Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
terrain return
انعکاس تشعشع امواج زمینی روی صفحه رادار
Other Matches
radar return
انعکاس امواج در روی صفحه رادار علایم صفحه رادار
skin paint
نوعی علایم راداری روی صفحه رادار که از انعکاس امواج رادار تولید میشود
blips
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
blip
نقاط درخشان روی صفحه رادار علامت روشنی که نشانه تعقیب امواج روی لامپ صفحه رادار است
railings
امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
railing
امواج ضربانی که باعث کورکردن رادار و تولید خطوط موازی ریل مانند روی صفحه رادار میشود
emission control
کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
fixed echo
انعکاس ثابت روی صفحه رادار
sea return
امواج بازگشتی از دریا به صفحه رادار
trapping
اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
cardinal points effect
اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
confusion reflector
وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clattering
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatter
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clatters
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
clattered
تار کردن صفحه رادار تولید خطوط پارازیت سفید در صفحه رادارکور کردن صفحه رادار
chaff
وسایل تولید پارازیت دردستگاه رادار نوارهای منعکس کننده امواج رادار
radiation scattering
انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
goldie lock
فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
radar discrimination
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
homing mine
مین حساس به انعکاس امواج
coastal refraction
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
gadgets
نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
gadget
نوعی رادار با صفحه رنگی رادار رنگ نما
emissions
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
emission
تشعشع امواج پس دادن ساطع کردن
active mine
مین منفجر شونده از طریق انعکاس امواج
keying interval
فاصله زمانی بین دو انعکاس موج رادار
echoes
برگشت امواج رادار
echoed
برگشت امواج رادار
echo
برگشت امواج رادار
echoing
برگشت امواج رادار
guided propagation
تبلیغات پیش بینی شده انتشار امواج رادار در مسیرپیش بینی شده ردیابی هدایت شده رادار
beam width
عرض ستون امواج رادار
altitude delay
افت ارتفاع امواج رادار
radar imagery
عکاسی به وسیله امواج رادار
surface reverbration
امواج برگشتی سطحی رادار
radioactivity
قابلیت پخش امواج هستهای رادیواکتیویته داشتن قدرت تشعشع اتمی
ground waves
امواج زمینی
carrier frequency
فرکانس حامل امواج بی سیم یا رادار
carrier wave
موج حامل امواج رادار یا بی سیم
consol
دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
ground waves
امواج سطحی رسیده به رادار یادستگاههای مخابراتی
influence sweep
پاکسازی میدان مین بااستفاده از امواج رادار یارادیویی
unattended ground sensor
رادار مراقبت زمینی خودکار
asdic
دستگاه سونار رادار کشف هدف به وسیله پخش امواج صوتی در زیر اب
homing device
رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
homing
روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
reflection plane
صفحه انعکاس
crystal ball
گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
crystal balls
گنبد انتن رادار انتن صفحه تصویر رادار
baffles
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
baffling
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
baffle
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
baffled
صفحه انعکاس از پیشرفت بازداشتن
homing guidance
هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
radar scope
صفحه رادار
sky glow
انعکاس نور یک جنگ افزار یاشعله دهانه ان در صفحه اسمان
b scope
صفحه کاتد رادار
radar screen
صفحه تصویر رادار
radar scope
صفحه دید رادار
glares
انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glared
انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
glare
انعکاس نور بسیار درخشان به ویژه روی صفحه نمایش VDU
radar echo
علایم روی صفحه رادار
plan position indicator
صفحه رادار ناو یا هواپیما
cluttered
برفک انداختن صفحه رادار
clutter
برفک انداختن صفحه رادار
clutters
برفک انداختن صفحه رادار
blip
تصویری بر روی صفحه رادار
blips
تصویری بر روی صفحه رادار
azimuth stabilized ppi
صفحه رادار با سمت ثابت
railings
تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
fiducial marks
علایم منطبق شونده در صفحه رادار
railing
تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
snow blink
تکههای ابر سفید در اسمان یا صفحه رادار
range marker
شاخص مسافت یاب روی صفحه رادار
snows
پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
snowing
پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
snowed
پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
