Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English
Persian
unless otherwise agreed
اگر توافق دیگری نباشد
Other Matches
unless otherwise agreement
مگر به ترتیب دیگری توافق شده باشد
We have agreed in princeple .
درکل توافق کرده ایم ( توافق درکلیات )
enewal of contract by tacit agreement
تجدید توافق بر اساس توافق ضمنی
subrogate
بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
letter
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letters
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
recode
کد کردن برنامهای که برای سیستم دیگری کد شده باشد , به طوری که دیگری هم کار کند
to pass one's word for another
از طرف دیگری قول دادن ضمانت دیگری را کردن
piracy
چاپ کردن تالیف دیگری بدون اجازه تقلید غیر قانونی اثر دیگری privateer
at least
هیچ نباشد
unrepresentative
کسیکهداراینظراتعمومیوعام نباشد
to be on the safe side
باقی نباشد
impasse
حالتی که از ان رهایی نباشد
For all we know he may be living .
از کجامعلوم که زند ؟ نباشد
inadmissibly
چنانکه روایاجایز نباشد
low priority work
کاری که مهم نباشد
not too expensive
خیلی گران نباشد.
simple
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simpler
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
The shell does not always contain a pearl.
<proverb>
همیشه در صدف گوهر نباشد .
to not give a hoot in hell for something
برایشان اصلا مهم نباشد.
to not give a stuff about something
[British E]
برایشان اصلا مهم نباشد.
square peg in a round hole
<idiom>
شخصی که مناسب کاری نباشد
to not give a toss about something
[British E]
برایشان اصلا مهم نباشد.
extraneously
چنانکه وابسته بموضوع نباشد
inexpressively
چنانکه زبان دار نباشد
indefensibly
چنانکه دفاع بردار نباشد
simplest
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
rigid
یک چیز محکم که قبل خم شدن نباشد
sinecures
هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
Just sign here and leave at that .
اینجا را امضاء کن ودیگر کارت نباشد
sinecure
هر شغلی که متضمن مسئولیت مهمی نباشد
illegal
دستور برنامهای که در قواعد زیان نباشد
other things being equal
اگر برای چیزهای دیگر نباشد
right out
<idiom>
به شکلی که هیچ چیز پنهان نباشد
null
لیستی که حاوی هیچ چیز نباشد
poll degree
درجهای که از دانشگاه بگیرندولی با امتیازویژهای توام نباشد
factory
قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
factories
قیمتی که حاوی حمل و نقل ازکارخانه نباشد
relevantly
بطور مناسب یامربوط چنانکه بیربط نباشد
i speak under correction
انچه می گویم ممکن است درست نباشد
capital expenditure
هزینهای که فایده اش محدود به یک دوره مالی نباشد
If anything ,it is more expensive.
اگر گرانتر نباشد مسلما" ارزانتر نیست
no man's land
سرزمین میان دو کشور که متعلق به هیچ یک از ان دو نباشد
an insolvent estate
دارایی یا ملکی که برای پرداخت بدهی بسنده نباشد
to not give a shit about something
برای چیزی اصلا مهم نباشد.
[اصطلاح رکیک]
figuring
آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
to not give a smeg about something
[British E]
برای چیزی اصلا مهم نباشد.
[اصطلاح رکیک]
machine address
مقدار یک عبارت که تحت تاثیر جابجایی در برنامه نباشد
figure
آنچه کاملا درست نباشد ولی نزدیک باشد
gentelmen's agreement
کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد
She is forty if a day .
چهل سال راشیرین دارد ( اگر بیشتر نباشد )
figures
آنچه کاملاگ درست نباشد ولی نزدیک به آن باشد
countersignature
امضای پس ازامضای دیگری تصدیق امضای دیگری
to not give a damn about something
[somebody]
برای چیزی
[کسی]
اصلا مهم نباشد.
[اصطلاح روزمره]
What You See Is All You Get
برنامهای که خروجی صفحه نمایش آن به صورت دیگر قابل چاپ نباشد.
