Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English
Persian
to stretch one's legs
برای ورزش راه رفتن
Other Matches
xystus
ایوان سرپوشیده برای ورزش
Exercize is good for the health.
ورزش برای سلامتی خوب است
weight belt
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
run-up
[start-up]
نزدیکی به مکان شروع با دویدن
[برای جهش یا پرتاب کردن]
[ورزش]
cartwheel
[gymnastics exercise]
چرخ فلک
[ورزش ژیمناستیک]
[ورزش]
trip the light fantastic
<idiom>
رفتن برای رقصیدن
prompt to go
اماده برای رفتن
fluctuability
امادگی برای بالاوپایین رفتن
gressorial
مناسب برای راه رفتن
sick call
تجمع برای رفتن به بهداری
shop around
<idiom>
به مغازههای مختلفی برای خریدچیزی رفتن
to come towards
به طرف کسی رفتن برای برخورد
to approach
به طرف کسی رفتن برای برخورد
to come to meet
به طرف کسی رفتن برای برخورد
to step out
برای مدت کوتاهی بیرون رفتن
turn out
<idiom>
رفتن برای دیدن یا انجام کاری
to be coming up to meet
به طرف کسی رفتن برای برخورد
sand shoes
یکجور گیوه برای رفتن در شن زار
to ride on the bus
سوار اتوبوس شدن
[برای رفتن به جایی]
to go away
ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
to go to
ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
to be after somebody
پی
[دنبال]
کسی رفتن
[برای کیفری مجازاتی]
to go clubbing
به باشگاه
[های]
شب رفتن
[برای رقص و غیره]
shore leave
مرخصی ملوانان وافسران برای رفتن بخشکی
Where do I change for ... ?
برای رفتن به ... کجا باید عوض کنم؟
hypnotizable
اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
clearance diving
شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
to go catting
[to look for sexual partners]
<idiom>
رفتن برای دختر بلند کردن
[اصطلاح روزمره]
Where do I change for ... ?
برای رفتن به ... کجا باید مترو را عوض کنم؟
coach dog
یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
Which bus do I take for the opera?
برای رفتن به اپرا کدام اتوبوس را باید سوار شوم؟
zone ride
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
pace lap
دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
Which bus do I take to Victoria Station?
کدام اتوبوس را برای رفتن به ایستگاه ویکتوریا باید سوار شوم؟
bail out
کنار رفتن توپ زن از محل ایستادن برای حفافت ازضربه توپ
pussyfoot
دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
goose step
رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
you have no option but to go
چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
mouch
راه رفتن دولادولاراه رفتن
pastime
ورزش
flannel
ورزش
flannels
ورزش
sport
ورزش
p.exercise
ورزش
pastimes
ورزش
sports
ورزش
callisthenics
ورزش
physical exercise
ورزش
gymnastics
ورزش
sported
ورزش
goal
گل
[ورزش]
exercize
ورزش
exercises
ورزش
exercised
ورزش
gymnastical
ورزش
exercise
ورزش
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
trains
ورزش کردن
trained
ورزش کردن
canoeing
ورزش با کانو
practises
ورزش تمرین
pull over
پیراهن کش ورزش
head spring
ورزش واکروبات با سر
sportswear
لباس ورزش
ringside
در کنارصحنه ورزش
athleticism
ورزش گرایی
workouts
ورزش روزانه
workouts
ورزش شدید
workout
ورزش شدید
sweatshirts
پیراهن ورزش
callisthenics
ورزش سبک
sweatshirt
پیراهن ورزش
playsuit
لباس ورزش
ploy
امر ورزش
train
ورزش کردن
sport palace
کاخ ورزش
athletics
علم ورزش
physical therapy
ورزش درمانی
angling
ورزش ماهیگیری
fishing
ورزش ماهیگیری
workout
ورزش روزانه
ring
صحنه ورزش
ploys
امر ورزش
fine drawn
نتیجه ورزش
sweat pants
شلوار ورزش
gymnastically
ازراه ورزش
practicing
ورزش تمرین
practise
ورزش تمرین
skiing
ورزش اسکی
gymnastically
ازلحاظ ورزش
practising
ورزش تمرین
coaches
مربی ورزش
training
ورزش کاراموزی
goal scorer
گلزن
[ورزش]
exerciser
اسباب ورزش
coached
مربی ورزش
practice
ورزش تمرین
professionalism
ورزش حرفهای
athlete
قهرمان ورزش
athletes
قهرمان ورزش
to miss the goal
گل نکردن
[ورزش]
amateurism
ورزش اماتوری
coach
مربی ورزش
to miss the goal
به گل نزدن
[ورزش]
gymnastics
ورزش ژیمناستیک
American football
فوتبال آمریکایی
[ورزش]
ball game
ورزش یا بازی با توپ
stadiums
میدان ورزش مرحله
game
هرنوع ورزش بامقررات
stadium
میدان ورزش مرحله
stadia
میدان ورزش مرحله
body-building
ورزش زیبایی اندام
ball games
ورزش یا بازی با توپ
exercises
ورزش تمرین کردن
To score points.
