English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
hemiparasite انگلهایی که بیماری زا نیستند
Other Matches
stopped لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stops لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stopping لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
stop لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
endoparasite انگلهایی که درداخل بدن زندگی میکنند
sequela بیماری ناشی از بیماری دیگر
odd که ضریب دو نیستند
odder که ضریب دو نیستند
oddest که ضریب دو نیستند
no serious incidents حوادثی که وخیم نیستند
sync دو وسیله کاملاگ سنکرون نیستند
blurs تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
harder که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
hardest که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
blurring تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
blurred تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
blur تصویری که لبه ها و رنگهایش واضح نیستند
hard که قابل برنامه ریزی یا تغییر نیستند
Atari ST و از پردازنده هایی استفاده می کنند که سازگار با IBM PC نیستند
starter's list فهرست اسبهاییکه واجدشرایط برای شرکت درمسابقه نیستند
generations زبان هایی که فاهر خوب برای کاربردارند و هوشمند نیستند
generation زبان هایی که فاهر خوب برای کاربردارند و هوشمند نیستند
overscan از دست دادن متن در پایان خط وقتی که کامپیوتر ومانیتور بدرستی با هم سازگار نیستند
burn notice علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
graphical user interface استفاده میکند و به نرم افزار امکان کنترل آسانتر میدهد. دستورات سیستم که لازم به نوشتن نیستند
hidden فایلهای سیستم مهم که در لیست دایرکتوری نشان داده نمیشوند و توسط کاربر قابل خواندن نیستند
hot money منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
things in action اموالی که بالفعل در تصرف شخصی نیستند ولی نسبت به ان ها حقی دارد ومیتواند از طریق طرح دعوی ان ها را مطالبه کند
There is just no comparison between canned vegetables and fresh ones. سبزیجات کنسرو شده و سبزیجات تازه اصلا قابل مقایسه نیستند.
off line وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
out of line جملاتی مربوط به یک برنامه کامپیوتری که در خط اصلی برنامه نیستند
continuous ارسال داده سریع که در آن کلمات داده همزمان نیستند ولی به سرعت پشت سرهم می آیند
asynchronous ارسال داده بین وسایلی که مط ابق با ساعت نیستند و هر وقت آماده بودند ارسال می شوند
routines تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
routinely تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
routine تعداد دستوراتی که کار مشخص را انجام می دهند ولی برنامه کامل نیستند, بخشی از یک برنامه هستند
detect سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detected سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detects سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
detecting سیستم کد گذاری که اجازه میدهد خطاهای حین ارسال تشخیص داده شوند ولی آن قدر پیچیده نیستند تا تصحیح شوند
fragmentation حافظه اختصاص یافته به چندین فایل که به بخشهای آزاد و کوچکتری تقسیم میشود و آن قدر کوچک هستند که قابل استفاده نیستند ولی کلا فضای زیادی اشغال می کنند
pathogenic بیماری زا
virulent <adj.> بیماری زا
epizootic بیماری
maladies بیماری
diseases بیماری
malady بیماری
disease بیماری
illness بیماری
illnesses بیماری
union shop یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
nosophobia بیماری هراسی
mental disease بیماری روانی
lumpy jaw بیماری "اکتینومیکوز"
parkinsonism بیماری پارکینسون
mental disorder بیماری روانی
mental illness بیماری روانی
pathophobia بیماری هراسی
nosophilia بیماری خواهی
neuropathy بیماری عصب
love sickness بیماری عشق
pathogenesis بیماری زایی
AIDS بیماری ایدز
AIDS بیماری سیدا
legionnaires' disease بیماری لژیونرها
radiation sickness بیماری برتابشی
radiation sickness بیماری تابشی
radiation sickness بیماری اشعه
VD بیماری مقاربتی
VD بیماری زهروی
Diagnosis. تشخیص بیماری
The symptoms ( of a disease) . علائم بیماری
some kind of sickness یک نوعی از بیماری
wilson's disease بیماری ویلسون
to be laid up with something بیماری گرفتن
pathognomy بیماری شناسی
pick's disease بیماری پیک
pick's syndrome بیماری پیک
pott's disease بیماری پوت
sick bed بستر بیماری
tay sach's disease بیماری تی- ساکس
to be down with something بیماری گرفتن
to be ill with something بیماری گرفتن
to have something [a disease, an illness] بیماری گرفتن
sick leave استراحت بیماری
psychosis بیماری روانی
encephalopathy بیماری مغزی
down's disease بیماری داون
illness بیماری کسالت
epilepsy بیماری صرع
catamnesis تاریخچه بیماری
remission بهبودی بیماری
venereal disease بیماری مقاربتی
Parkinson's disease بیماری پارکینسون
alzeimer's disease بیماری الزایمز
symptomatic نشانه بیماری
addison's disease بیماری ادیسون
illnesses بیماری کسالت