purchases
هر نوع انتقال مال غیرمنقول که ناشی از ارث یاامر امر قانونی نباشد
unformatted
1-فایل متن که حاوی هیچ دستور فرمت , حاشیه یا نحوه نوشتن نباشد.2-
purchased
هر نوع انتقال مال غیرمنقول که ناشی از ارث یاامر امر قانونی نباشد
unpriced
درباب چیزی گفته میشودکه بهای ان معلوم نشده یابصورت بهادران نباشد
lapped
ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
lap
ترکیب رنگهای چاپ شده به طوری که هیچ فاصلهای بین آنها نباشد
purchase
هر نوع انتقال مال غیرمنقول که ناشی از ارث یاامر امر قانونی نباشد
ideologies
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideology
بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
consistency
توافق
consented
توافق
consent
توافق
maladapted
بی توافق
conciliation
توافق
concerts
توافق
consents
توافق
concent
توافق
concert
توافق
to come to an understanding
توافق
consenting
توافق
adaptation
توافق
rapport
توافق
concord
توافق
accommodations
توافق
accommodation
توافق
concurrence
توافق
accords
توافق
accorded
توافق
analogy
توافق
agreements
توافق
settlement
توافق
settlements
توافق
adaptations
توافق
commensurability
توافق
commensurableness
توافق
coincidences
توافق
coincidence
توافق
analogies
توافق
agreement
توافق
accord
توافق
keeping
توافق
bands
توافق
band
توافق
stacks
پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
stack
پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
stacked
پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
reciprocal agreement
توافق دو جانبه
modus vivendi
توافق موقت
speaking with prosecutor
توافق باشاکی
understanding
توافق تظر
maladjustment
عدم توافق
mutual agreement
توافق طرفین
breach
خطای رد یک توافق
breached
خطای رد یک توافق
maladjustments
عدم توافق
synesis
توافق معانی
unilateral agreement
توافق یک جانبه
adaptations
توافق سازش
breaches
خطای رد یک توافق
adaptable
قابل توافق
adaptation
توافق سازش
adhesion
همبستگی توافق
deal
توافق تجاری
adaptability
توافق سازگاری
deals
توافق تجاری
consistency
توافق سازگاری
understandings
توافق تظر
maladjusted
بی توافق دژسازگار
plea agreement
توافق مدافعه
disparities
عدم توافق
maladaptation
عدم توافق
adaptableness
قابلیت توافق
skeleton agreement
توافق اولیه
master agreement
توافق اولیه
frame agreement
توافق اولیه
compromiser
توافق کار
basic agreement
توافق اولیه
accompt
سازگاری توافق
accordance
وفق توافق
outline agreement
توافق اولیه
collective agreement
توافق جمعی
inadaptable
توافق ندادنی
adaptiveness
قوه توافق
adaption
توافق سازش
his painting lacked repose
نقاشی وی توافق
agreement of arguments
توافق نشانوندها
arbitration agreement
توافق بر حکمیت
agreement coefficient
ضریب توافق
conconancy
توافق صدا
inconsonantly
باعدم توافق
consonance
توافق صدا
disparity
عدم توافق
inharmoniousness
عدم توافق
disagreement
عدم توافق
correspondence principle
اصل توافق
harmonometer
توافق سنج
disconformity
عدم توافق
discordance
عدم توافق
dissidence
عدم توافق
consensus
توافق عام
consistence
توافق سازگاری
conformation
سازش توافق
give-and-take
آماده به توافق
concordat
توافق دوستانه
conformable
قابل توافق
reach an agreement
به توافق رسیدن
disagreements
عدم توافق
common nuisance
منظور عملی است که باعث اضرار جامعه به طور کلی شود و تاثیر ان متوجه فرد خاص نباشد
concertina fold
قسمت دیگر به جهت مخالف تاکاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار بگیرد و به دخالت کاربر نیازی نباشد
come to an agreement
توافق حاصل کردن
approve
توافق در مورد چیزی
discordantly
از روی عدم توافق
variance
مغایرت عدم توافق
conventionalization
توافق با ایین و رسوم
outline agreement
چهارچوب توافق
[حقوق]
approving
توافق در مورد چیزی
meet someone half-way
<idiom>
به توافق رسیدن با کسی
approves
توافق در مورد چیزی
adaptability
قابلیت توافق و سازش
compromising
توافق مصالحه کردن
compromises
توافق مصالحه کردن
compromise
توافق مصالحه کردن
settlements
حل و فصل توافق بنگاه
settlement
حل و فصل توافق بنگاه
inconsonance
عدم توافق ناهماهنگی
plea bargain
توافق مدافعه
[حقوق]
odds
عدم توافق مغایرت
agreements
معاهده و مقاطعهء توافق
abidance
رفتار برطبق توافق
agreement
معاهده و مقاطعهء توافق
basic agreement
چهارچوب توافق
[حقوق]
skeleton agreement
چهارچوب توافق
[حقوق]
consensus
توافق ورضایت عمومی
frame agreement
چهارچوب توافق
[حقوق]
master agreement
چهارچوب توافق
[حقوق]
nerds
شخصی که صرفا کامپیوتری شده است و به سختی درباره چیزی که مربوط به فناوری نباشد حرف می زند یا فکر میکند
nerd
شخصی که صرفا کامپیوتری شده است و به سختی درباره چیزی که مربوط به فناوری نباشد حرف می زند یا فکر میکند
contract note
سند مقاطعه توافق نامه
adheres
توافق داشتن متفق بودن
adequateness
توافق داشتن متفق بودن
adhering
توافق داشتن متفق بودن
to settle out of court
به توافق رسیدن خارج از دادگاه
adhered
توافق داشتن متفق بودن
adhere
توافق داشتن متفق بودن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com