Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (17 milliseconds)
English
Persian
enlist
برای سربازی گرفتن
enlisting
برای سربازی گرفتن
enlists
برای سربازی گرفتن
Other Matches
he was meant for a soldier
او برای سربازی در نظرگرفته بودند
he rose from the ranks
از پایه سربازی باینجارسید از رتبه سربازی ترقی کرد
to sign on
برای سربازی اسم نویسی کردن
to send round the hat
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
outsource
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
to borrow for ... weeks
برای ... هفته قرض گرفتن
to run for the bus
برای گرفتن اتوبوس دویدن
catch at
برای گرفتن چیزی کوشیدن
extra cover
پوشش اضافی برای بل گرفتن
to scramble for something
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
telescopes
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
to hog
<idiom>
بی پروا برای خود گرفتن
[اصطلاح]
telescope
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
bass bug
حشره برای گرفتن ماهی خاردار
overtaking sight distance
مسافت دید برای سبقت گرفتن
to graps at anything
برای گرفتن چیزی کوشش نمودن
copy protect
یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
gigs
نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
moved
مانوور برای گرفتن نفر جلو
To have design on someone . To malign someone .
برای کسی مایه آمدن ( گرفتن )
move
مانوور برای گرفتن نفر جلو
moves
مانوور برای گرفتن نفر جلو
put to the question
برای گرفتن اعتراف زجر دادن
gig
نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
great go
امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
greats
امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
prize fight
جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
carries
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
tampion
توپی :چوب برای گرفتن دهانه توپ
carried
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
cp
دستور UNIX برای کپی گرفتن از فایل
burdended
فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
carry
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carrying
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
dummy
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
shut out
<idiom>
مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن
blitzed
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
dummies
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
bid
بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
bids
بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
dead letter box
فایلی برای گرفتن پیامهای غیر قابل ارسال
disable
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
floated
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
floats
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
to make a long arm
[برای برداشتن یا گرفتن چیزی دست دراز کردن]
float
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
disables
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
disabling
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
blitz
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzing
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzes
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
decoying
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoy
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
provisor
کسیکه از طرف پاپ برای گرفتن درامد کلیسامعرفی میشد
decoyed
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
aligned
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
to trap something
[e.g. carbon dioxide]
چیزی را گرفتن
[جمع کردن]
[برای مثال دی اکسید کربن ]
noises
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
align
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
noise
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
aligning
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
pass pattern
مسیر منحنی که گیرنده پاس برای گرفتن توپ طی میکند
little go
نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه در a.b کمبریج باید داد
aligns
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
decoys
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
kill off
سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
soldierliness
سربازی
soldieing
سربازی
soldier ship
سربازی
soldiership
سربازی
soldiering
سربازی
soliership
سربازی
trade of war
سربازی
military
سربازی
soldiery
سربازی
ATC
مجوز ناشر نرم افزار به کاربر برای گرفتن چندین کپی از برنامه
block the plate
موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
meaconing
گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
winner's circle
محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
the soldier's occupation
شغل سربازی
ammunition stocking
جوراب سربازی
ammunition shoes
کفش سربازی
rationed
جیره سربازی
veteran service
خدمت سربازی
rations
جیره سربازی
soldiering
زندگی سربازی
to go to the wars
سربازی کردن
to bear arms
سربازی کردن
males of military age
مردان در سن سربازی
ration
جیره سربازی
to join the army
به سربازی رفتن
paced
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
braid
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
internal wrenching bolt
پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
paces
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
damping vane
پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
pace
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
braided
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
gauging rod
میل سنجش) میلی است که مامور رسومات برای اندازه گرفتن عمق نوشاب
braids
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
soldier
سپاهی سربازی کردن
call-up order
دستور به خدمت
[سربازی]
conscientious objection
خودداری از خدمت سربازی
draft order
[American English]
دستور به خدمت
[سربازی]
soldiers
سپاهی سربازی کردن
ranker
افسر سربازی کرده
to serve in the ranks
خدمت سربازی کردن
format
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
Biomimicry
تقلید از الگوهای طبیعی برای حل مشکلات بشر، مانند گرفتن ایده هواپیما از پرندگان و غیره.
caban
طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
formats
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
fusileer
سربازی که تفنگ چخماقی داشت
to p a soldier to duty
سربازی را به پاسگاهی مامور کردن
general discharge
ترخیص عمومی از خدمت سربازی
to be reduced to the ranks
بپایه سربازی تنزل یافتن
certificate of service
برگ پایان خدمت سربازی
levied
نام نویسی ازداوطلبان سربازی
fusilier
سربازی که تفنگ چخماقی داشت
levies
نام نویسی ازداوطلبان سربازی
levying
نام نویسی ازداوطلبان سربازی
levy
نام نویسی ازداوطلبان سربازی
To tell some one his fortune .
برای کسی فال گرفتن ( فال کسی را گرفتن )
ranker
افسر سربازی کرده نظامی حرفهای
militarist
صاحب روح سربازی یانظامی گری
militarists
صاحب روح سربازی یانظامی گری
enlisted
داوطلب خدمت سربازی نام نویسی کرده
enlisted
داوطلب خدمت سربازی سرباز وفیفه افراد
ensigns
سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
ensign
سربازی که حامل پرچم است رنگ ابی کمرنگ
preatorian
وابسته به متعلق گارد ویژه سربازی که جزگاردویژه است
aircraft arresting hook
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
Bounty hunter
جایزه بگیر،کسی که کارش دستگیری خلافکارها برای گرفتن جایزه است
to take a sample of blood
گرفتن نمونه خون
[برای آزمایش خون]
spoiler
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
lacrosse
بازی بین دو تیم 01نفره مردان 21 نفره مردان با چوب دراز توردار کیسه مانند برای گرفتن و پرتاب گوی
gig
ماشین خارزنی
[این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
to take medical advice
دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
to seal up
درز گرفتن کاغذ گرفتن
clams
بچنگال گرفتن محکم گرفتن
grips
طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripping
طرز گرفتن وسیله گرفتن
calebrate
جشن گرفتن عید گرفتن
clam
بچنگال گرفتن محکم گرفتن
gripped
طرز گرفتن وسیله گرفتن
take in
<idiom>
زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
grip
طرز گرفتن وسیله گرفتن
slag
کفه گرفتن تفاله گرفتن
sacks
کیسه خواب کیسه سربازی
sacked
کیسه خواب کیسه سربازی
sack
کیسه خواب کیسه سربازی
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
praetorial
متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
drives
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
militarism
روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
strategy
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
narratives
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
narrative
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recall
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalls
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalled
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
c
استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
Ackerman's function
تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
revenue tax
مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
teacloths
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloth
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
iil
دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
bin
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
no show
مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
permanent
آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
bins
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
redundancy
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
doubled
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
autos
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
feedback
اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
personal
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
scratching
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
double
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
potatoes and point
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
redundancies
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
grammar
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
cold test
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold thrust
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
liberal education
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
intubation
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
bread and point
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
scratch
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratched
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
grammars
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
doubled up
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
scratches
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
HTTP
دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com