Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
English
Persian
to provide for old age
برای پیری تهیه کردن
Other Matches
enabling
تهیه کردن برای
enabled
تهیه کردن برای
enables
تهیه کردن برای
enable
تهیه کردن برای
to serve the city with water
اب برای شهر تهیه کردن
pre engage
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
geriatrics
رشتهای از علم طب که درباره امراض دوران پیری و افراد پیر بحث میکند مبحث امراض پیری
bookings
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
booking
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
laying up
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
map compilation
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
drives
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
shares
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shared
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
share
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
he is an adequate provider
برای تهیه خواربار
sour mash
غلات خیسانده برای تهیه مشروبات
preparatory
تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
air target material program
برنامه تهیه اماد برای تک به هدفهای هوایی
utopianism
تهیه طرحهای غیر عملی برای اصلاحات
corsage
دسته گلی که برای زدن بسینه تهیه میشود
corsages
دسته گلی که برای زدن بسینه تهیه میشود
utopism
خیالبافی تهیه طرحهای غیر عملی برای اصلاحات
paragraphist
کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
lime paste
اهک شکفته شده و اماده برای تهیه بتن
itemizer
کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند
curriery
محل تهیه چرم دباغی شده برای کار
purvey
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
foundry proof
نمونه غلط گیری شده برای تهیه کلیشه یاگراور
cirvis
دستورات مخابراتی که برای گزارش مشاهدات اطلاعاتی تهیه می شوند
micropro
یک شرکت نرم افزاری کالیفرنیایی که برای ریزکامپیوترها برنامه تهیه میکند
authors
CI یا اموزش توسط کامپیوتر میباشدافرادی که تهیه کننده دستورالعمل ها برای سیستمهای
Daphne
گیاه دافنی
[که از برگ های آن برای تهیه رنگ زرد استفاده می شود.]
glossarist
کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
sense probe
مکانیسم ورودی که نقاط حساس روی یک صفحه نمایش را فعال کرده و درنتیجه برای یک کامپیوترورودی تهیه کند
straddle trench
خندق یا نوعی سنگر عمیق خطی کوتاه که معمولا برای تهیه مستراح اردوگاهی مورد استفاده قرار می گیرد
burgers
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burger
تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
catchpenny
تهیه شده برای پول دراوردن تله پول
onion skin
پوست پیاز
[از این رنگینه طبیعی برای تهیه رنگ زرد نخودی استفاده می شود اگرچه ثبات رنگی خوبی ندارد.]
purveys
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying
تهیه اذوقه تهیه سورسات
consenescence
پیری
senile weakness
پیری
agedness
پیری
senescence
پیری
senility
پیری
second childhood
پیری
ageing
پیری
eld
پیری
ages
پیری
old age
پیری
age
پیری
schematize
بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
castellation
تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
to pull off something
[contract, job etc.]
چیزی را تهیه کردن
[تامین کردن]
[شغلی یا قراردادی]
get on in years
<idiom>
به سن پیری رسیدن
gerontology
پیری شناسی
aftertime
دوران پیری
gerontic
وابسته به پیری
geriatric
مربوط به پیری
geriatrics
پیری پزشکی
dotage
ضعف پیری
the staff of old age
عصای پیری
caducity
ضعف پیری
oldness
قدمت پیری
senile
مربوط به پیری
senile
وابسته به پیری
senility
اختلالهای پیری
procuring
تهیه کردن
provide
تهیه کردن
to find in
تهیه کردن
procures
تهیه کردن
procured
تهیه کردن
procure
تهیه کردن
provision
تهیه کردن
processes
تهیه کردن
administering
تهیه کردن
supplied
تهیه کردن
administers
تهیه کردن
cater
تهیه کردن
preparing
تهیه کردن
prepares
تهیه کردن
prepare
تهیه کردن
blend
تهیه کردن
blends
تهیه کردن
catered
تهیه کردن
catering
تهیه کردن
supply
تهیه کردن
affords
تهیه کردن
process
تهیه کردن
provides
تهیه کردن
supplying
تهیه کردن
administer
تهیه کردن
administered
تهیه کردن
afford
تهیه کردن
afforded
تهیه کردن
affording
تهیه کردن
caters
تهیه کردن
orchestrating
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrates
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back up
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrated
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back-up
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrate
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
gerontological
وابسته بامراض پیری
senile psychosis
روان پریشی پیری
gerontologist
متخصص امراض پیری
gerontology
علم پیری شناسی
There is no fool like an old fool .
