English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
cantilever wing بال یک هواپیمای یک باله که بدون پایه یا وایرهای خارجی به بدنه هواپیمامتصل شده
Other Matches
clean aircraft هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
incidence wires وایرهای موربی در صفحه پایههای بین بال درهواپیماهای دو باله
triplane هواپیمای سه باله
monoplane هواپیمای یک باله
biplanes هواپیمای دو باله
biplane هواپیمای دو باله
triplane هواپیمای سه طبقه یا سه باله
parasols چتر افتابی هواپیمای یک باله
skid fin باله موازنه در هواپیمای دوباله
parasol چتر افتابی هواپیمای یک باله
drone خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droning خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
drones خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
droned خودرو یا هواپیمای بدون راننده یا خلبان هواپیمای مدل با کنترل دور
hull بدنه یک هواپیمای دریایی
hulls بدنه یک هواپیمای دریایی
hull column پایه بدنه
back berm سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
shipboard aircraft هواپیمای ناو پایه
unmanned aircraft هواپیمای بدون سرنشین
counter berm سکوی پایه خارجی خاکریز
autogiro نوعی هواپیمای بدون بال
gonidium یکی از سلولهای سبزی که زیر غشاء خارجی بدنه گیاه گلسنگها وجود دارد سلول جنسی جلبک ها وقارچ ها
caban طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
unadulterated بدون مواد خارجی
remotely piloted هدایت شونده از راه دور هواپیمای بدون راننده
lead aircraft هواپیمای نوک یا هواپیمای رهبر هواپیمای هادی در تک هوایی
floater هواپیمای بدون موتور سرویس ارام والیبال توپ باحرکت کند در هوا
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
neutral بدون هیچ وضعیت یا در پایه یا ولتاژ 0
ectoplasm طبقه خارجی سیتوپلاسم که بدون دانه و نسبتا سفت است برون مایه
auction sale without reserve فروش به وسیله حراج بدون ذکر قیمت پایه
boostrap operation عملکرد سیستم دینامیکی که دران سیکل اولیه به کمک نیرویا نیروهای خارجی شروع میشود ولی بدون ان ادامه مییابد
towing به حرکت دراوردن هواپیمای بی موتور با هواپیمای موتوردار یا اتومبیل یا قرقره و طناب
positive externalities صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
auto cat هواپیمای رله کننده هواپیمای واسطه مخابراتی
dive bomber هواپیمای بمب افکن شیرجه هواپیمای عمودرو
self poise تعادل بدون پایه یا پشیبان تعادل ناپایدار
bogey تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogies تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogeys تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
mine casemate بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
exterior angle زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
external symbol dictionary فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
impurity جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
escort aircraft هواپیمای اسکورت هواپیمای مراقب
notional aircraft هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
fighters هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
fighter هواپیمای شکاری هواپیمای جنگنده
flying crane هواپیمای اخراجات هواپیمای جراثقال
air scout هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
buoyant mine case بدنه مین شناور بدنه مین غوطه ور
foreign exchange پول خارجی ارز خارجی
outwork استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
fin باله
fins باله
monoplane یک باله
finny باله دار
baleen بال باله
flapped باله هواپیما
forward lap باله جلو
forelimb باله جلو
flaps باله هواپیما
fins با باله مجهزکردن
tail fin باله دم ماهی
fin با باله مجهزکردن
flap باله هواپیما
flippers باله شنا
flipper باله شنا
swim fin باله شنا
multiplane چند باله
