English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (9 milliseconds)
English Persian
stile باهو چوب عمودی چهارچوب درب
stiles باهو چوب عمودی چهارچوب درب
Other Matches
birdcage چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcages چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
doorjamb باهو
side post باهو
standards دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
yokes چهارچوب
framework چهارچوب
frame work چهارچوب
doorjamb چهارچوب
frameworks چهارچوب
frame چهارچوب
cradling چهارچوب
door lintel کلاه چهارچوب
bedstead چهارچوب تختخواب
hurdles چهارچوب جگنی
frame of reference چهارچوب داوری
hurdle چهارچوب جگنی
frames of reference چهارچوب داوری
paneling قاب چهارچوب
cratch اغل چهارچوب
bedsteads چهارچوب تختخواب
frame چهارچوب تنه
sliding چهارچوب متحرک
bedstand چهارچوب تختخواب
vertical redundancy check بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
spinning frame چهارچوب یا دستگاه نخ تابی
trave چهارچوب اسب بندی
skeleton agreement چهارچوب توافق [حقوق]
outline agreement چهارچوب توافق [حقوق]
base frame چهارچوب زیر دستگاهها
master agreement چهارچوب توافق [حقوق]
frame agreement چهارچوب توافق [حقوق]
basic agreement چهارچوب توافق [حقوق]
slide صفحه لغزنده چهارچوب
slides صفحه لغزنده چهارچوب
structure چهارچوب دار [قالی]
format ابعاد و چهارچوب فرش
adjustable frame چهارچوب قابل تنظیم
tenter چهارچوب پارچه خشک کنی
tenterhook گیره چهارچوب پارچه خشک کنی
outside art [هنری که خارج از چهارچوب رسمی و فرهنگی اجتماع باشد]
e r p اجرا کرد وکمکهایی که در چهارچوب این برنامه به اروپا شدبیشتر کمکهای مارشال نامیده می شوند
knife rest نوعی مانع یا سدجادهای است که با سیم خاردار و یک چهارچوب فلزی یا چوبی تهیه می کنند و قابل حمل میباشد
straighter عمودی
plumb line خط عمودی
erecting عمودی
erected عمودی
plumb lines خط عمودی
othogonal عمودی
on end عمودی
upright عمودی
lineal عمودی
erect عمودی
straightest عمودی
straight عمودی
right حق عمودی
righting حق عمودی
perpendicular عمودی
perpendecular عمودی
vertical عمودی
erects عمودی
righted حق عمودی
orthogonal rotation چرخش عمودی
normal acceleration شتاب عمودی
orthogonality حالت عمودی
linal descent وارث خط عمودی
normal force نیروی عمودی
angle socket سرپیچ عمودی
normal axis محور عمودی
normal force تلاش عمودی
apeak بحالت عمودی
off plmb غیر عمودی
out of plumb غیر عمودی
apeak عمودی قائم
erectness حالت عمودی
joint drain زهکش عمودی
nosedives فرود عمودی
nosedived فرود عمودی
nosedive فرود عمودی
Y direction حرکت عمودی
y axis محور عمودی
whip stall حرکت عمودی
verticality حالت عمودی
vertical synchronizing همزمانساز عمودی
vertical scrolling چرخش عمودی
nosediving فرود عمودی
vertical عمودی [ریاضی]
near vertical تقریبا عمودی
hammer-post تیر عمودی
door-post [تیر عمودی در]
crown-post تیرک عمودی
brise-soleil کرکره عمودی
brise-soleil پرده عمودی
vertical recording ضبق عمودی
vertical mobility تحرک عمودی
vertical justification تنظیم عمودی
vertical antenna انتن عمودی
vertical adjustment تنظیم عمودی
tap root ریشه عمودی
portraint orientation تمایل عمودی
plumbness حالت عمودی
perpendicularity حالت عمودی
perpendecular خط عمودی یا قائم
vertical interval فاصله عمودی
