English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
inapproachable بدون دسترسی
Search result with all words
trojan horse برنامه وارد شده در سیستم توسط سک شخص کلاهبردار. یک تابع نامناسب انجام میدهد درحین کپی کردن اطلاعات در فایل با اولویت کمتر که از آن پس آن شخص بدون اجازه کاربر به آن دسترسی خواهد داشت
Other Matches
poaching دسترسی به لیست ها که فایل یا برنامه ها به منظورجستجوی اطلاعاتی که استفاده کننده مستحق دسترسی به انها نیست
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
access دسترسی
gateway دسترسی
access دسترسی
approachability دسترسی
accessing دسترسی
accesses دسترسی
accessed دسترسی
range دسترسی
reaching دسترسی
access code کد دسترسی
reached دسترسی
accession دسترسی
reaches دسترسی
accessibility دسترسی
ranges دسترسی
reach دسترسی
ranged دسترسی
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
accessed دسترسی راه
inaccessibility عدم دسترسی
inaccessibility دسترسی ناپذیری
inaccessibility غیرقابل دسترسی
direct access دسترسی مستقیم
access road راه دسترسی
access road جاده دسترسی
access duct مجرای دسترسی
accessing دسترسی راه
access code رمز دسترسی
access arm بازوی دسترسی
accesses دسترسی راه
access دسترسی راه
outreach دسترسی پیداکردن
non access عدم دسترسی
inaccessible دسترسی ناپذیر
video disk دسترسی مستقیم
availability میزان دسترسی
availability principle اصل دسترسی پذیری
random access دسترسی به اطلاعات به طورناموزون
direct access دسترسی مستقیم به اطلاعات
come at able قابل دسترسی کنارامدنی
multiple access network شبکه با دسترسی چندگانه
disk access time زمان دسترسی دیسک
access دسترسی یا مجال مقاربت
availability شخص مفید دسترسی
accessed دسترسی یا مجال مقاربت
accessing دسترسی یا مجال مقاربت
accesses دسترسی یا مجال مقاربت
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
inaccessibly بطور غیر قابل دسترسی
accessor شخصی که به داده دسترسی دارد
multiaccess computer کامپیوتر با دسترسی چند گانه
exclusion area منطقه غیرمجاز از نظر دسترسی
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
access to classified material دسترسی به مدارک طبقه بندی شده
it is not pervious to reasonov بدان دسترسی ندارد خردانرانمیتواند دریابد
accessible آنچه قابل دستیابی و دسترسی است
to get to somebody [something] به کسی دسترسی پیدا کردن [ به چیزی رسیدن]
to open something to [the] traffic چیزی را برای [دسترسی به] ترافیک باز کردن
concentrator گرهای که دسترسی را از یک یا چند ایستگاه به شبکه ممکن می سازد
nympholepsy جنون و علاقه شدید برای دسترسی به چیزهای غیرقابل حصول
ambitus [اختصاص دادن فضایی در اطراف قبر یا آرامگاه برای دسترسی به کلیسا]
mirror writing shadow reading کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
inaccessibily بطور غیر قابل دسترسی چنانکه نتوان به او نزدیک شدیا اورادید
nympholept کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
bulletin board system پایگاه داده اطلاعات و پیام که توسط مودم و اتصال کامپیوتری قابل دسترسی است
Internet می را می سازد که اینترنت و اتصالات فروش را آماده میکند تا کاربران خصوصی به آنها دسترسی داشته باشند
externals حافظهای که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قراد دراد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
external حافظهای که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قراد دراد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
half مجموعه بیتتها که نیمی از کلمه استاندارد را می گیرند ولی به عنوان واحد مجزا قابل دسترسی اند
cells محل تک حافظهای قادر به ذخیره سازی یک کلمه داده که توسط یک آدرس مشخص قابل دسترسی است
cell محل تک حافظهای قادر به ذخیره سازی یک کلمه داده که توسط یک آدرس مشخص قابل دسترسی است
aliens وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
alien وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
Delphi مین کننده online تجاری اطلاعات که حاوی بخشهایی است که به پایگاه داده خود اینترنت دسترسی دارند
extensions فضای ذخیره سازی که خارج ازسیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
