Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (15 milliseconds)
English
Persian
diamensionless
بدون اندازه
Search result with all words
hinting
در فن چاپ دیجیتال یا رقمی کاهش وزن یا میزان طرح حرف بطوریکه فونتهای کوچک از نظر اندازه بدون ازدست دادن جزئیات خود روی چاپگرهای dpi003 قابل چاپ باشند
mush
افزایش ناگهانی زاویه حمله بدون شتاب قائم انی متعاقب که از اندازه حرکت در امتدادمسیر اصلی ناشی میشود
vector
که باعث می شوند اندازه حروف تغییر کند بدون اینکه کیفیت عوض شود
vectors
که باعث می شوند اندازه حروف تغییر کند بدون اینکه کیفیت عوض شود
absolute address
اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
bottoming reamer
وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
chain survey
پیمایش بدون اندازه گیری زاویه
machine address
اندازه یا مقدار یک عدد بدون توجه به علامت آن
open loop system
مکانیزم کمک کننده متشکل ازیک مسیر کنترل بدون اندازه گیری نتیجه
Other Matches
angle
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles
اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
If the cap fit,wear it.
<proverb>
اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
zahn cup
محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
typeface
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typefaces
اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
analogue
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analog
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
orifice meter
روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analogues
نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
without any reservation
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally
بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed
بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
processor
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage
اندازه گیر اندازه گرفتن
gage
اندازه وسیله اندازه گیری
flattest
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat
ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest
بدون اهمیت
[بدون جلب توجه]
size
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
sizes
1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
Taoism
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
measure
1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
parataxis
مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law
مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand
بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched
بدون انشعاب بدون شعبه
unstressed
بدون اضطراب بدون کشش
achylous
بدون کیلوس بدون قیلوس
gauges
اندازه اندازه گیر
gauge
اندازه اندازه گیر
gauged
اندازه اندازه گیر
angular momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
stream gaging
اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
measuring converter
مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
moment of momentum
اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
adobe type manager
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
recoilless
جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
declinating station
ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
inoperculate
بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
moving iron instrument
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
gauge=gage
اندازه
what is your size?
اندازه
floor length
اندازه کف
to size up
اندازه
deals
اندازه
degree
اندازه
meters
اندازه
fitted
اندازه
degrees
اندازه
deal
اندازه
meter
اندازه
measurer
اندازه
sizes
اندازه
measurement
اندازه
in part
<idiom>
تا یک اندازه
quantum
اندازه
tracts
اندازه
tract
اندازه
To some extent. Within limits.
تا اندازه ای
what
چه اندازه
measure
اندازه
indefinite
بی اندازه
measurements
اندازه
in what way
<adv.>
تا چه اندازه ای
attack size
اندازه تک
to what extent
<adv.>
تا چه اندازه ای
how far
<adv.>
تا چه اندازه ای
hecatompet
[اندازه صد پا]
size
اندازه
immeasurable
بی اندازه
metre
اندازه
metres
اندازه
dimension
اندازه
bulk
اندازه
dimensions
اندازه
dealt
اندازه
magnitude
اندازه
equals
: هم اندازه
equal
: هم اندازه
immensely
بی اندازه
immense
بی اندازه
rather
تا یک اندازه
isodiametric
هم اندازه
gauges
اندازه
equaling
: هم اندازه
infintesimal
بی اندازه
gauged
اندازه
equalled
: هم اندازه
equalling
: هم اندازه
gauge
اندازه
screamingly
بی اندازه
inordinate
بی اندازه
symmetric
هم اندازه
inordinately
بی اندازه
beyond measure
بی اندازه
extent
اندازه
soupcon
اندازه کم
isometric
هم اندازه
isometrics
هم اندازه
so far forth
تا ان اندازه
equaled
: هم اندازه
immoderately
بی اندازه
larged sized
اندازه بزرگ
doubled
اندازه دو برابر
measurement
اندازه گیری
speeding
اندازه سرعت
doubled up
اندازه دو برابر
isometeric contraction
انقباض هم اندازه
partially
تایک اندازه
gage=gauge
پیمانه اندازه
measurer
اندازه گیری
measuring bridge
پل اندازه گیری
load limit
اندازه بار
standard gauge
اندازه معمولی
speeds
اندازه سرعت
scale of project
اندازه طرح
measuring
اندازه گیر
double
اندازه دو برابر
speed
اندازه سرعت
fit
اندازه بودن
fits
اندازه بودن
modules
اندازه میزان
limit
اندازه وسعت
long measure
اندازه درازا
module
اندازه گیری
modules
اندازه گیری
mete
:اندازه گرفتن
limiting size
اندازه محدود
linear momentum
اندازه حرکت
gauging
اندازه گیری
measurements
اندازه گیری
liner momentum
اندازه حرکت
module
اندازه میزان
nominal size
اندازه نامی
out of proportion
خارج از اندازه
indicator
شاخص اندازه
over size
بزرگتر از اندازه
standard measure
اندازه استاندارد
oversize
بزرگتر از اندازه
oversize
برزگ اندازه
oversize
اندازه بزرگ
mediocrity
اندازه متوسط
stand measure
اندازه قانونی
fathom
اندازه گرفتن
full-size
اندازه طبیعی
infinitesimal
بی اندازه خرد
nuclear size
اندازه هسته
of an out size
بیرون از اندازه
t. far
تا این اندازه
symmetric
هم اندازه متقارن
fathoms
اندازه گرفتن
fathoming
اندازه گرفتن
fathomed
اندازه گرفتن
full size
اندازه طبیعی
stand measure
اندازه مقر ر
partially true
تا یک اندازه راست
gauge
اندازه گیر
gauged
اندازه گرفتن
gauged
اندازه تفنگ
gauged
اندازه گیر
gauges
اندازه گرفتن
gauges
اندازه تفنگ
gauges
اندازه گیر
salinity
اندازه شوری
screen size
اندازه صفحه
gauge
اندازه تفنگ
gauge
اندازه گرفتن
preventive measure
اندازه حفافتی
pro tan to
تا این اندازه
so far as
تا ان اندازه که انچه
protective measure
اندازه حفافتی
size tolerance
تلرانس اندازه
size effect
تاثیر اندازه
size control
کنترل اندازه
size constancy
ثبات اندازه
remedial measure
اندازه کمکی
scale factor
ضریب اندازه
fitted
هم اندازه شده
mensuration
اندازه گیری
same
بهمان اندازه
dosing
اندازه معین
doses
اندازه معین
dosed
اندازه معین
dose
اندازه معین
spans
اندازه گرفتن
spans
پوشش اندازه
volumetric measure
اندازه حجمی
format
اندازه شکل
outsize
اندازه غیرمعمولی
without limit
بی حد بی اندازه نامحدود
wire guage
اندازه سیم
measurment
اندازه گیری
weight and measures
سنگ و اندازه
measurment
سنجش اندازه
formats
اندازه شکل
water gauge
اندازه اب نما
spanning
اندازه گرفتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com