Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (40 milliseconds)
English
Persian
batch
اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
batches
اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
Other Matches
batcher
دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند
aggregates
مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
aggregate
مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
dry pack
مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
zahn cup
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
point size
برای اندازه گیری نوع یا متن
viscosimeter
وسیلهای برای اندازه گیری ویسکوزیته
staffed
مخلوط سیمان و گچ
staff
مخلوط سیمان و گچ
staffs
مخلوط سیمان و گچ
proportioning
توزین شن و ماسه و سیمان و اب جهت تهیه بتن
densitometer
وسیلهای برای اندازه گیری دانسیته اپتیکی
chain
زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
chains
زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
instrument for absolute measurement
دستگاه اندازه گیری برای سنجش مقادیر مطلق
decibels
واحدی برای اندازه گیری شدت وضعف صدا
area
اندازه گیری فضای گرفته شده برای کاری
tape line
تسمه فلزی وباریک که برای اندازه گیری بکارمیرود
decibel
واحدی برای اندازه گیری شدت وضعف صدا
component efficiency
میزانی برای اندازه گیری بازده یک قسمت از یک ماشین
areas
اندازه گیری فضای گرفته شده برای کاری
capacitance bridge
نوعی وسیله اندازه گیری خنثی برای فرفیت
engineering units
واحدهای اندازه گیری بکارگرفته شده برای یک متغیرپردازشی
lips
واحد اندازه گیری سرعت برای کامپیوترهای نسل پنجم
theodolite
دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی
hygrograph
دستگاه خود کاری برای اندازه گیری رطوبت جوی
theodolites
دوربین اپتیکی برای اندازه گیری زوایای قائم یا افقی
skiascope
اسبابی برای اندازه گیری قدرت انکسار نور در شبکیه
Dhrystone benchmark
سیستمی آماری برای اندازه گیری و مقایسه کارایی کامپیوتر
building sand
خاک و ماسه ساختمان ماسه برای بنایی
caliper
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
dipsticks
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
calliper
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
compensator
ابزاری برای اندازه گیری اختلاف فار بین اجزاء یک نورپلاریزه
grey scale
سایههای خاکستری برای اندازه گیری دقیق هنگالم فیلم برداری
dipstick
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
admixtures
موادی بجز سیمان شن ماسه و اب که گاهی به عنوان ماده کمکی به بتن اضافه میکنند
resolving power
اندازه گیری توانایی سیستم نوری برای تشخیص خط وط سیاه روی صفحه سفید.
stream gaging
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
measuring converter
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
z scale
نوعی مقیاس خطی روی عکس هوایی مورب که برای اندازه گیری ارتفاع اشیاء به کار می رود
gyro
برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
measure
اندازه گیری کردن
to take measures
اندازه گیری کردن
barns
واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
module
اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
barn
واحد سطح برای اندازه گیری سطح مقطع هسته اتم ها
modules
اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
typeface
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typefaces
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
molding sand
ماسه قالب گیری
penetrometer
وسیلهای برای اندازه گیری قدرت نفود اشعه ایکس واشعههای نافد دیگر توسط مقایسه عبور و نفوذ انها درموارد مختلف
metres
بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
meter
بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
meters
بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
metre
بامتر اندازه گیری کردن سنجیدن
ieee
که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
orifice meter
روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analogues
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analog
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
shoots
زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
shoot
زدن با تیر پرتاب کردن اندازه گیری کردن ارتفاع خورشید
meters
اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
meter
اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
metre
اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
metres
اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
molding sand preparation plant
واحد تهیه ماسه قالب گیری
declinating station
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
batches
اندازه مخلوط بتن
batch
اندازه مخلوط بتن
torsionmeter
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
dry ginger
نوشیدنیکف دارکه برای مخلوط کردن ویسکی باسایرنوشیدنیهااستفاده میشود
gage
اندازه وسیله اندازه گیری
rulers
میله نمایش داده شده روی صفحه نمایش که واحد اندازه گیری را مشخص میکند. اغلب در DTP یا نرم افزار کلمه پرداز برای طراحی به کار می رود
ruler
میله نمایش داده شده روی صفحه نمایش که واحد اندازه گیری را مشخص میکند. اغلب در DTP یا نرم افزار کلمه پرداز برای طراحی به کار می رود
