English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 192 (10 milliseconds)
English Persian
chimney بخاری دیواری
chimneys بخاری دیواری
fire place بخاری دیواری
fire side بخاری دیواری
Search result with all words
grate بخاری تو دیواری
grated بخاری تو دیواری
grates بخاری تو دیواری
Other Matches
mural دیواری
walls دیواری
murals دیواری
wall دیواری
parietal دیواری
wall paper کاغذ دیواری
extra-mural فرا دیواری
rung پله ی دیواری
wall hanging تزئینات دیواری
wall tie بست دیواری
wall socket پریز دیواری
wall mounted switch کلید دیواری
wall mounting cabinet قفسه دیواری
wall painting نقاشی دیواری
mural نقاشی دیواری
mural نقش دیواری
intermural میان دیواری
outlet box جعبه دیواری
paper hangings کاغذ دیواری
sconce mirror ایینه دیواری
side board میز پا دیواری
affiche اعلان دیواری
wallpapers کاغذ دیواری
wallpaper کاغذ دیواری
hangings کاغذ دیواری
fire grate اجاق دیواری
frescoes نقاشی دیواری
fresco نقاشی دیواری
murals نقش دیواری
murals نقاشی دیواری
banks کرانه دیواری
bank کرانه دیواری
covered forge کوره دیواری
electrical outlet پریز دیواری
wall clock ساعت دیواری
power outlet پریز دیواری
transparency اسلاید دیواری
transparencies اسلاید دیواری
point [wall socket] [British] پریز دیواری
socket [wall socket] پریز دیواری
fractable [کتیبه دیواری سنتوری]
paper hanger کاغذ دیواری چسبان
wall sockets پریز های دیواری
inclosure چهار دیواری حصار
electric sockets پریز های دیواری
witch hazel موچسب پیچک دیواری
electrical outlets پریز های دیواری
pitch and toss بازی بیخ دیواری
tablature نقاشی دیواری یا سقفی
paper stainer سازنده کاغذهای دیواری
lean to roof بام سینه دیواری
wallpaper adhesive چسب کاغذ دیواری
power outlets پریز های دیواری
to batter awall کوبیدن یافروریختن دیواری
lean-to proof بام سینه دیواری
countermure دیواری که برای پشتیبان دیواردیگربسازند
paperhanger کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
The clock has stopped. ساعت دیواری خوابیده است
gas bracket لوله دیواری که دارای گازسوزباشد
wallpaper با کاغذ دیواری تزئین کردن
to panel a wall دیواری را تخته کوبی کردن
wallpapers با کاغذ دیواری تزئین کردن
steam lance یخ اب کن بخاری
halituous بخاری
chimneys بخاری
stoves بخاری
stove بخاری
gaseous بخاری
radiators بخاری
radiator بخاری
heater بخاری
heaters بخاری
chimney بخاری
to peck down a wall دیواری را با الت نوک تیزخراب کردن
krantz خاره هایی که دیواری ازانهادرست شود
framework استخوان بندی قالب چهار دیواری
dyke دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
dikes دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
frameworks استخوان بندی قالب چهار دیواری
dykes دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند
The clock is fast (gaining). ساعت دیواری تند کار می کند
mantel board در بالای بخاری
stoker سیخ بخاری
stovepipe لوله بخاری
interior heater بخاری اتومبیل
steam pile driver دنگ بخاری
steamship کشتی بخاری
steam hammer چکش بخاری
steam brake ترمز بخاری
steam pile driver شمعکوب بخاری
tun لوله بخاری
turn cap خفه کن بخاری
vapoury بخاری بخارمانند
chimney breast سینه بخاری
electric heater بخاری برقی
chimneypiece گچ بری بخاری
chimneypiece نمای بخاری
grate بخاری پنجرهای
chimney piece پیش بخاری
grated بخاری پنجرهای
grates بخاری پنجرهای
radiator خنک کن بخاری
radiators خنک کن بخاری
andiron پیش بخاری
mantelpieces نمای بخاری
