Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
There must be a catch(trick)in it.
باید حقه ای درکار باشد
Search result with all words
There is some hocus – pocus . I smell a rat . Ther is a trick in it .
کلکی درکار باید باشد ( هست )
Other Matches
that depends
تا چه شرایطی درکار باشد
double coincidence of wants
زیرا هرطرف مبادله باید کالائی را به بازار عرضه کند که طرف دیگر مبادله به ان نیاز دارد ونیز شرایط مبادله باید موردتوافق طرفین مبادله باشد
he must have gone
باید رفته باشد
There must be some mistakes.
باید اشتباهی شده باشد.
It must be quiet.
باید ساکت و آرام باشد.
She must be at least 40.
او
[زن]
کم کمش باید ۴۰ ساله باشد.
today of all days
از همه روزها امروز
[باید باشد]
It must have a solid foundation.
اساس کار باید محکم باشد
How can you ask?
این باید واضح باشد برای تو
There must be some mistakes.
باید اشتباهی روی داده باشد.
unauthorized
آنچه باید مجوز داشته باشد
initialed
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
Does it have to be today (of all days)?
این حالا باید امروز باشد
[از تمام روزها]
؟
fractional reserve banking
بانک باید 02دلار ذخیره قانونی داشته باشد
initialing
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initialled
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initial
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initialling
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
initials
موقعیتی که باید پیش از انجام یک تابع برقرار باشد
double coincidence of wants
نیازها وضعیتی که باید در مبادله پایاپای وجود داشته باشد
Funstionalism
[عقیده بر اینکه شکل و ساختمان باید منطبق نیاز باشد.]
rate
بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
rates
بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
probation officer
ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
probation officers
ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
reserving
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
idealism
روش فکری کسانی که معتقدندسیاست باید تابع ایده الهای انسانی باشد
reserves
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
reserve
مقدار وجهی که هر بانک باید جهت پرداخت دیون خود داشته باشد
dongle
مدار کد گذاری شده یا قطعهای که پیش از اجرای نرم افزاری حق کپی باید در سیستم باشد
Those who play with edged tools must expect to be .
<proverb>
کسى نه با وسائل تیز بازى مى کند باید انتظار بریده شدن دستش را داشته باشد .
The answer to terrorism must be better intelligence and improved international cooperation.
پاسخ به تروریسم باید اطلاعات بهتر سازمان مخفی و بهبودی همکاری های بین المللی باشد.
Life in not a problem to be solved, but a reality to be experienced.
زندگی مسئله ای نیست، که نیاز به حل کردن داشته باشد، بلکه حقیقتی است که باید تجربه کرد.
large model
مدل حافظه که کد و داده تا کلید بایت جریان دارند ولی اندازه ترکیبی باید از مگابایت کمتر باشد
lease
در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
leases
در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
floating
غیر ثابت . حرفی که جدا از حرفی است که باید به آن وصل باشد
M out of N code
هر حرف معتبر که طول 2 بیت دارد باید حاوی M بیت دودویی "یک " باشد
at work
دست درکار
bigbrother
رهبر درکار یا عقیدهای
To put ones nose into other peoples affairs .
درکار دیگران فضولی کردن
stick
پیچ درکار تحمل کردن
electromagnetic interference
مداخله الکترومغناطیسی درکار رادارها
Something is wrong.
عیبی درکار
[این موضوع]
است.
supererogation
زیاده روی درکار خوش خدمتی
bolshevism
مکتبی متفرع از مارکسیسم که مبدع ان لنین بوده است و مبتنی است بر تاکید این مسئله که طبقه پرولتاریا باید با جنبش و اعمال قوه و بدون اینکه منتظر فرسودگی خودبخودی سیستم کاپیتالیستی باشد قدرت سیاسی را به دست گیرد.
copyright
که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
copyrights
که یک نویسنده یا برنامه نویس درکار خود دارد و بدون پرداخت حقوق نمیتوان از کپی گرفت
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
a closed mouth catches no flies
<proverb>
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hotter
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbed
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
open back
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
lapheld
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
wellŠsuppose it is so
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
Zel-i Sultan vase
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
charge
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
cobb doglas production function
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
shaggy ugs
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
denial
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denials
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
to have to
باید
should
باید
must
باید
ought
باید
shall
باید
there is a rule that...
