Dictiornary-Farsi | باسلیقه تهیه شده | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)

English	Persian
tastier	باسلیقه تهیه شده
tastiest	باسلیقه تهیه شده
tasty	باسلیقه تهیه شده


Other Matches

stylish	باسلیقه
laying up	تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
purveyed	تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying	تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys	تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey	تهیه اذوقه تهیه سورسات
skeletonizer	تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
map compilation	تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
projection	سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections	سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
purveying	تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey	تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed	تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys	تهیه کردن سورسات تهیه کردن
off hand	بی تهیه
purveys	تهیه
preparation	تهیه
preparations	تهیه
ministration	تهیه
procurement	تهیه
purvey	تهیه
purveyed	تهیه
purveying	تهیه
provision	تهیه
housing	تهیه جا
supplied	تهیه
counter preparation	ضد تهیه
supplying	تهیه
seating	تهیه جا
supply	تهیه
suppliers	تهیه کننده
prepare	تهیه کردن
preparatorily	بعنوان تهیه
prepares	تهیه کردن
procured	تهیه کردن
procure	تهیه کردن
processes	تهیه کردن
preparation of food	تهیه خوراک
preparation time	زمان تهیه
preparator	تهیه کننده
supplier	تهیه کننده
preparing	تهیه کردن
base development	تهیه پایگاه
provision	تهیه کردن
pitched	تهیه دیده
data processing	تهیه اطلاعات
data processing	تهیه و تولیداطلاعات
purveyance	تهیه خواربار
provisionment	تهیه خواربار
blend	تهیه کردن
blends	تهیه کردن
cater	تهیه کردن
catered	تهیه کردن
catering	تهیه کردن
caters	تهیه کردن
prepare mortar	تهیه ملات
preparation fire	اتش تهیه
procures	تهیه کردن
affords	تهیه کردن
affording	تهیه کردن
preparation fire	تیر تهیه
photo imagery	تهیه عکس
parasceve	روز تهیه
afforded	تهیه کردن
on the stocks	د رشرف تهیه
afford	تهیه کردن
provide	تهیه دیدن
provide	تهیه کردن
provides	تهیه دیدن
placements	تهیه کار
placement	تهیه شغل
lighting feeder	تهیه روشنایی
procuring	تهیه کردن
counter preparation	تیر ضد تهیه
process	تهیه کردن
fabricator	تهیه کننده
placements	تهیه شغل
the preparation day	روز تهیه
placement	تهیه کار
administers	تهیه کردن
administering	تهیه کردن
administered	تهیه کردن
administer	تهیه کردن
provides	تهیه کردن
supply	تهیه کردن
furtherance	تهیه وسایل
preparation	تهیه مقدمات
preparation	اتش تهیه
preparation	تهیه و ارایش
preparations	تهیه مقدمات
preparations	اتش تهیه
preparations	تهیه و ارایش
vacuum-packed	تهیه شده
victualage	تهیه اذوقه
victual	تهیه اذوقه
triplicity	تهیه در سه نسخه
provided <adj.> <past-p.>	تهیه شده
appropriated <adj.> <past-p.>	تهیه شده
provided [that] <conj.>	تهیه شده
supplied	تهیه کردن
supplying	تهیه کردن
triplication	تهیه در سه نسخه
laid on <past-p.>	تهیه شده
to find in	تهیه کردن
to make provision	تهیه دیدن
the water supply of tehran	تهیه اب تهران
weaponry	تهیه سلاح
to bargain for	تهیه دیدن
stenciller	تهیه کننده استنسیل
information providers	تهیه کنندگان اطلاعات
effigy	تمثال تهیه کردن
effigies	تمثال تهیه کردن
hosted	تهیه تسهیلات ورزشی
programme	برنامه تهیه کردن
programmes	برنامه تهیه کردن
hydrography	تهیه نقشه دریایی
he is an adequate provider	برای تهیه خواربار
programmer	تهیه کننده برنامه
programmers	تهیه کننده برنامه
forges	تهیه جنس قلابی
forge	تهیه جنس قلابی
melinite	مخصوص تهیه چاشنی
host	تهیه تسهیلات ورزشی
conserved	کنسرو تهیه کردن
conserves	کنسرو تهیه کردن
conserving	کنسرو تهیه کردن
quadruplicate	در چهارنسخه تهیه کردن
advances	قبلا تهیه شده
lyonnaise	باپیاز تهیه شده
bill	تهیه کردن صورتحساب
bills	تهیه کردن صورتحساب
it is in preparation	در دست تهیه است
duplicator	ماشین تهیه رونوشت
duplicators	ماشین تهیه رونوشت
stenciler	تهیه کننده استنسیل
scripting	تهیه فایل اغازگر
extemporizes	فورا تهیه کردن
acetylene generator	دستگاه تهیه استیلن
budgeter	تهیه کننده بودجه
aggregate flow diagram	نمودار تهیه مصالح
budgeteer	تهیه کننده بودجه
budget directive	دستورالعمل تهیه بودجه
beach unit	یکان تهیه بارانداز
area projection	تهیه نقشه از منطقه
area projection	تهیه تصویر منطقه
barrier tactics	تاکتیک تهیه موانع
artillery preparation	تیر تهیه توپخانه
prearranged	از پیش تهیه شده
processes	تهیه و تولید کردن
quadruplication	تهیه چیزی درچهارنسخه
preparatory	مربوط به تهیه یامقدمات
rotogravure	تهیه گراور غلتکی
programs	برنامه تهیه کردن
conserve	کنسرو تهیه کردن
program	برنامه تهیه کردن
furred	تهیه شده باخز
enabling	تهیه کردن برای
topography	تهیه نقشه از عوارض
enables	تهیه کردن برای
enabled	تهیه کردن برای
enable	تهیه کردن برای
artillery preparation	اتش تهیه توپخانه
extemporises	فورا تهیه کردن
preparatory students	شاگردان تهیه یا مقدماتی
to lay in a stock	موجودی تهیه کردن
program section	بخش تهیه برنامه ها
preparations	تهیه کردن اتش
harness	اشیاء تهیه کردن
harnessed	اشیاء تهیه کردن
harnessing	اشیاء تهیه کردن
preparation	تهیه کردن اتش
procuring	تهیه و تحویل اماد
affordable	قابل تهیه و خریداری
extemporising	فورا تهیه کردن
extemporize	فورا تهیه کردن
extemporized	فورا تهیه کردن
extemporizing	فورا تهیه کردن
extemporised	فورا تهیه کردن
procure	تهیه و تحویل اماد
whomp up	بسرعت تهیه کردن
procured	تهیه و تحویل اماد
cold turkey	بدون تهیه وتدارک
procurement	تهیه و تحویل اماد
procures	تهیه و تحویل اماد
precontract preparations	تهیه اسناد قرارداد
prearrange	قبلا تهیه کردن
advancing	قبلا تهیه شده
triplicate	در سه نسخه تهیه کردن
foresee	قبلا تهیه دیدن
get	تهیه کردن فهمیدن
gets	تهیه کردن فهمیدن
getting	تهیه کردن فهمیدن
advance	قبلا تهیه شده
project section	بخش تهیه طرحها
polychromy	فن تهیه نقوش الوان
polychrome	تهیه عکسهای رنگی
project section	بخش تهیه پروژه ها
funded	تهیه وجه کردن
fund	تهیه وجه کردن
hosting	تهیه تسهیلات ورزشی