Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (11 milliseconds)
English	Persian
unequivocal	بدون ابهام
unequivocally	بدون ابهام
Other Matches
fog	ابهام
fogs	ابهام
unequivocal	بی ابهام
univocal	بی ابهام
unequivocally	بی ابهام
obscurity	ابهام
ambiguity	ابهام
ambiguities	ابهام
vagueness	ابهام
haziness	ابهام
equivocation	ابهام
equivoke	ابهام
equivoque	ابهام
foggage	ابهام
opacity	ابهام
amphibology	ابهام
uncertainties	ابهام
amphiboly	ابهام
uncertainty	ابهام
haze	ابهام
generalities	ابهام
generality	ابهام
anfractuosity	ابهام
lacuna	نقطه ابهام
stimulus ambiguity	ابهام محرک
ambage	ابهام گویی
equivocates	ابهام بکاربردن
equivocate	ابهام بکاربردن
equivocating	ابهام بکاربردن
mists	ابهام مه گرفتن
mist	ابهام مه گرفتن
equivocated	ابهام بکاربردن
doubtfulness	ابهام مشکوکیت
equivocal	دارای ابهام دو پهلو
punster	تجنیس ساز ابهام گو
onscurity	ابهام شخص گمنام
unsnarl	رفع پیچیدگی و ابهام
manipulators	گرفتن شمشیر با شست وانگشت ابهام
informally	بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation	بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed	بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flat	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest	ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest	بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently	آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
Taoism	روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis	مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law	مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
unbranched	بدون انشعاب بدون شعبه
achylous	بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed	بدون اضطراب بدون کشش
offhand	بدون مقدمه بدون تهیه
recoilless	جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate	بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
to a certainty	بدون شک
undoubted	بدون شک
bottomless	بدون ته
doubtlessly	بدون شک
but	بدون
acheilos	بدون لب
goalless	بدون گل
acheilous	بدون لب
undoubtedly	بدون شک
obtrusively	بدون حق
wanting	بدون
i'll warrant	بدون شک
without	بدون
sans	بدون
not nearctic	بدون
indubitable	بدون شک
and no mistake	بدون شک
unstressed	بدون مد
ex-	بدون
ex	بدون
asymptomatic	بدون علامت
acarpous	بدون میوه
unselfish	بدون خودخواهی
adrift	بدون هدف
unalloyed	بدون الیاژ
anechoic	بدون انعکاس
air dry	بدون رطوبت
acranial	بدون کاسهء سر
ametabolic	بدون دگردیسی
acold	بدون احساسات
ametabolous	بدون دگردیسی
acid free	بدون اسید
achromic	بدون ترخیم
achromatic	بدون ترخیم
constantly	بدون تغییر
achlamydeous	بدون پوشش
off hand	بدون آمادگی
free from error <adj.>	بدون مشکل
faultless	بدون خطا
immediately	بدون واسطه
bloodless	بدون خونریزی
involuntarily	بدون اراده
notwithstanding	بدون توجه
insecure	بدون ایمنی
unattended	بدون متصدی
endless	بدون پایان
indubitable	بدون تردید
inaction	بدون فعالیت
alcohol-free <adj.>	بدون الکل
bachelors	بدون عیال
bachelor	بدون عیال
humblest	بدون ارتفاع
humble	بدون ارتفاع
consistently	بدون تناقض
toothless	بدون دندانه
immaculate <adj.>	بدون مشکل
vainly	بدون نتیجه
blankly	بدون مقصودیامعنی
flawless <adj.>	بدون مشکل
sound <adj.>	بدون مشکل
impeccable <adj.>	بدون مشکل
unresponsive	بدون احتیاط
inoffensive	بدون زنندگی
expired	بدون اعتبار
undue	بدون مداخله
faultless <adj.>	بدون مشکل
unfurnished	بدون اثاثیه
confidently	بدون شبهه
continuously	بدون توقف
Nothing down.	بدون بیعانه.
inoperculate	بدون دریچه
no doubt	بدون تردید
untitled	بدون سراغاز
non delay	بدون تاخیر
untitled	بدون عنوان
nonboresafe	بدون ضامن
nonsyllabic	بدون هجایی
on the square	بدون کجی
unsigned	بدون امضاء
unpromising	بدون امید
pathless	بدون جاده
unmennerly	بدون اداب
unmannered	بدون اداب
unvalued	بدون ارج
unvocal	بدون موسیقی
vacant succession	بدون جانشین
intolerantly	بدون بردباری
inviscid	بدون لزوجت
irreflexive	بدون واکنش
irrespective of	بدون ملاحظه
with in compass	بدون مبالغه
weanting	بدون بی منهای
wayless	بدون جاده
warless	بدون جنگ
voteless	بدون رای
vibrationless	بدون لرزه
valveless	بدون سوپاپ
unmaned	بدون سرنشین
unsprung	بدون فنر
unaligned	بدون صف ارایی
scoreless	بدون امتیاز
unadvised	بدون اطلاع
searchless	بدون جستجو
shadeless	بدون سایه
shockless	بدون ضربه
toeless	بدون پنجه
soilless	بدون خاک
terrorless	بدون ترس
stemless	بدون ساقه
stemless	بدون تنه
termless	بدون شرط
sans recours	بدون رجوع
sans ceremonie	بدون تشریفات
run on	بدون وقفه
unspotted	بدون الودگی
unlined	بدون پوشش
unlined	بدون استر
unfunded	بدون سرمایه
unfinanced	بدون پشتوانه
unfeigned	بدون تصنع
undeviating	بدون تردیدرای
prosaically	بدون لطافت
undeviating	بدون انحراف
quiescently	بدون جنبش
recoilless	بدون لنگر
unblushing	بدون شرم
tenantless	بدون مستاجر
inofficial	بدون اجازه
degas	بدون گازکردن
deice	بدون یخ کردن
diamensionless	بدون اندازه
diamensionless	بدون بعد
dimensionless	بدون بعد
disconnectedly	بدون ارتباط
discontinuously	بدون اتصال
unmanned	بدون سرنشین
exclusive of	بدون در نظرگرفتن
unexceptional	بدون استثنا
faceless	بدون ویژگی
failure free	بدون خرابی
dealated	بدون بال
cordless	بدون سیم
to be sure <idiom>	مطمئنا ،بدون شک
avirulent	بدون شدت
awless	بدون بیم
bareheaded	بدون کلاه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com