English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
clubhouse turn انحنای پیست اسبدوانی پس ازخط پایان
Other Matches
banked track پیست اتومبیلرانی با انحنای برجسته پیست انحناداربرجسته دوچرخه سواری
banked turn انحنای پیست اتومبیلرانی بطرف داخل
circuit پیست اسبدوانی
circuits پیست اسبدوانی
banking track انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
turf پیست چمن اسبدوانی
tracks پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracked پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
track پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
downstream radius of crest شعاع انحنای ستیغ در پایاب شعاع انحنای ستیغ در پایین دست
off the rails بیرون ازخط
off the track ازخط پی گم کرده
scan یکی ازخط وط افقی فسفری
scanned یکی ازخط وط افقی فسفری
scans یکی ازخط وط افقی فسفری
passage of lines عبور کردن ازخط یک یکان دیگر
lapped یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lap یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
eol پایان خط پرچمی که بیان کننده پایان یک خط داده میباشد
curvature of space انحنای فضا
instep انحنای روی پا
image field curvature انحنای میدان
terminated پایان دادن پایان یافتن
terminates پایان دادن پایان یافتن
terminate پایان دادن پایان یافتن
barb انحنای قلاب ماهیگیری
cambers انحنای جلوی اسکی
camber انحنای جلوی اسکی
barbs انحنای قلاب ماهیگیری
hollows موج با انحنای زیاد
hollow موج با انحنای زیاد
centre of crest circle مرکز انحنای ستیغ
sagging انحنای کیل ناو از وسط
over the falls مستقیما روی انحنای موج شکننده
hook ماهیگیری قسمت گود انحنای موج
hooks ماهیگیری قسمت گود انحنای موج
bend خمش فشاری انحنای لوله زانویی
lordosis انحنای زیاد ستون فقرات بطرف جلو
course پیست مسابقه
coursed پیست مسابقه
courses پیست مسابقه
forerunners پیست بازکن
forerunner پیست بازکن
bobrum پیست لوژسواری
piste پیست اسکی
motordrome پیست مسابقه
circuits پیست اتومبیلرانی
circuit پیست اتومبیلرانی
infield پیست مسابقه
motordrome پیست یا مسیر
field of play پیست شمشیربازی
velodrome پیست دوچرخه سواری
aprons کناره داخلی پیست
apron کناره داخلی پیست
auto drome پیست اتومبیل رانی
strip سطح پیست شمشیربازی
speedway پیست بیضی اتومبیلرانی
post time زمان شروع اسبدوانی
conditions مقررات و شرایط اسبدوانی
grasses چمن مسیر اسبدوانی
grass چمن مسیر اسبدوانی
boys سوارکار مسابقه اسبدوانی
boy سوارکار مسابقه اسبدوانی
apres ski تفریحات بعد از اسکی در پیست
back nine نیمه دوم پیست 81 قسمت
backstraight قسمت دراز و مستقیم پیست
snow farming اماده کردن پیست اسکی
highweight handicap مسابقه اسبدوانی با امتیازمتفاوت وزن
post تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
post- تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
posted تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
posts تیر یا میله در مسیر اسبدوانی
stretches قسمت اخر مسیر اسبدوانی
stretched قسمت اخر مسیر اسبدوانی
stretch قسمت اخر مسیر اسبدوانی
free legged بدون کلاف پا در مسابقه اسبدوانی
flat race مسیر هموار بی مانع اسبدوانی
training track مسیر تمرینی مسابقه اسبدوانی
early foot سرعت بیش از حد در آغاز اسبدوانی
under- در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
under در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
tartan ماده شیمیایی مورد استفاده در پیست
toboggan وسیله حمل مجروحان پیست اسکی
toboggans وسیله حمل مجروحان پیست اسکی
ski patrolman عضو گروه نجات در پیست اسکی
handride اسبدوانی بدون کمک مهمیز یاشلاق
turfman صاحب اسب و علاقه مند به اسبدوانی
barriers نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
barrier نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
condition book کتابچه حاوی شرایط ومقررات اسبدوانی
patrol judge داور برج طول مسیر اسبدوانی
ski patrol گروه نجات و حمل مصدومان در پیست اسکی
speed مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
speeding مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
speeds مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
steeplechase اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
steeplechases اسب دوانی باپرش از مانع اسبدوانی صحرایی
parade lap رژه اهسته دور پیست برای گرم کردن
tirm oval پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی
breaks جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
break جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
pace lap دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
pole چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
poles چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
catenary شکم دادگی زنجیر یا سیم انحنای زنجیر
walking ring پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
lines رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
line رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
diffraction تجزیه نور در اثر تداخل انحنای نور انکسار نور
fast سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasted سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fastest سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
fasts سریع سطح سیقیلی مسیر بولینگ مسیر خشک و سفت اسبدوانی
classic مسابقههای سنتی سالانه پنج مسابقه مهم اسبدوانی سالانه انگلستان
classics مسابقههای سنتی سالانه پنج مسابقه مهم اسبدوانی سالانه انگلستان
groove خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
grooves خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
end line خط پایان
end all پایان
hexapod شش پایان
end پایان
bourne پایان
termination پایان
decapoda ده پایان
finish line خط پایان
unbound بی پایان
initiator terminator پایان ده
point پایان
abyss بی پایان
abysses بی پایان
abysm بی پایان
illmitable بی پایان
to sit out تا پایان
illimitable بی پایان
finallist پایان رس
ends پایان
ended پایان
eternities بی پایان
conclusion پایان
cessation پایان
out <adv.> پایان
aeon بی پایان
eternity بی پایان
finality پایان
issue [outcome] پایان
sempiternity بی پایان
perpetuity بی پایان
conclusions پایان
eternity بی پایان
limit پایان
eternality بی پایان
immortality بی پایان
foreverness بی پایان
finis پایان
endless بی پایان
unending بی پایان
inconclusive بی پایان
close پایان
unfinished بی پایان
closes پایان
incessant پی در پی بی پایان
endings پایان
periods پایان
ending پایان
closest پایان
infinite time بی پایان
never-ending بی پایان
finish پایان
windup پایان
forever بی پایان
fruition پایان
interminate بی پایان
never ending بی پایان
finishes پایان
period پایان
closer پایان
ominscience دانش بی پایان
harvest home پایان درو
godspeed پایان انجام
get through به پایان رساندن
omniscience دانش بی پایان
to turn out به پایان رسیدن
interminableness پایان ناپذیری
inexhaustibility پایان نا پذیری
Finifugal <adj.> تنفر از پایان
sustainable energy انرژی بی پایان
jikan پایان وقت
last a دم اخر پایان
normal termination پایان عادی
myriapoda هزار پایان
on side پایان بازی
terminable پایان یافتنی
It's over. به پایان رسید.
termination date تاریخ پایان
terminuse ad quem نقطه پایان
turn out <idiom> نتیجه ،پایان
to bring to an end به پایان رساندن
to come to a end به پایان رسیدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com