quantize
با تئوری و فرمول صفات وکیفیت چیزی را تعیین کردن نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن
admix
مخلوط شدن بهم پیوستن مخلوط کردن امیختن
abram's law
این قانون حاکی از اینست که مقاومت یک ملات یا بتن بستگی به وزن اب وبه وزن سیمان در مخلوط ملات دارد
adobe type manager
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
moving iron instrument
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
to fit a dress on somebody
جامه ای را برای کسی اندازه کردن
to set measures to anything
برای چیزی اندازه یا حد معین کردن
module
اندازه گیری
dimensions
اندازه گیری
measurement
اندازه گیری
mensuration
اندازه گیری
metering
اندازه گیری
measurements
اندازه گیری
measuring bridge
پل اندازه گیری
commensurateness
اندازه گیری
gaging
اندازه گیری
gauging
اندازه گیری
measurment
اندازه گیری
modules
اندازه گیری
dimension
اندازه گیری
measure
اندازه گیری
measurer
اندازه گیری
go in for
<idiom>
شرکت کردن در،تصمیم گیری برای انجام کاری
dial bench gage
میز اندازه گیری
gad
اندازه گیری طول
measurement of demand
اندازه گیری تقاضا
engineering measurement
اندازه گیری فنی
metres
وسیله اندازه گیری
measurability
قابلیت اندازه گیری
sound
اندازه گیری عمق اب
measurement ofland
اندازه گیری زمین
correlation measurement
اندازه گیری همبستگی
depth measurement
اندازه گیری عمق
mental measurement
اندازه گیری روانی
mensurability
قابلیت اندازه گیری
sounded
اندازه گیری عمق اب
size stick
قالب اندازه گیری
measuring
درخور اندازه گیری
metre
وسیله اندازه گیری
measurable
قابل اندازه گیری
font metric
اندازه گیری فونت
forescale
اندازه گیری رنگ اب
meters
وسیله اندازه گیری
measuring instrument
دستگاه اندازه گیری
measuring device
تجهیزات اندازه گیری
gauging sheet
ورق اندازه گیری
measuring method
طریقه اندازه گیری
measuring relay
رله اندازه گیری
measuring accuracy
دقت اندازه گیری
measuring apparatus
دستگاه اندازه گیری
soundest
اندازه گیری عمق اب
radar measurement
اندازه گیری رادار
maxwell bridge
پل اندازه گیری ماکسول
measuring set
دستگاه اندازه گیری
measuring well
چاه اندازه گیری
sounding
اندازه گیری عمق اب
measuring voltage
ولتاژ اندازه گیری
measuring sensitivity
حساسیت اندازه گیری
sounds
اندازه گیری عمق اب
gauging section
برش اندازه گیری
resizing
اندازه گیری مجدد
batching plant
مرکز اندازه گیری
bathymetry
اندازه گیری خصوصیات اب
meter
وسیله اندازه گیری
accuracy to gage
دقت اندازه گیری
method of measurment
متد اندازه گیری
gage
میزان اندازه گیری
tapeline
مترمخصوص اندازه گیری
method of measurment
طریقه اندازه گیری
instrument autotransformer
ترانسفورماتور اندازه گیری
frequency measurement
اندازه گیری فرکانس
instrument
الات اندازه گیری
metrology
علم اندازه گیری
compensating error
خطای اندازه گیری
measuring transformer
ترانسفورماتور اندازه گیری
commensurable
قابل اندازه گیری
tape measure
مترمخصوص اندازه گیری
precision
اندازه گیری دقیق
units of measurment
واحدهای اندازه گیری
frequency measuring bridge
پل اندازه گیری فرکانس
tape measures
مترمخصوص اندازه گیری
instrument transformer
ترانسفورماتور اندازه گیری
final measurement
اندازه گیری نهایی
size stick
الت اندازه گیری پا
telemetry
اندازه گیری ازدور
direct measurement
اندازه گیری مستقیم
absolute measurement
اندازه گیری مطلق
telemetering
اندازه گیری از دور
unit of measurement
واحد اندازه گیری
chain crew
متصدیان اندازه گیری
impedance bridge
پل اندازه گیری مقاومت
phoned
شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
phones
شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
phoning
شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
phone
شماره گیری یا تلاش برای صحبت کردن با کسی در تلفن
extensometer
دستگاه اندازه گیری انبساط
micrometry
اندازه گیری با ذره سنج
utile
واحد اندازه گیری مطلوبیت
fluorometer
دستگاه اندازه گیری فلورسانس
time
اندازه گیری زمان یک عملیات
automatic measuring system
سیستم اندازه گیری خودکار
industrial instrument
دستگاه اندازه گیری صنعتی
measurement of benefits and costs
اندازه گیری منافع و هزینه ها
water staff gauge
اشل اندازه گیری عمق اب
calorimeter
دستگاه اندازه گیری مقدارگرما
length measuring instrument
دستگاه اندازه گیری طول
characteristically
اندازه گیری مشخصات یک عنصر
SE
خطای معیار اندازه گیری
entropy
واحد اندازه گیری ترمودینامیک
times
اندازه گیری زمان یک عملیات
watt
واحد اندازه گیری الکتریسیته
watts
واحد اندازه گیری الکتریسیته
scantling
میله اندازه گیری ذرع
telemetry
اندازه گیری یک کمیت یا کیفیت
measuring arrangement
نطم و ترتیب اندازه گیری
timed
اندازه گیری زمان یک عملیات
disruptive voltage measuring apparatus
دستگاه اندازه گیری ولتاژشکست
bathymetry
اندازه گیری عمق دریاواقیانوس
characteristic
اندازه گیری مشخصات یک عنصر
zoometry
اندازه گیری اندامهای جانوران
sensitometry
اندازه گیری حساسیت چشم
allometry
اندازه گیری رشد موجودات
impedance meter
دستگاه اندازه گیری امپدانس
gas meter
دستگاه اندازه گیری گاز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com