سر پیری ومعرکه گیری
geriatrist
امراض دوران پیری
senile dementia
زوال عقل پیری
program
برنامه تهیه کردن
bills
تهیه کردن صورتحساب
bill
تهیه کردن صورتحساب
harnessed
اشیاء تهیه کردن
harness
اشیاء تهیه کردن
conserve
کنسرو تهیه کردن
prearrange
قبلا تهیه کردن
conserved
کنسرو تهیه کردن
conserves
کنسرو تهیه کردن
triplicate
در سه نسخه تهیه کردن
preparations
تهیه کردن اتش
conserving
کنسرو تهیه کردن
harnessing
اشیاء تهیه کردن
quadruplicate
در چهارنسخه تهیه کردن
programs
برنامه تهیه کردن
preparation
تهیه کردن اتش
effigies
تمثال تهیه کردن
extemporize
فورا تهیه کردن
extemporising
فورا تهیه کردن
extemporises
فورا تهیه کردن
extemporised
فورا تهیه کردن
extemporizing
فورا تهیه کردن
funded
تهیه وجه کردن
programme
برنامه تهیه کردن
programmes
برنامه تهیه کردن
fund
تهیه وجه کردن
extemporized
فورا تهیه کردن
get
تهیه کردن فهمیدن
getting
تهیه کردن فهمیدن
process
تهیه و تولید کردن
whomp up
بسرعت تهیه کردن
to lay in a stock
موجودی تهیه کردن
processes
تهیه و تولید کردن
gets
تهیه کردن فهمیدن
extemporizes
فورا تهیه کردن
effigy
تمثال تهیه کردن
indexing
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
cannibalized
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizing
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalised
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalises
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalize
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalizes
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
cannibalising
استفاده از اجزاء یا قطعات یک هواپیما یا ماشینهای دیگربمنظور تهیه قطعات یدکی برای ماشینهای دیگر
to d. in one's bed
دراثر پیری یا بیماری مردن
he is well preserved
کمتر نشان پیری در او پیداست
green old age
پیری باتندرستی وزنده دلی
presenile psychosis
روان پریشی پیش پیری
presenile dementia
زوال عقل پیش پیری
gerontic
پیرانه دارای ضعف پیری
finance
بودجه چیزی را تهیه کردن
to draw up
تهیه کردن درصف اوردن
bossed
نقش برجسته تهیه کردن
financing
بودجه چیزی را تهیه کردن
financed
بودجه چیزی را تهیه کردن
circumstantiate
امارات لازمه را تهیه کردن
aminister
تهیه کردن بکار بردن
draft
تهیه کردن پیش نویس
drafted
تهیه کردن پیش نویس
mush
حریره اردذرت تهیه کردن
finances
بودجه چیزی را تهیه کردن
bossing
نقش برجسته تهیه کردن
scabble
زمخت وناصاف تهیه کردن
boss
نقش برجسته تهیه کردن
drafts
تهیه کردن پیش نویس
handwrite
نسخه خطی تهیه کردن
bosses
نقش برجسته تهیه کردن
to raise funds
تهیه وجه یاسرمایه کردن
senile keratosis
کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
to verge toward old age
پابسن گذاشتن به پیری نزدیک شدن
preparative
تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
munition
تدارکات جنگ افزار تهیه کردن
outlining
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
develop
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
revictual
دوباره غذا یا خواربار تهیه کردن
finance
علم دارایی تهیه پول کردن
outline
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
financing
علم دارایی تهیه پول کردن
outlines
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
financed
علم دارایی تهیه پول کردن
develops
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com