snow
پوشاندن کامل صفحه رادار باتولید پارازیت
fixer network
شبکه اکتشاف و تعیین محل هواپیما روی صفحه رادار
pip
هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pipped
هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pipping
هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
pips
هسته خال علایم مربوط به هدف روی صفحه رادار
display controlled
نمایش منطقه در روی صفحه رادار راداری که تصویر ان مستقیما نشان داده میشود
echoing
انعکاس صدا انعکاس موج
echoes
انعکاس صدا انعکاس موج
echo
انعکاس صدا انعکاس موج
echoed
انعکاس صدا انعکاس موج
spoking
تولید نور و یا جرقههای نوربه طور گاه به گاه روی صفحه رادار
modulation
سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
fallout contours
خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی
radar correlation
درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر
modulate
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulating
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
radar scan
تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
disruptive pattern
اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
holding point
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
ground liaison
گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
radar prediction
بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار
directional radar prediction
تجزیه و تحلیل سمتی رادار پیش بینی سمتی رادار
radiological monitoring
ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
radar tracking
تعقیب به وسیله رادار ردیابی هدفها به وسیله رادار
radar comouflage
استتار کردن از دید رادار استتار در مقابل رادار
survey meter
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
army landing forces
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
army commander
فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
interlook dormant period
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
qwerty keyboard
ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
radar locating
تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
search jammer
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
ground signals
سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
radar picket
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
army aircraft
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
yams
سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
yam
سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
penned
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penning
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pen
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pens
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
reactional
انعکاس
reflectance
انعکاس
reactions
انعکاس
reaction
انعکاس
reflection
انعکاس
reflectiveness
انعکاس
reflexion
انعکاس
replication
انعکاس
radiation
تشعشع
luminance
تشعشع
emissions
تشعشع
flashed
تشعشع
flashes
تشعشع
emission
تشعشع
flash
تشعشع
antiradiation
ضد تشعشع
radiational
تشعشع
total radiation
تشعشع کل
reflectance
قابلیت انعکاس
repercussion
انعکاس برگشت
reflexible
قابل انعکاس
reflecting power
قدرت انعکاس
reflexibility
انعکاس پذیری
reflexible
انعکاس پذیر
reflexivity
انعکاس پذیری
echoes
انعکاس صدا
echo
انعکاس صدا
reflectance ink
جوهر انعکاس
echoing
انعکاس صدا
bottom bounce
انعکاس از کف دریا
echoed
انعکاس صدا
atmospheric refraction
انعکاس جوی
first order reflection
انعکاس مرتبه یک
internal reflection
انعکاس درونی
reflectors
الت انعکاس
reflector
الت انعکاس
anechoic
بدون انعکاس
zigzag reflection
انعکاس متعدد
fluorescence
تشعشع ماهتابی
intensity of radiation
شدت تشعشع
emitter
تشعشع کننده
glary
دارای تشعشع
aura
تشعشع نورانی
auras
تشعشع نورانی
induced radiation
تشعشع القایی
fluorescent radiation
تشعشع فلورسنت
radiacmeter
تشعشع سنج
radiometer
تشعشع سنج
radioscopy
تشعشع سنجی
radiator
تشعشع کننده
radiators
تشعشع کننده
radiation pressure
فشار تشعشع
radiation
تشعشع اتمی
radiation source
منبع تشعشع
radiation loss
تلف تشعشع
radiancy
تابندگی تشعشع
refulgence
جلال تشعشع
emit
تشعشع کردن
radiantly
تشعشع بطورمنشعب
dosimeter
تشعشع سنج
scattered radiation
تشعشع پراکنده
radiance
تابندگی تشعشع
electronic radiation
تشعشع الکترونی
thermal radiation
تشعشع حرارتی
emitting
تشعشع کردن
emitted
تشعشع کردن
nuclear radiation
تشعشع هستهای
emits
تشعشع کردن
x irradiation
تشعشع رونتگن
neutron radiation
تشعشع نوترونی
space radiation
تشعشع رادیویی
ray
تشعشع داشتن
ray
روشنایی تشعشع
prompt radiation
تشعشع کامل
corpuscular radiation
تشعشع ذرهای
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com