rabies بیماری هاری
ailment بیماری مزمن
ailments بیماری مزمن
pestilence بیماری طاعون
herpes simplex بیماری تب خال
advantage by illness بهره بیماری
hansen's disease بیماری هنسن
graves'disease بیماری گریوز
insect vectors حشرات بیماری زا
hemorrhoid [American] بواسیر [بیماری] [پزشکی]
to get back on one's feet بهتر شدن [از بیماری]
to pass a disease on بیماری منتقل کردن
to die of an illness در اثر بیماری مردن
haemorrhoid [British] بواسیر [بیماری] [پزشکی]
haemorrhoid [British] همورویید [بیماری] [پزشکی]
hemorrhoid [American] همورویید [بیماری] [پزشکی]
migraine میگرن [پزشکی] [بیماری]
smallpox {sg} آبله [پزشکی] [بیماری]
diphtheria [diph] دیفتیری [پزشکی] [بیماری]
slapped cheek syndrome بیماری پنجم [پزشکی]
fifth disease [Erythema infectiosum] بیماری پنجم [پزشکی]
variola {sg} آبله [پزشکی] [بیماری]
yellow jack [colloquial] [yellow fever] تب زرد [پزشکی] [بیماری]
yellow fever تب زرد [پزشکی] [بیماری]
black vomit تب زرد [پزشکی] [بیماری]
pox {sg} آبله [پزشکی] [بیماری]
red plague {sg} آبله [پزشکی] [بیماری]
insect vectors حشرات ناقل بیماری
epinosic gain بهره ثانوی بیماری
diathesis بیماری پذیری ارثی
wernicke's encephalopathy بیماری مغزی ورنیکه
beriberi بیماری کمبود ویتامن B
basedow's disease بیماری بیس داو
allopathy معالجهء بیماری با اضداد ان
hypertension بیماری فشار خون
maladies فاسد شدگی بیماری
secondary gain بهره ثانوی بیماری
flight into sickness پناه بردن به بیماری
iatrogenic illness بیماری پزشک زاد
inpatient بیماری که در بیمارستان میخوابد
paranosic gain بهره اصلی بیماری
primary gain بهره اصلی بیماری
paranosis بهره کشی از بیماری
he fell ill به بستر بیماری افتاد
psychosomatic disease بیماری روانی- تنی
gilles de la tourett's disease بیماری ژیل دو لاتورت
loose smut بیماری زنگ گندم
fungus فونجی بیماری قارچی
pesthole لانه بیماری ومیکروب
malady فاسد شدگی بیماری
polio بیماری فلج اطفال
lepidosis بیماری پوست پولک دار
varicella آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
chicken-pox {sg} آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
dementia دمانس [نوعی بیماری] [پزشکی]
to d. in one's bed دراثر پیری یا بیماری مردن
chicken pox {sg} آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
melituria بیماری قند سلس البول
hunger osteopathy بیماری استخوانی ناشی از گرسنگی
The soldiers died from illness and hunger. سربازان از گرسنگی و بیماری مردند.
pathoneurosis روان رنجوری بیماری زاد
vaccinated برضد بیماری تلقیح شدن
poliomyelitic وابسته به بیماری فلج کودکان
poliomyelitic مبتلا به بیماری فلج کودکان
glanders بیماری مسری اسب و انسان
symptomatology علم شناسایی نشانههای بیماری
Hand, foot and mouth disease [HFMD] بیماری دست، پا و دهان [پزشکی]
locoism نوعی بیماری اسب ودام
epidemics واگیر بیماری همه گیر
epidemic واگیر بیماری همه گیر
nephrolith سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
renal calculus [Calculus renalis] سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
bladder stone سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
vesical calculus سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
cystolith سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
bladder calculus سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
vaccinating برضد بیماری تلقیح شدن
symptomatic مطابق نشانه بیماری نماینده
to contract something from somebody از کسی چیزی [بیماری] گرفتن
yellow jack [colloquial] [yellow fever] طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
vaccinate برضد بیماری تلقیح شدن
enphytotic بیماری همه گیر شایع
vaccinates برضد بیماری تلقیح شدن
computer assisted diagnosis تشخیص بیماری توسط کامپیوتر
kidney stone [Calculus renalis] سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
yellow fever طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
black vomit طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
to lay low خیلی ضعیف کردن [بیماری]
greensick مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
immunotherapy معالجه یاجلوگیری از بیماری بوسیله پادگن
laparotomy شکافتن شکم برای پی بردن به بیماری
an in patient بیماری که در روزهای عمل در بیمارستان میماند
favus نوعی بیماری پوستی قارچی واگیردار
get about ازبستر بیماری برخاستن منتشر شدن
lymphogranuloma ورم غدههای لنفاوی بیماری هوچکین
chiclero ulcer سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
chiclero's ulcer سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
Jimmy Carter has cancer. جیمی کارتر بیماری سرطان دارد.
leishmaniosis سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
leishmaniosis لیشمانیوز [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
sick-outs اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
oriental sore سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com