English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Search result with all words
ideologies بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
ideology بحث و گفتگو در موردافکار و عقاید فکری که ابتدا"ابراز شده و نتیجه مسائل قبلی نباشد
Other Matches
revisionism روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
at first در ابتدا
earliest در ابتدا
early در ابتدا
beginnings ابتدا
beginning ابتدا
at the outset در ابتدا
at the start در ابتدا
from scratch <idiom> از ابتدا
outset ابتدا
initio در ابتدا
to start with در ابتدا
de novo از ابتدا
religious tenets عقاید مذهبی
multiplicity of creeds تعد د عقاید
inquisitor مفتش عقاید
inquisitors مفتش عقاید
censorship سانسور عقاید
feet on the ground <idiom> عقاید عاقلانه
dogma اصول عقاید
mendelism عقاید مندل
dogmas اصول عقاید
nihilism عقاید نهیلیستی
initials اولین یا در ابتدا
initialling اولین یا در ابتدا
initialled اولین یا در ابتدا
initialing اولین یا در ابتدا
initialed اولین یا در ابتدا
initial اولین یا در ابتدا
uppermost از اغاز از ابتدا
fascism اصول عقاید فاشیست
symbolically مط العه دلایل و عقاید
symbolic مط العه دلایل و عقاید
sounding boards عامل انتشار عقاید
sounding board عامل انتشار عقاید
soundboard عامل انتشار عقاید
paradoxical مخالف عقاید عمومی
orientalism عقاید یا سیاست شرقی
neologize دارای عقاید نوین
rationale توضیح اصول عقاید
medievalism عقاید قرون وسطایی
sound off <idiom> عقاید را بیان کردن
small-minded opinions عقاید کوته نظر
lutheranism عقاید لوتر وکلیسای او
leninism عقاید اشتراکی لنین
redo شروع مجدد از ابتدا
redone شروع مجدد از ابتدا
redid شروع مجدد از ابتدا
redoing شروع مجدد از ابتدا
redoes شروع مجدد از ابتدا
originally دراغاز کار در ابتدا
start آغاز [ابتدا] [شروع]
preset تنظیم چیزی در ابتدا
junkerdom عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی
junkerism عقاید یا قلمرونفوذ اشراف پروسی
orthodox مطابق عقاید کلیسای مسیح
syncretic تلفیق کننده عقاید مختلف
doctrinal عقیدهای مبنی بر عقاید نظری
syncretism اعتقاد به توحید عقاید همتایی
Machiavellian وابسته به عقاید سیاسی "ماکیاولی "
ultranationalism عقاید ناسیونالیزم خیلی افراطی
stacked آدرس ابتدا پایانه پشته
to nip something in the bud از ابتدا جلوی چیزی را گرفتن
nip in the bud <idiom> از ابتدا جلوی چیزی را گرفتن
stack آدرس ابتدا پایانه پشته
stacks آدرس ابتدا پایانه پشته
to turn round برگشتن عقاید دیگری پیدا کردن
His political beliefs are old hat now . عقاید سیاسی اش دیگه کهنه شده
inquisition تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
swelled head دارای عقاید بزرگ خود فروش
presbyterianism پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
public opinion polling استخراج عقاید و اراء عمومی رفراندوم
self expression ابراز وتصریح عقاید وخصوصیات خود
inquisitions تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
russify دارای عقاید وتمایلات روسی کردن
shavian پیرو عقاید اجتماعی وسیاسی وادبی برناردشاو
interfaith شامل اشخاصی دارای عقاید وادیان مختلف
romanism اصول عقاید کلیسای کاتولیک معتقدات کاتولیکی
brainwashing تلقین عقاید و افکارسیاسی ومذهبی واجتماعی درشخص
ideogram تجسم و نمایش عقاید و افکارو اجسام با تصویر
stalinize کسی را پیرو عقاید ونظرات استالین کردن
naturism عریان گری [پیروی از عقاید جماعت برهنگان]
heterodox دارای مذهب وعقایدی مخالف عقاید عمومی
boundary علامتی که ابتدا و انتهای فایل را مشخص میکند