امتیاز آوردن ( ورزش )
sportsmanship
ورزش دوستی مردانگی
danger sticks
نانچیکوهات
[ورزش]
[کونگ فو]
nunchuks
نانچیکوهات
[ورزش]
[کونگ فو]
nunchaku
نانچیکوهات
[ورزش]
[کونگ فو]
final whistle
سوت پایان
[ورزش]
exercised
ورزش تمرین کردن
exercise
ورزش تمرین کردن
body building
ورزش زیبایی اندام
open exercise
ورزش در هوای ازاد
defence
[British E]
دفاع
[قانون]
[ورزش]
[ارتش]
to do
[turn]
a cartwheel
چرخ فلک زدن
[در ورزش]
international match
مسابقه بین المللی
[ورزش]
fans
پنکه تماشاچی ورزش دوست
to substitute out
[players]
عوض کردن بازیگر
[ورزش]
to make a substitution
عوض کردن بازیگر
[ورزش]
out of bounds
بیرون از زمین بازی
[ورزش]
fanning
پنکه تماشاچی ورزش دوست
fanned
پنکه تماشاچی ورزش دوست
fan
پنکه تماشاچی ورزش دوست
defense
[American E]
دفاع
[قانون]
[ورزش]
[ارتش]
Mountaineering . Mountain - climbing .
کوه نوردی ( بعنوان ورزش )
sportsmen
ورزش دوست ورزشکار جوانمرد
to ease to a victory
به سادگی برنده شدن
[ورزش]
colosseum
امفی تئاتر میدان ورزش
set a record
رکورد بر جای گذاشتن
[ورزش]
marksman
نشانه گیر
[ارتش و ورزش]
marksman
تیرانداز ماهر
[ارتش و ورزش]
starting whistle
سوت آغاز بازی
[ورزش]
sportsman
ورزش دوست ورزشکار جوانمرد
He is an excellent player.
عالی بازی می کند ( ورزش )
fan
پشتیبان
[طرفدار]
[هوادار]
[ورزش]
i now know the v of exercise
اکنون قدر ورزش را میفهمم
to exercise is use ful
ورزش کردن سودمند است
sportfishing
ورزش ماهیگیری با قلاب ونخ
trotting
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trots
یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
field events
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
field event
ورزش قهرمانی میدانی مسابقات صحرایی
dumb bell
میله اهنی دوسرگلوله داربرای ورزش
to stonewall
در حالت تدافع بازی کردن
[ورزش]
to defend aggressively
در حالت تدافع بازی کردن
[ورزش]
tubing
ورزش یا تفریح قایق سواری درمسیر رود
to be out of action
[because of injury]
غیر فعال شدن
[بخاطر آسیب]
[ورزش]
bloomers
شلوارزنانه گشادکه زنهای ورزش کننده می پوشند
movement off-the-ball
بازی بدون توپ
[تمرین ورزش فوتبال]
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
blazer
نوعی کت پشمی یاابریشمی ورزشی ژاکت مخصوص ورزش
Regular training strengthens the heart and lungs.
ورزش به طور منظم قلب و ریه ها را تقویت میکند.
blazers
نوعی کت پشمی یاابریشمی ورزشی ژاکت مخصوص ورزش
sport
پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
sported
پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
sports
پوشیدن وبرخ دیگران کشیدن ورزش وتفریح کردن
agoines
مسابقههای سه گانه یونانیان باستان ورزش وموسیقی وغشه یادو
parading
سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade
سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades
سان رفتن رژه رفتن محل سان
paraded
سان رفتن رژه رفتن محل سان
book
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
books
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
booked
اصول متداول یک ورزش اگاهی در مورد نقاط قوت وضعف حریف
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategy
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
You have to watch your diet more
[carefully]
and get more exercise.
شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
Training makes the memory absorb more.
آموزش
[ورزش حافظه]
باعث می شود که حافظه بیشترجذب کند.
tackle
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling
درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
narratives
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recall
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
c
استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
recalled
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
Ackerman's function
تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
recalls
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narrative
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com