English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
radius dimpling ایجاد گودی در سطح ورقههای فلز توسط ابزارمخروطی شکل ویژهای
Other Matches
playback rate scale factor و توسط برنامه دیگری هدایت میشود تا جلوه ویژهای ایجاد کند. 2-
ActiveX سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
nibbler ابزاری برای بریدن ورقههای فلزی توسط برشهای متعدد و پیاپی موضعی قائم بکمک مته
c آنچه توسط کامپیوتر ایجاد شده است
fully حروف ایجاد شده توسط چاپگر در یک عمل
turtle تصویر گرافیکی که توسط یک turtle و مجموعه دستوراتی ایجاد میشود
turtles تصویر گرافیکی که توسط یک turtle و مجموعه دستوراتی ایجاد میشود
codepages تعریف حرفی که توسط کلیدی از صفحه کلید ایجاد شده است
Atari ST محدودهای از کامپیوترهای شخصی که توسط Atari Crop ایجاد شده اند
electromagnetic اختلال داده در نتیجه میدان الکتریکی که توسط مغناطیس ایجاد شده است
compacted مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
compacts مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
electronic میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
compact مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
authority لیستی از اصط لاحات که توسط افرادی که پایگاه داده ها را ایجاد و از آن استفاده می کنند مط رح می شوند
compacting مجموعه پیشرفتهای ROM-CD استاندارد ایجاد شده توسط Philips برای استفاده خانگی
National Center for Supercomputing Applications سازمانی که معرفی و ایجاد شبکه جهان گستر را توسط جستجوگر Moscuic Web انجام میدهد
AT command set مجموعهای استاندارد از دستورات برای کنترل کردن یک مودم که توسط Hayes Coprotion ایجاد شده است
documented 1-کاغذ همراه با نوشته روی آن . 2-فایلی که حاوی متن ایجاد شده توسط پردازنده کلمه است
document 1-کاغذ همراه با نوشته روی آن . 2-فایلی که حاوی متن ایجاد شده توسط پردازنده کلمه است
documenting 1-کاغذ همراه با نوشته روی آن . 2-فایلی که حاوی متن ایجاد شده توسط پردازنده کلمه است
check plot یک ترسیم قلمی که به طورخودکار توسط سیستم CADقبل از ایجاد خروجی نهایی برای اصلاح و ویرایش تصویری تولید شود
ASF قالب ایجاد شده توسط مایکروسافت به صورت چند رسانهای برای کار روی اینترنت و استفاده در محصول NETSHOW
analytical engine ماشین محاسب مکانیکی که توسط Babbage Charles ایجاد شد که اصول اولیه کامپیوترهای دیجیتالی چند منظوره ابتدایی را پیاده کرد
ATD دستور استاندارد برای مودم های سازگار که در شماره گیری تلفن به کار می روند و توسط Hayes ایجاد شده اند
hydrogen bonding پیوند هیدروژنی [ایجاد پیوند مولکولی توسط هیدروژن] [در رنگرزی]
back frow اولین شیار ایجاد شده توسط گاواهن که به شیار مرده معروف است
carrying وام ایجاد شده در وام توسط جمع کننده
carried وام ایجاد شده در وام توسط جمع کننده
carry وام ایجاد شده در وام توسط جمع کننده
carries وام ایجاد شده در وام توسط جمع کننده
Apple Mac مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
Apple Macintosh computer مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
explorer برنامه ایجاد شده توسط ویندوز که امکان مدیریت فایلهای ذخیره شده روی دیسک را فراهم میکند
explorers برنامه ایجاد شده توسط ویندوز که امکان مدیریت فایلهای ذخیره شده روی دیسک را فراهم میکند
device media control language نوعی زبان که توسط مدیرپایگاه داده استفاده میشودتا شرح فیزیمی پایگاه داده راروی یک دستگاه ذخیره دیسک ایجاد کند
hologram تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود
holograms تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود
phototransistor نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
continuous forms ورقههای پیوسته
users حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
user حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
source مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
laminar دارای ورقههای نازک
laminal دارای ورقههای نازک
self induced اغوا شده توسط نفس خود ایجاد شده در خود فرد
zip خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است
zips خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است
zipping خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است
zipped خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است
bead موج خطی در ورقههای فلزی
beads موج خطی در ورقههای فلزی
embedded code درج شده در متن و استفاده شده توسط سیستم پردازش لغت پس از ایجاد متن چاپ شده و فرمت شده
aviation snips قیچی دستی مرکبی برای بریدن ورقههای فلزی
stationery صفحات چاپگر که یک سری ورقههای طولانی را تشکیل می دهند
to strike an a بصورت ویژهای درامدن
tea has an adour p to itself چای بوی ویژهای دارد
textures دارای بافت ویژهای نمودن
texture دارای بافت ویژهای نمودن
that point was of p interest ان نکته جالبیست ویژهای داشت
an idiomatic experssion عبارتی که دارای ساختمان ویژهای باشد
to smile a person into a mood کسیرا با لبخند بحالت ویژهای در ژوردن
relief hole سوراخی در ورقههای فلزی که تلاقی دو خم را بدون تاب برداشتن صفحه ممکن میسازد
breeding ground جایی که در آن حیوان ویژهای تولید مثل میکند
breeding grounds جایی که در آن حیوان ویژهای تولید مثل میکند
gentleman at large کسیکه وابسته بدرباراست و کار ویژهای ندارد