که باید.....
the f. of a table
باید
in due f.
باید
outh
باید
maun
باید
ought
باید وشاید
We have to go as well.
ما هم باید برویم .
how shall we proceed
چه باید کرد
i must go
باید بروم
i ought to go
باید بروم
i ougth to go
باید بروم
it is to be noted that
باید دانست که
it is necessary for him to go
باید برود
it is necessary to go
باید رفت
one must go
باید رفت
i ougth to go
باید رفت
It must be granted that …
باید تصدیق کر د که …
as it deserves
چنانکه باید
you must know
باید بدانید
I must leave at once.
باید فورا بروم.
You should have told me earlier.
باید زودتر به من می گفتی
you must go
شما باید بروید
meetly
چنانکه باید و شاید
you might have come
باید امده باشید
it is to be noted that
باید ملتفت بود که
Water must be stopped at its source .
<proverb>
آب را از سر بند باید بست .
One must suffer in silence.
باید سوخت وساخت
to do a thing the right way
کاری راچنانکه باید
to d. what to say
اندیشیدن که چه باید گفت
enow
بسنده انقدرکه باید
comme il faut
چنانکه باید وشاید
chicane
مانعی که باید دور زد
the needful
انچه باید کرد
he needs must go
ناچار باید برود
prettily
بخوبی چنانکه باید
we must winnow away the refuse
اشغال انرا باید
shall i go?
ایا باید بروم
Let us see how it turns out.
باید دید چه از آب در می آید
it is to be noted that
باید توجه کردکه
What can't be cured must be endured.
<idiom>
باید سوخت و ساخت.
We had to queue
[line]
up for three hours to get in.
ما باید سه ساعت در صف می ایستادیم تا برویم تو.
he is much to be pitted
بحالش باید رحم کرد
some one must stay here
یک کسی باید اینجا بماند
how shall we proceed
چگونه باید اقدام کرد
i must answer for the damages
ازعهده خسارت ان باید برایم
backlogs
کاری که باید انجام شود
I must take the kid to school .
باید بچه راببرم مدرسه
if i know what to do
اگر میدانستم چه باید کرد
to which side do I have to turn?
به کدام طرف باید بپیچم؟
Protocol must be observed.
تشریفات باید رعایت شود
We must find a basic solution.
باید یک فکر اساسی کرد
parting of the ways
جایی که باید یکی از چندچیزرابرگزید
loads
کاری که باید انجام شود
load
کاری که باید انجام شود
backlog
کاری که باید انجام شود
What must be must be .
<proverb>
آنچه باید بشود خواهد شد .
One must draw the line somewhere.
<proverb>
هر کس باید ید و مرزش را مشخص کند .
Every day that you go unheeded, you need to count on that day
هر روز که بیفتید، باید در آن روز حساب کنید
do the necessary
انچه باید کرد بکنید
I must make do with this low salary. I must somehow manage on this low salary.
بااین حقوق کم باید بسازم
you shoud rinse it in lukewarm water.
در آب ولرم باید آنرا آب بکشید
You have to go back to ...
شما باید به طرف ... برگردید.
One must keep up with the times.
باید با زمان آهنگ بود
You must make allowances for his age .
باید ملاحظه سنش را بکنی
I've got to watch what I eat.
باید مواظب رژیمم باشم.
One must take time by the forelock .
وقت را باید غنیمت شمرد
Two witnesses should testify.
دو شاهد باید شهادت بدهند
I have some letters to write .
چند تا کاغذ باید بنویسم
One must tackle it in the right way.
هرکاری را باید از راهش وارد شد
I must be going now.
الان دیگه باید بروم
it needs to be done carefully
باید بدقت کرده شود
We should be leaving now.
