arm hang
اویزان شدن ژیمناست روی کتفها
dismounting
پرش اخر ژیمناست روی هر وسیله
spots
کمک به ژیمناست درحال انجام حرکت
muscle up
بالاکشیدن بکمک نیروی عضلانی ژیمناست
chest roll
چرخیدن ژیمناست از حالت ایستاده بروی سینه
split lean
پا باز نشسته و تماس سینه ژیمناست با زمین
planche
وضع افقی بدن ژیمناست روی دستها
swan scale
تعادل ژیمناست روی یک پاروی چوب موازنه
approaches
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approached
نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
mag
ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
mags
ماده شیمیایی برای جذب رطوبت دست ژیمناست
wraparound
چرخش 063 درجهای ژیمناست ازبالای ناحیه ران
coffee grinder
حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
dish rag
حالت افقی بدن ژیمناست درامتداد چوب موازنه
extends
کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
extending
کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
coffee grinders
حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
extend
کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
stockli
حرکت روی خرک ازانتها به وسط یا بعکس بادایره زدن ژیمناست از پهلو
mid wicket
توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
seat
وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
seated
وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
seats
وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
approach lane
مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
best gold
تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
tinsica
چرخ ارابه با نیم چرخ ژیمناست
logic seeking
انتهای خط وط
end of line
انتهای خط
end of form
انتهای ورقه
flukes
انتهای دم نهنگ
end of medium
انتهای رسانه
return
نشانههای انتهای خط
returned
نشانههای انتهای خط
cable tail
انتهای سیم
returns
نشانههای انتهای خط
returning
نشانههای انتهای خط
fluke
انتهای دم نهنگ
end of transmission
انتهای مخابره
end of volume
انتهای جلد
end of record
انتهای مدرک
end of file
انتهای پرونده
end of message
انتهای پیام
end of reel
انتهای حلقه
end of line
انتهای سطر
end of massage
انتهای پیام
drill tang
انتهای مته
dead burned
انتهای اشتعال
batang son
انتهای کف دست
bitter end
انتهای درد
baseline
خط انتهای زمین
rear court
انتهای زمین
baselines
خط انتهای زمین
pipehead
انتهای خط لوله
loose ends
انتهای شل هرچیزی
depth
انتهای پرز
end of file
انتهای فایل
cow's tail
انتهای طناب
loose end
انتهای تاریانخ
loose ends
انتهای تاریانخ
loose end
انتهای شل هرچیزی
finishes
انتهای فرآیند یا تابع
ST connector
اتصالی در انتهای فیبرنوری
saphead
انتهای نقب نظامی
finish
انتهای فرآیند یا تابع
palmate
دارای انتهای پهن
riblet
انتهای دنده گوسفند
baseliner
بازیگر انتهای زمین
end of tape marker
علامت انتهای نوار
thereis no end to it
انتهای برای ان نیست
end of tape mark
نشان انتهای نوار
backstop
حصار انتهای زمین
baselines
خط انتهای زمین والیبال
head
انتهای میز بیلیارد
sink
دریافت انتهای خط ارتباتی
ends
کد نشان دهنده انتهای خط
ended
کد نشان دهنده انتهای خط
end
کد نشان دهنده انتهای خط
swan neck
انتهای خمیده لوله
sinks
دریافت انتهای خط ارتباتی
end of tape marker
نشانگر انتهای نوار
nock
شکاف انتهای کمان
end of data marker
نشانگر انتهای داده ها
loop
درو در انتهای خرک
looped
درو در انتهای خرک
end of file mark
نشان انتهای پرونده
loops
درو در انتهای خرک
end of job card
کارت انتهای کار
baseline
خط انتهای زمین تنیس
baseline
خط انتهای زمین والیبال
baselines
خط انتهای زمین تنیس
eom
انتهای پیام essage
furnace discharged end
انتهای تخلیه کوره
end of transmission block
انتهای بلاک مخابره
cabled
اتصال در انتهای کامل
formee
دارای انتهای مربع
cable
اتصال در انتهای کامل
flip turn
برگشت انتهای استخر
etb
انتهای بلاک مخابره
ends
کد نشان دهنده انتهای رکورد
tip-top
حلقه انتهای چوب ماهیگیری
subulate
دارای نوک یا انتهای تیز
beam ends
انتهای قسمت عقبی کشتی
finals
رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
beam-ends
انتهای قسمت عقبی کشتی
trailing edge
انتهای تیغه پروانه موتوروغیره
double ender
تخته موج با دو انتهای یک شکل
final
رسیدن به انتهای یک دوره زمانی
departure end
انتهای محوطه دویدن هواپیما
bitter end
انتهای طناب یا زنجیر قایق
ended
کد نشان دهنده انتهای رکورد
end
کد نشان دهنده انتهای رکورد
split end
گیرنده توپ در انتهای خط جبهه
baseline game
بازی در انتهای زمین تنیس
tin-plated tails
سیم ها با انتهای روکشدار حلبی
head board
تختهای که در انتهای فوقانی چیزی گ ذارند
perfection loop knot
نوعی گره قرنیهای در انتهای نخ ماهیگیری
dead end
انتهای بسته لوله اب یا مجرا بن بست
queued
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queue
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
double out
درو جفتی ازوسط خرک تا انتهای ان
bayonet exhaust pipe
قسمت پهن انتهای لوله اگزوز
period
آمریکا # علامت چاپ در انتهای متن .
double in
درو جفتی از انتهای خرک تا وسط ان
queueing
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
fundus
قاعده عمق ویا انتهای هر عضومجوفی
queues
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
periods
آمریکا # علامت چاپ در انتهای متن .
tailfly
طعمه گره خورده به انتهای نخ ماهیگیری
twice laid
ساخته شده از انتهای رشتههای طناب
butt ending
ضربه غیر مجاز با انتهای چوب
capel
سرپوش فلزی انتهای کابلهای فولادی
terminal tackle
راهنما و وزنه وصل به انتهای نخ ماهیگیری
dead ends
انتهای بسته لوله اب یا مجرا بن بست
closure of horizon
انتهای دورافق بستن دور افق
net shot clear
ضربه بلند از لب تور به انتهای زمین
draw play
ضربه عمدی با انتهای گوی گلف
appendixes
قسمتی در انتهای کتاب حاوی اطلاعات اضافی
boundary
علامتی که ابتدا و انتهای فایل را مشخص میکند
tailed
کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
markers
کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
tail
کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
entered
کلیدی که بیان کننده انتهای یک ورودی یا یک خط از متن
appendix
قسمتی در انتهای کتاب حاوی اطلاعات اضافی
tails
کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
enter
کلیدی که بیان کننده انتهای یک ورودی یا یک خط از متن
blade butt
انتهای تیغه ملخ که به توپی متصل است
enters
کلیدی که بیان کننده انتهای یک ورودی یا یک خط از متن
hemlines
لبه انتهای تحتانی لباس وپیراهن وکت
timberhead
انتهای تیر کشتی که طناب بدان اویزند
toggle
میله عرضی انتهای زنجیریابندبرای پیچاندن وکنترل ان
anti propeller end
انتهای موتور که دور از ملخ قرار گرفته
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com