English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (11 milliseconds)
English Persian
bare بدون روپوش لخت
bared بدون روپوش لخت
barer بدون روپوش لخت
bares بدون روپوش لخت
barest بدون روپوش لخت
baring بدون روپوش لخت
Search result with all words
bare wire سیم بدون روپوش
Other Matches
guard assembly الات محافظ روپوش جنگ افزار مجموعه روپوش
sight cover روپوش دستگاه نشانه روی روپوش زاویه یاب
without any reservation بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
informally بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
jump suits روپوش
shutter روپوش
shutters روپوش
mask روپوش
overshirt روپوش
jump suit روپوش
topcoat روپوش
coat dress روپوش
wanigan روپوش
top روپوش
out fit روپوش
tilt material روپوش
dusters روپوش
cover روپوش
coverings روپوش
duster روپوش
covers روپوش
masks روپوش
cowling روپوش
unformed بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
cover all بارانی یا روپوش
shield روپوش اب بند
shields روپوش اب بند
acoustical sound enclosure روپوش صوتی
aiming post sleeve روپوش شاخص
carrying روپوش پرچم
carries روپوش پرچم
snowsuit روپوش گرم
carried روپوش پرچم
protective clothing روپوش محافظ
cowling روپوش محافظ
carry روپوش پرچم
smock روپوش زنانه
plates روپوش دادن
plate روپوش دادن
gowns روپوش لباس شب
gown روپوش لباس شب
protective cover روپوش حفاظ
hooded روپوش دار
insulated روپوش دار
bedspreads روپوش تختخواب
sheaths پوشش روپوش
sheath پوشش روپوش
manifold روپوش اتصال
counterpanes روپوش تختخواب
smocks روپوش زنانه
sight defilade روپوش مگسک
sleeves روپوش سردست
sleeve روپوش سردست
counterpane روپوش تختخواب
bedspread روپوش تختخواب
smocks روپوش زنانه دوختن
cortices لایه رویی روپوش
smock روپوش زنانه دوختن
cortex لایه رویی روپوش
hood روپوش کلاهک دودکش
hoods روپوش کلاهک دودکش
bourrelet روپوش کمربند گلوله
strait jackets روپوش باز دارنده
strait jacket روپوش باز دارنده
coverlet لحاف روپوش تختخواب
manteau لباس روپوش زنانه
smock frock رو لباسی کشاورزان روپوش
protection hood کلاهک یا روپوش محافظ
coverlets لحاف روپوش تختخواب
muzzle bag روپوش دهانه توپ
flattest ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flat ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
of no interest بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
independently آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
hoods کلاهک کاپوت ماشین روپوش
grommet حلقه روپوش کمربند گلوله
wrappers بسته بندی کاغذ روپوش
insulation روپوش کشی عایق کردن
hood کلاهک کاپوت ماشین روپوش
dunnage روپوش مهمات ضربه گیر
wrapper بسته بندی کاغذ روپوش
Taoism روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
tarpaulin بارپوش برزنتی برزنت روپوش مهمات
tarpaulins بارپوش برزنتی برزنت روپوش مهمات
bassinet گهواره سبدی روپوش دار لگنچه
dunnage نگله کپه بار روپوش اماد بارپوش
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed بدون اضطراب بدون کشش
unbranched بدون انشعاب بدون شعبه
achylous بدون کیلوس بدون قیلوس
uncover برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
slopping هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
slopped هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
uncovering برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
uncovers برداشتن روپوش یا چادر وسایل فرمان از حفاظ یا سنگرخارج شوید
slop هر نوع لباس گشاد رویی روپوش کتانی پزشکان وامثال ان
burner compartment قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
insulates مجزا کردن روپوش دار کردن
schooners گاری سفری گاری روپوش دار
schooner گاری سفری گاری روپوش دار
insulate مجزا کردن روپوش دار کردن
insulating مجزا کردن روپوش دار کردن
recoilless جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
overhead cover پوشش بالای سر روپوش بالای سر
inoperculate بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
ex بدون
to a certainty بدون شک
i'll warrant بدون شک
undoubted بدون شک
not nearctic بدون
bottomless بدون ته
wanting بدون
indubitable بدون شک
without بدون
but بدون
ex- بدون
doubtlessly بدون شک
undoubtedly بدون شک
goalless بدون گل
obtrusively بدون حق
and no mistake بدون شک
unstressed بدون مد
sans بدون
acheilos بدون لب
acheilous بدون لب
continuously بدون توقف
shockless بدون ضربه
involuntarily بدون اراده
notwithstanding بدون توجه
air dry بدون رطوبت
sans ceremonie بدون تشریفات
in vain <idiom> بدون تفثیروموفقیت
shadeless بدون سایه
to be sure <idiom> مطمئنا ،بدون شک
toothless بدون دندانه
unresponsive بدون احتیاط
under one's own steam <idiom> بدون کمک
confidently بدون شبهه
immediately بدون واسطه
bloodless بدون خونریزی
scoreless بدون امتیاز
searchless بدون جستجو
wing it <idiom> بدون آمادگی
unfurnished بدون اثاثیه
sans recours بدون رجوع
nothing if not <idiom> مطمئنا،بدون شک
consistently بدون تناقض
nonsyllabic بدون هجایی
nonstop بدون توقف
pathless بدون جاده
faultless بدون خطا
on the square بدون کجی
unequivocal بدون ابهام
unequivocally بدون ابهام
unattended بدون متصدی
endless بدون پایان
humble بدون ارتفاع
humblest بدون ارتفاع
nonboresafe بدون ضامن
indubitable بدون تردید
without milk بدون شیر
insecure بدون ایمنی
quiescently بدون جنبش
decaffeinated بدون کافئین
recoilless بدون لنگر
run on بدون وقفه
no doubt بدون تردید
non delay بدون تاخیر
prosaically بدون لطافت
bachelor بدون عیال
bachelors بدون عیال
inaction بدون فعالیت
excluding meals بدون غذا
irrespective of بدون ملاحظه
holdless بدون گیره
guilelessly بدون تزویر
strikeless بدون ضربت
unpromising بدون امید
tenantless بدون مستاجر
glabrous بدون کرک
unmennerly بدون اداب
unmannered بدون اداب
unmaned بدون سرنشین
dealated بدون بال
degas بدون گازکردن
unsprung بدون فنر
cordless بدون سیم
unsigned بدون امضاء
untitled بدون عنوان
warless بدون جنگ
hands down بدون احتیاط
voteless بدون رای
vibrationless بدون لرزه
free play بدون محدودیت
by rote بدون فکر
valveless بدون سوپاپ
vacant succession بدون جانشین
unvocal بدون موسیقی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com