soot دوده بخاری
mantlepieces نمای بخاری
firesides پای بخاری
chimney breasts سینه بخاری
fire screen پنجره بخاری
pokers سیخ بخاری
fire side پای بخاری
fire-irons لوازم بخاری
fender پیش بخاری
poker سیخ بخاری
fireplace بخاری منقل
fireplaces بخاری منقل
fire guard پیش بخاری
mantelpiece نمای بخاری
fireside پای بخاری
Does this clock keep good time? این ساعت دیواری درست کار می کند ؟
ingle-nook [گوشه لوله بخاری]
mantlepieces طاقچه بالا بخاری
chimney-back صفحه پشت بخاری
mantelpieces طاقچه بالا بخاری
mantelpiece گچ بری دور بخاری
mantelpiece طاقچه بالا بخاری
capital سرستون سرلوله بخاری
wood stove بخاری هیزمی یا چوبی
louvers فانوس دودکش بخاری
louvre فانوس دودکش بخاری
mantelpieces گچ بری دور بخاری
mantlepieces گچ بری دور بخاری
firedog سه پایه پیش بخاری
kitchener بخاری خوراک پزی
firescreen سپر جلو بخاری
fire irons لوازم پای بخاری
louver فانوس دودکش بخاری
mantel طاقچه بالا بخاری
chimney piece ارایش روی بخاری
mantel piece گچبری دور بخاری
inglenook گوشه لوله بخاری
hearth rug قالیچه پیش بخاری
battery steamer کوره باتری بخاری
fireguard سپر جلو بخاری
franklin stove بخاری اختراعی فرانکلین
fireguards سپر جلو بخاری
abat vent کلاهک دودکش بخاری
steam shovel خاک انداز بخاری
hanging [فرش کردن، کاغذ دیواری یا هر تزئینی برای اتاق]
andiron سه پایهای که کنار بخاری می گذاشتند
heaters بخاری دستگاه تولید گرما
heater بخاری دستگاه تولید گرما
yachts کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
fire irons سیخ و سه پایه وسایراسبابهای جلو بخاری
chimney-mantle [قسمت افقی پیش بخاری تزئینی]
inhalator اسبابی که با ان بخاری رادرشش فرو برند
steamboat قایق بخاری باکشتی بخارسفر کردن
yacht کرجی بادی یا بخاری مخصوص تفرج
cuckoo clocks ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
parpen سنگ تراشی مه از توی دیواری گذر کرده و ازدوسوی ان نمایان باشد
This is a self - winding clock . این ساعت دیواری کوک لازم ندارد ( اتو ماتیک است )
branch cutoff دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
cuckoo clock ساعت دیواری زنگی که در سرساعت صدایی شبیه صدای فاخته میکند
chimney-corner [گوشه یا کناره ی عقب نشین بخاری یا شومینه]
pokes کنجکاوی کردن بهم زدن اتش بخاری
poked کنجکاوی کردن بهم زدن اتش بخاری
overmantel ارایش طاقچه دار در روی نمای بخاری
poke کنجکاوی کردن بهم زدن اتش بخاری
poking کنجکاوی کردن بهم زدن اتش بخاری
space heater بخاری مخصوص گرم کردن فضای ازاد
chimney sweeper کسی که دوده لوله بخاری راپاک میکند
steeplejack بنا یا تعمیر کار برج و مناره و دود کش بخاری
paddle boat کرجی بخاری که با چرح پره دار رانده میشود
paddle boats کرجی بخاری که با چرح پره دار رانده میشود
steeplejacks بنا یا تعمیر کار برج و مناره و دود کش بخاری
chimney sweeps کسی که کارش پاک کردن لولهی بخاری و شومینه است
chimney sweep کسی که کارش پاک کردن لولهی بخاری و شومینه است
snag boat کشتی بخاری کوچک که با ان بستر رودخانه هارا ازموانع پاک می کنند
non condensing ماشین بخاری که بخار کارکرده رابجای اینکه تبدیل به اب کند بهوامی فرستد
back pressure turbine توربین بخاری که تمام بخارخروجی ان با فشار به داخل شبکه گرم کننده جذب میشود
backlogs کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlog کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
quadrangles چهار گوش چهار دیواری
quadrangle چهار گوش چهار دیواری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com