he went out in the poll امتحان دانشگاه را گذراندولی امتیاز ویژهای نگرفت
angle drill ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
detail بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
detailing بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
processor وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
rose gall برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
introductory word کلمهای که در اغازجملهای بکاربرده شودو معنی ویژهای نداشته باشد
design points ترکیب ویژهای از متغیرها که پروسه طراحی براساس ان صورت میگیرد
readable آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
sheet وسیلهای که به چاپگر وصل میشود تا امکان وارد شدن ورقههای کاغذ به صورت خودکار برقرار شود
sheets وسیلهای که به چاپگر وصل میشود تا امکان وارد شدن ورقههای کاغذ به صورت خودکار برقرار شود
embassy سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود
embassies سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود
digital read out نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
adobe type manager استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
air turbine starter استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند
action oriented management report گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
approved data سوابق و اطلاعاتی که میتوانندبرای تعیین مراحل تعمیرات یاتغییرات هواپیمای ویژهای بکارروند
pull down menu فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
hollowness گودی
dent گودی
recesses گودی
recess گودی
depth of foundation گودی پی
deepness گودی
bezel گودی
howe گودی
dented گودی
laigh گودی
depth گودی
lacuna گودی
dents گودی
profoundity گودی
profoundness گودی
denting گودی
depths گودی
delving گودی
delve گودی
road hole گودی
delves گودی
depression گودی
delved گودی
depressions گودی
dimple گودی
venter گودی
dint گودی
dimples گودی
sheets سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
sheet سیستم نگهداری کاغذ که ورقههای کاغذ را یکباره در چاپگر قرار میدهد
dint تو رفتگی گودی
groove گودی جدول
dimply گودی دار
depth measurement سنجش گودی
vallecula شیار خط گودی
hollow گودی حفره
valleys گودی شیار
depth قعر گودی
bowl of a spoon گودی قاشق
valley گودی شیار
depths قعر گودی
hollows گودی حفره
d.j.'s locker گودی دریایی
grooves گودی جدول
gas plasma display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas discharge display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
potholes گودی یا دست انداز
ruts گودی جای چرخ
rut گودی جای چرخ
incavation گودی جای پوک
how deep is that well? گودی ان چقدر است
crater in positive carbon گودی کربن مثبت
pothole گودی یا دست انداز
to fill up an excavation گودی ای راباخاک پرکردن
environment متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environments متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
menus برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
menu برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
How deep is the swimming pool ? گودی این استخر چقدر است ؟
virtual که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
self propulsion حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
demarche بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
groupware نرم افزاری که توسط گروهی از افراد استفاده میشود که به شبکه وصل اند و به آنها کمک میکند تا کار خاصی را انجام دهند. حاوی توابع مفید مثل پست الکترونیکی است که توسط تمام کاربران قابل دستیابی است
decollator ماشینی که موضوعات مختلف را به ورقههای مجزا تبدیل میکند و یا جدا کردن موضوعات تکه تکه به قط عات جدا
lost cluster تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
pearl شیرجه با دماغه تخته موج به گودی موج
decollate جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
locate جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
located جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
glenoid fossa or cavity گودی مفصل کاسه مفصل
creation ایجاد
origination ایجاد
creates ایجاد
construction ایجاد
creations ایجاد
authorship ایجاد
constructions ایجاد
development ایجاد
developments ایجاد
production ایجاد
creating ایجاد
bridging ایجاد پل
generations ایجاد
create ایجاد
productions ایجاد
generation ایجاد
stockade ایجاد مانع
make waves <idiom> ایجاد دردسر
rake in the money <idiom> ایجاد تعجب
furunculosis ایجاد کورک
isochronism ایجاد همزمانی
stockades ایجاد مانع
irruption ایجاد ناگهانی
hypnogenesis ایجاد خواب
lactation ایجاد شیر
looping ایجاد حلقه
surging ایجاد موج
amount ایجاد مجموعی از...
amounted ایجاد مجموعی از...
amounting ایجاد مجموعی از...
creation of money ایجاد پول
creation date تاریخ ایجاد
contouring ایجاد طرح
configure ایجاد پیکربندی
obstructions ایجاد مانع
obstruction ایجاد مانع
causer ایجاد کننده
stimulation ایجاد محرک
create ایجاد کردن
construct ساختن یا ایجاد
constructed ساختن یا ایجاد
constructing ساختن یا ایجاد
constructs ساختن یا ایجاد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com