logo یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که فرض میکند استفاده کننده به انواعی ازترمینالهای گرافیکی دسترسی دارد لوگو
arrays ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
array ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
externals رسانه ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی از طرف CPU قابل دسترسی است
external رسانه ذخیره سازی که خارج از سیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی از طرف CPU قابل دسترسی است
extension فضای ذخیره سازی که خارج ازسیستم کامپیوتر اصلی قرار دارد ولی توسط CPU قابل دسترسی است
SMB که به کاربر امکان دسترسی به فایل ها و وسایل جانبی کامپیوتر دیگر روی شبکه را میدهد به طوری که مانند منابع محلی باشد
isolating فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolates فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
isolate فضای ذخیره سازی که مستقیما از طرف برنامه کاربر قابل دسترسی نیست و آنرا از حذف ناگهانی در امان نگه می دارد
averaged متوسط زمان لازم که کاربر باید صبر کند تا به خط ارتباطی دسترسی پیدا کند
average متوسط زمان لازم که کاربر باید صبر کند تا به خط ارتباطی دسترسی پیدا کند
averages متوسط زمان لازم که کاربر باید صبر کند تا به خط ارتباطی دسترسی پیدا کند
averaging متوسط زمان لازم که کاربر باید صبر کند تا به خط ارتباطی دسترسی پیدا کند
freedom of information act قانون فدرالی که به شهروندان عادی اجازه میدهد تا به اطلاعاتی که توسط نمایندگی فدرالی جمع اوری شده است دسترسی یابند
accession قابلیت دسترسی قابلیت اجرا و انجام
recoilless جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
Viewdata سیستم خانگی تحویل اطلاعات که از طریق ان استفاده کنندگان می توانند بطورمحاورهای از تلویزیونهای محلی خود به پایگاه داده مرکزی دسترسی پیدا کنند داده نما
transparent نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
unstressed بدون مد
undoubtedly بدون شک
and no mistake بدون شک
undoubted بدون شک
indubitable بدون شک
not nearctic بدون
without بدون
goalless بدون گل
doubtlessly بدون شک
but بدون
sans بدون
i'll warrant بدون شک
to a certainty بدون شک
bottomless بدون ته
acheilous بدون لب
acheilos بدون لب
ex بدون
ex- بدون
wanting بدون
obtrusively بدون حق
humble بدون ارتفاع
unfinanced بدون پشتوانه
unfeigned بدون تصنع
shockless بدون ضربه
undeviating بدون تردیدرای
on the square بدون کجی
trouble-free <adj.> بدون دردسر
undeviating بدون انحراف
unblushing بدون شرم
nonsyllabic بدون هجایی
smooth <adj.> بدون دشواری
unspotted بدون الودگی
unlined بدون پوشش
unlined بدون استر
no doubt بدون تردید
problem-free <adj.> بدون دردسر
non delay بدون تاخیر
nonboresafe بدون ضامن
unfunded بدون سرمایه
nonstop بدون توقف
pathless بدون جاده
endless بدون پایان
unequivocal بدون ابهام
unattended بدون متصدی
faultless بدون خطا
unequivocally بدون ابهام
tenantless بدون مستاجر
run on بدون وقفه
consistently بدون تناقض
sans recours بدون رجوع
termless بدون شرط
terrorless بدون ترس
scoreless بدون امتیاز
voteless بدون رای
unaligned بدون صف ارایی
prosaically بدون لطافت
soilless بدون خاک
stemless بدون ساقه
unadvised بدون اطلاع
toeless بدون پنجه
shadeless بدون سایه
searchless بدون جستجو
stemless بدون تنه
strikeless بدون ضربت
quiescently بدون جنبش
sans ceremonie بدون تشریفات
dimensionless بدون بعد
diamensionless بدون بعد
diamensionless بدون اندازه
vainly بدون نتیجه
deice بدون یخ کردن
degas بدون گازکردن
dealated بدون بال
unalloyed بدون الیاژ
disconnectedly بدون ارتباط
discontinuously بدون اتصال
inoffensive بدون زنندگی
flavorless بدون مزه
undue بدون مداخله
asymptomatic بدون علامت
failure free بدون خرابی
exclusive of بدون در نظرگرفتن
expired بدون اعتبار
adrift بدون هدف
cordless بدون سیم
unselfish بدون خودخواهی
acold بدون احساسات
acranial بدون کاسهء سر
awless بدون بیم
avirulent بدون شدت
air dry بدون رطوبت
unaccompanied بدون مصاحب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com