vertical stabilizer تیغه یا باله عمودی
rudder باله عقب هواپیما
rudders باله عقب هواپیما
hostile track تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
pinule بالچه باله فرعی ماهی
scalariform شبیه ماهیان باله تیز
pinnule بالچه باله فرعی ماهی
finny پره دار مثل باله
paddling با باله شنا حرکت کردن
paddled با باله شنا حرکت کردن
paddle با باله شنا حرکت کردن
paddles با باله شنا حرکت کردن
wilson پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
marlinespike ماهی باله نرم اعماق دریا
marlinspike ماهی باله نرم اعماق دریا
whiting ماهی نرم باله خوراکی اروپایی
external diseconomies عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
hatch beam پایه دریچه پایه دهلیز
base width عرض پایه پهنای پایه
exchanged stabilization fund مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
decimals تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
decimal تبدیل یک عدد دهدهی بر پایه ده به یک عدد دودویی بر پایه دو
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
hydrofoils سطح صاف یا موربی که دراثر حرکت اب از خلال ان بحرکت وعکس العمل دراید وغالبابشکل پرده یا باله ای ست
hydrofoil سطح صاف یا موربی که دراثر حرکت اب از خلال ان بحرکت وعکس العمل دراید وغالبابشکل پرده یا باله ای ست
base piece پایه پایه استقرار
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
compartments بدنه
shaft بدنه
compartment بدنه
hull بدنه
trunks بدنه
bridge deck بدنه پل
trunk بدنه
housing بدنه
hulls بدنه
shafts بدنه
casing بدنه
casings بدنه
body بدنه
framework بدنه
fuselages بدنه
frameworks بدنه
bodies بدنه
fuselage بدنه
contour بدنه
socle پایه ستون برامدگی پایه ستون وامثال ان
hulls بدنه کشتی
motor casing بدنه موتور
shelling بدنه ساختمان
trunks بدنه ستون
head شبکه یا بدنه
hull بدنه قایق
die stock بدنه رنده
hull insurance بیمه بدنه
stock بدنه رنده
hull بدنه کشتی
stocked بدنه رنده
hulls بدنه قایق
shell بدنه ساختمان
shells بدنه ساختمان
loop body بدنه حلقه
cartridge shell بدنه پوکه
buffer body بدنه دافع
magnet case بدنه اهنربا
white body بدنه سفید
westwork بدنه غربی
costa تیغه در بدنه
fuselage بدنه هواپیما
box type van body بدنه صندوق
monohull قایق با یک بدنه
fuselages بدنه هواپیما
ground اتصال بدنه
gate leaf بدنه دریچه سد
fuselage refrence line خط مبنای بدنه
shaft بدنه چوبه
the body of a carriage بدنه یک کالسکه
hulk بدنه کشتی
hulks بدنه کشتی
tige بدنه ساقه
magnet housing بدنه اهنربا
shafts بدنه چوبه
auto body sheet بدنه اتومبیل
automobile body sheet بدنه اتومبیل
pressure hull بدنه ضد فشار
pump casting بدنه پمپ
elevator casing بدنه بالابر
trunk بدنه ستون
furnace body بدنه کوره
to connect to frame اتصال به بدنه
turbin casing بدنه توربین
side wall of a lock بدنه سد دریچهای
airframe بدنه هواپیما
revetment پوشش بدنه
monoplance هواپیمایی یک باله هواپیمایی که یک جفت بال دارد
bottom line طناب زیر بدنه
selected material لایه بدنه راه
trimarans قایق با 3 بدنه موازی
cartridge shell بدنه پوکه فشنگ
seacock شیرهای بدنه ناو
trimaran قایق با 3 بدنه موازی
steering gear housing بدنه جعبه فرمان
saddletree بدنه چوبی زین
thallus ساقه بدنه گیاه
aviation structural mechanic مکانیک بدنه هواپیما
ideal energy radiator رادیاتور بدنه سیاه
hull بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
engine block قالب یا بدنه موتور
multihull قایق با بیش از یک بدنه
freeboard بدنه فوقانی ناو
trunk تلگراف یا تلفن بدنه
hull down بدنه پشت حفاظ
trunks تلگراف یا تلفن بدنه
hulls بدنه کشتی یا دهلیزهای ان
cocooning روکش دادن بدنه هواپیما
heel قسمت عقبی بدنه قایق
heels قسمت عقبی بدنه قایق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com