out of the perpendicular غیر عمودی
vertical axis محور عمودی
vertical justification تطابق عمودی
vertical merger ادغام عمودی
vertical integration ادغام عمودی
vertical growth رشد عمودی
vertical force نیروی عمودی
vertical expansion گسترش عمودی
vertical equity برابرسازی عمودی
vertical equity عدالت عمودی
vertical combines ترکیب عمودی
orthotropism رویش عمودی
stringer تراورس عمودی
profiling برش عمودی
lineal عمودی اجدادی
plumb شاقول عمودی
booms ستون عمودی
aplomb حالت عمودی
cliffs صخره عمودی
profiles برش عمودی
cliff صخره عمودی
stringers تراورس عمودی
booming ستون عمودی
boomed ستون عمودی
profile برش عمودی
boom ستون عمودی
riser سیم عمودی
profiled برش عمودی
vertical application برنامه کاربردی عمودی
jamb تیر عمودی چارچوپ
jambs تیر عمودی چارچوپ
taproot ریشه عمودی اصلی
rudders مکان عمودی متحرک
stanchion میلههای عمودی ناو
serrated vertical pulse ضربه عمودی دندانهای
rudder مکان عمودی متحرک
vertical stabilizer تیغه یا باله عمودی
profile نیمرخ برش عمودی
profiled نیمرخ برش عمودی
door-jamb [تیر عمودی چارچوب در]
crown-strut [شمع پشتبند عمودی]
profiles نیمرخ برش عمودی
profiling نیمرخ برش عمودی
Y coordinate مختصات بردار عمودی
y axis بردار عمودی گراف
vrc بررسی افزایش عمودی
vertically adjustable قابلیت تنظیم عمودی
vertical tab جدول بندی عمودی
vertical cliffs صخره های عمودی
stairwell پله کان عمودی
lucarne پنجره عمودی خوابگاه
stairwells پله کان عمودی
plumb : راست بطور عمودی
munting الت عمودی پنجره
hoops میله عمودی کروکه
erectly بطور ایستاده یا عمودی
gules خطوط موازی عمودی
upright تیرک عمودی دروازه
goalpost تیرک عمودی دروازه
anchor at short stay لنگر طولی عمودی
hoop میله عمودی کروکه
goalposts تیرک عمودی دروازه
slash pocket جیب عمودی درجهت درزلباس
stump هر کدام از سه میله عمودی کریکت
bulkheads دیواره عمودی روی قایق
sternpost تیر عمودی عقب کشتی
adjustment for vertical-circle image تنظیم عمودی مرکز تصویر
stumped هر کدام از سه میله عمودی کریکت
vertical events numbering شماره گذاری عمودی وقایع
stumping هر کدام از سه میله عمودی کریکت
vertical speed سرعت صعود عمودی هواپیما
pitches چرخش عمودی وعرضی ناو
pitch چرخش عمودی وعرضی ناو
profiling برش عمودی تصویر جانبی
axis برای مختصات عمودی در گراف
profile برش عمودی تصویر جانبی
orthotropic دارای محور اصلی عمودی
profiled برش عمودی تصویر جانبی
bulkhead دیواره عمودی روی قایق
flute [شیار عمودی روی ستون]
escoinson [گوشه تیر عمودی چارچوب]
king-pendant [تیر عمودی در خرپای میانی]
profiles برش عمودی تصویر جانبی
stumps هر کدام از سه میله عمودی کریکت
chimney-jamb [تیر عمودی چارچوب دودکش]
plumb عمق پیمودن عمودی قرار دادن
paper حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papered حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papering حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
simple shear دراین برش تنش عمودی وجودندارد
papers حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
hanging-post [تیرک عمودی که در یا دروازه به آن آویزان می شود.]
uprights تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
lubber line خط عمودی بر روی صفحه قطب نما
y amplifier تقویت کننده با سیستم انحراف عمودی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com