باید زحمت راکم کنیم (خداحافظی )
Do I have to change trains?
آیا باید قطار عوض کنم؟
Do I have to change busses?
آیا باید اتوبوس عوض کنم؟
disclose
یات چیزی که باید مخفی می ماند
Why should I take the blame?
چرا من باید تقصیر را به گردن بگیرم؟
operand
که باید توسط عملگرا اجرا شود
you ought to know better
شما باید بهتر از این بدانید
why need he say that
چرا باید این سخن را بگوید
It must be put up to the prime minister .
باید بعرض نخست وزیر برسد
You will need to spend some money on it.
تو باید برایش پول خرج بکنی.
disclosing
یات چیزی که باید مخفی می ماند
Only dead fish swim with the flow
[stream]
.
<proverb>
در زندگی باید بجنگیم.
[ضرب المثل]
actions
شی که کاربر باید به آن عمل را اعمال کند
action
شی که کاربر باید به آن عمل را اعمال کند
you must know this
شما باید این مطلب را بدانید
blank
فضایی در فرم که باید کامل شود
blankest
فضایی در فرم که باید کامل شود
i know how to do it
میدانم چطور باید اینکار را کرد
You must account for every penny.
باید تا دینار آخر حساب پس بدهی
One must take the bad with the good .
باید خوب وبدش راقبول کرد
A bitter pI'll to swallow.
چیز تلخ وناخوشایندی که باید پذیرفت
How many times do I have to tell you that …
چند بار باید به شما بگویم که ...
integrand
جملهای که باید تابع اولیه ان را گرفت
discloses
یات چیزی که باید مخفی می ماند
I should bring you round to my way of thinking .
باید تو راهم با خودم همفکر کنم
You ought to coordinate(harmonize) your plans (programs).
باید برنامه هایتان را هم آهنگ کنید
a bitter pill to swallow
<idiom>
یک واقعیت ناخوشایند که باید پذیرفته شود
You must have respect for your promises.
باید بقول خودتان احترام بگذارید
We must settle the price first.
اول باید قیمت راطی کرد
The football field must be marked out.
زمین فوتبال را باید خط کشی کرد
I must think things over.
باید راجع به این چیز ها فکر کنم
Every crisis should be viewed
[seen]
as an opportunity.
هر بحرانی باید به عنوان یک فرصت دیده شود.
We must inquire into this matter.
درمورد این موضوع باید تحقیق کنیم
Those who lose must step out.
هر که سوخت (باخت ) باید از بازی بیرون برود
job
مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
jobs
مرتب کردن کارهایی که باید پردازش شوند
The craps should match the curtains.
پرده ها با قالیها باید بخورد ( جور در آید )
I must get hold of her at all costs.
بهر قیمتی شده باید گیرش بیاورم
to have to bite the bullet
<idiom>
باید انجام کاری سخت یا ناخوشایند را پذیرفت
You must stick to your guns . You must take a firm stand in this matter.
پای این کار باید محکم بایستی
tasks
کاری که باید توسط کامپیوتری اجرا شود
task
کاری که باید توسط کامپیوتری اجرا شود
now this man was lying
باید دانست که این مرد دروغ میگفت
strike while the iron is hot
تا تنور گرم است باید نان پخت
loads
تعداد کارهایی که ماشین باید کامل کند
I'd
مخفف should I و Iwouldبمعنی من میبایستی و Ihadبمعنی من باید و من داشتم
i will t. you for the book
شیر یا خط می کنم ببینم کتاب را کی باید بردارد
wickets
دروازههای فلزی کوتاه که گوی باید از ان بگذرد
wicket
دروازههای فلزی کوتاه که گوی باید از ان بگذرد
qualifying shares
سهامی که مدیران الزاما"باید خریداری کنند
You really ought to take better care of yourself.
شما واقعا باید بهترمراقب خودتان باشید.
I don't know what to do with that.
من نمی دونم باهاش چه کار باید بکنم.
make hay while the sun shines
تا تنور گرم است باید نان راپخت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com