boundaries علامتی که ابتدا و انتهای فایل را مشخص میکند
colloquies گفتگو
parle گفتگو
negotiation گفتگو
conversations گفتگو
colloquy گفتگو
negotiations گفتگو
negotiations گفتگو ها
chitchat گفتگو
dialog گفتگو
negotiation گفتگو ها
conversation گفتگو
tractarian گفتگو
talked گفتگو
talks گفتگو
discussions گفتگو
discussion گفتگو
converse گفتگو
conversed گفتگو
converses گفتگو
parlance گفتگو
talk گفتگو
chit-chat گفتگو
conversing گفتگو
indisputable بی گفتگو
chit chat گفتگو
brainwash تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
brainwashes تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
Hungarian Activism [جنبشی مربوط به عقاید سازندگی گرایی، کوبیستم و غیره]
modernism نو گرایی سازش دادن عقاید قدیم باافکار جدید
brainwashed تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
fundamentalism اعتقاد به عقاید نیاکانی مسیحیت واصول دین پروتستان
flash in the pan <idiom> ابتدا عالی وبعد خراب شدن ،شکست خوردن
intertalk گفتگو کردن
interlocutress طرف گفتگو
discuss گفتگو کردن
debate گفتگو کردن
discussion گفتگو منافره
discussions گفتگو منافره
to talk [to] گفتگو کردن [با]
dialogues گفتگو صحبت
dialogue گفتگو صحبت
debatable قابل گفتگو
negotiated گفتگو کردن
negotiate گفتگو کردن
out of one's shell <idiom> گفتگو دوستانه
to make overtures گفتگو اغازکردن
conference گفتگو مذاکره
conferences گفتگو مذاکره
tractate بحث گفتگو
negotiates گفتگو کردن
speak گفتگو کردن
speaks گفتگو کردن
negotiating گفتگو کردن
monology گفتگو باخود
shamanism پیروی از عقاید جادوگران وکاهنان دوران اولیه تمدن بشر
braininess فکری
irreflection بی فکری
reflectional فکری
incogitance بی فکری
cerebral فکری
mental فکری
intellectuals فکری
conceptual فکری
excogitative فکری
inconsiderateness بی فکری
incogitancy بی فکری
intellectual فکری
notional فکری
to toughen one's tone در گفتگو سخت شدن
soliloquize باخود گفتگو کردن
upsetting conversation گفتگو ناراحت کننده
negotiatory مبنی بر معامله یا گفتگو
censeur ممانعت قدرت حاکمه یک کشور ازنشر عقاید مخالفین به هرشکلی که باشد
formed ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
forms ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
blue ribbon program برنامه کاملی که در ابتدا و بدون هر گونه خطا یا مشکل اجرا شود
nuncupative will وصیتی که ابتدا در حضور عدهای ازشهود اعلام و متعاقبا"نوشته میشود
form ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
sentience زندگی فکری
prudery کوته فکری
visualization تجسم فکری
infantilism of thought کوته فکری
insularism کوته فکری
ideological war جنگ فکری
intellectual capital سرمایه فکری
narrow minddedness کوتع فکری
provinciality کوته فکری
perspicuity روش فکری
obsessive rumination نشخوار فکری
mental work کار فکری
reflective فکری بازتابی
notion ادراک فکری
dyslogia گفتارپریشی فکری
captivity گفتاری فکری
provincialism کوته فکری
enlightenment روشن فکری
obsession وسواس فکری
perspective جنبه فکری
brain work کار فکری
obsessions وسواس فکری
caprice تمایل فکری
caprices تمایل فکری
indoctrination تلقین فکری
mechanical غیر فکری
ideo motor فکری- حرکتی
heartsease اسایش فکری
head work کار فکری
notions ادراک فکری
ideational shield سپر فکری
perspectives جنبه فکری
fanaticism کوته فکری
miming تقلید نمایش بدون گفتگو
mimed تقلید نمایش بدون گفتگو
shoptald گفتگو درباره وضع کسب
mimes تقلید نمایش بدون گفتگو
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com