English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
shuttle بردن افرادو تجهیزات
shuttled بردن افرادو تجهیزات
shuttles بردن افرادو تجهیزات
Other Matches
adopted types انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
imbibing تحلیل بردن فرو بردن
imbibed تحلیل بردن فرو بردن
imbibe تحلیل بردن فرو بردن
to push out پیش بردن جلو بردن
imbibes تحلیل بردن فرو بردن
masochism لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه
devices تجهیزات
appliance تجهیزات
acoutrement تجهیزات
parrot تجهیزات ای اف اف
parroted تجهیزات ای اف اف
parroting تجهیزات ای اف اف
equipment تجهیزات
parrots تجهیزات ای اف اف
accouterments تجهیزات
device تجهیزات
accouterment تجهیزات
materiel تجهیزات
appliances تجهیزات
equipments تجهیزات
rigs تجهیزات
rigged تجهیزات
rig تجهیزات
fixture تجهیزات
instrumentation تجهیزات
transfer equipment تجهیزات
auxiliary equipment تجهیزات کمکی
ancillary equipment تجهیزات اضافی
equipment logbook دفتر تجهیزات
output equipment تجهیزات خروجی
peripheral equipment تجهیزات جنبی
electric equipment تجهیزات الکتریکی
ancillary equipment تجهیزات جانبی
extra equipment تجهیزات اضافی
cryptoequipment تجهیزات رمز
handling equipment تجهیزات بار
auxiliary equipment تجهیزات جانبی
garage equipment تجهیزات گاراژ
assembly fixture تجهیزات مونتاژ
illuminating device تجهیزات روشنایی
individual aquipment تجهیزات انفرادی
ancillary equipment تجهیزات پیرامونی
machine equipment تجهیزات ماشین
capital equipments تجهیزات سرمایهای
mechanical equipment تجهیزات مکانیکی
critical materials تجهیزات مهم
protective equipment تجهیزات حفافتی
plant تجهیزات کارگاه
mobilization تجهیزات قوا
standby equipment تجهیزات جانشینی
switching device تجهیزات سوئیچینگ
turning attachment تجهیزات تراشکاری
plants تجهیزات کارگاه
technical equipment تجهیزات فنی
telephone equipment تجهیزات تلفن
outfit تجهیزات حفاری
war material تجهیزات جنگی
accessory equipment تجهیزات یدکی
radar equipment تجهیزات رادار
ventilating equipment تجهیزات تهویه
outfits تجهیزات حفاری
die sinking attachment تجهیزات فرز حدیده
basic end item تجهیزات ووسایل اولیه
x ray equipment تجهیزات اشعه رونتگن
defense articles اماد و تجهیزات دفاعی
data terminal equipment تجهیزات ترمینال داده
forming attachment تجهیزات تراش پروفیل
emergency brake equipment تجهیزات ترمز اضطراری
data communications equipment تجهیزات ارتباطات داده ها
equipment logbook دفترچه خدمتی تجهیزات
cam turning attachment تجهیزات تراش بادامک
panoply تجهیزات و ارایش کامل
arsenal ساختمان تجهیزات نظامی
core blowing equipment تجهیزات دمیدن هسته
mold making equipment تجهیزات قالب سازی
nitriting equipment تجهیزات ازت دهی
producer durable equipment تجهیزات با دوام تولیدی
plant records امار تجهیزات کارگاه
original equipment manufacturer سازنده تجهیزات اصلی
oil reclamation equipment تجهیزات احیا روغن
accoutre با تجهیزات اماده نمودن
pattern milling attachment تجهیزات فرز مدل
precision measuring equipment تجهیزات سنجش دقیق
mobile lubricating equipment تجهیزات روغنکاری متحرک
paint spraying equipment تجهیزات رنگ پاشی
grinding attachment تجهیزات سنگ سمباده
ingot conveying device تجهیزات انتقال شمش
honing equipment تجهیزات سنگ زنی
table of organization and equipment (toe جدول سازمان و تجهیزات
peripheral equipment operator متصدی تجهیزات جانبی
induction melting equipment تجهیزات ذوب القائی
magazine feeding attachment تجهیزات تغذیه مخزن
measuring device تجهیزات اندازه گیری
dead storage انبار وسایط نقلیه و تجهیزات
stacks ردیف کردن وسایل و تجهیزات
back drilling attachment تجهیزات سوراخ کردن از پشت
assets ابزار تجهیزات مایملک و دارایی
stack ردیف کردن وسایل و تجهیزات
component end item قطعات و اقلام تجهیزات عمده
cam grinding attachment تجهیزات سنگ زنی قوسی
deadlined equipment لوازم و تجهیزات از کار افتاده
stacked ردیف کردن وسایل و تجهیزات
well-appointed دارای تجهیزات یا اثاثیهی خوب
honeywell یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
unisys یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
friendly interface ترکیب تجهیزات ترمینالی وبرنامههای کامپیوتری
control data corporation یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
integrated revision بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
motorola سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
cutter grinding attachment تجهیزات سنگ زنی قلم تراش
equipment تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
aircraft role equipment تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
tweak تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaked تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaks تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaking تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
showdown چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
showdowns چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
equipment bay محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
trigraph حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
footprint شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
footprints شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
downtime پریودی که تجهیزات موردنظردراثر نقص فنی از فعالیت بازمانده است
so علامتی برای معین کردن قابلیتهای فقط فرستادنی تجهیزات
radio sheck یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
decus Society Users EqupmentComputer Digital انجمن استفاده کنندگان تجهیزات کامپیوتری
power house building ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
pcm تلفیق رمزضربان Compatible Plug شرکت تولید تجهیزات کامپیوتری anufacturerodulation
foreign excess تجهیزات نظامی که از مصرف داخلی اضافه تر بوده و به خارج ارسال یا فروخته می شوند
fallout خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد
bundling بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundle بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundles بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
accumulated depreciation کل مقدار پولی که شرکت یا سازمان می تواند از ارزش ماشین یا تجهیزات به دلیل مستهلک شدن کسر کند
collimate تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
beach gear وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
claimant agency شعبه کارپردازی شعبه تعیین امادو تجهیزات عمومی ارتش
serviceability criteria وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
two way telephone equipment تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
electronic office محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی
uptime پریود زمانی که در طول ان یک سیستم کامپیوتر فعال است یا صحیح عمل میکندیک دوره زمانی که تجهیزات بدون خرابی کار می کنند
oem Equipment Original شرکت یا سازمانی که کامپیوترها وتجهیزات دستگاه جانبی را به منظور استفاده از انها درمحصولات و تجهیزاتی که بعدا" به مشتریان فروخته خواهد شد خریداری می نمایدسازنده تجهیزات اصلی anufacturer
plug compatible manufacurer شرکت تولیدکننده تجهیزات کامپیوتری که بدون نیازمندی به رابطهای سخت افزاری یانرم افزاری اضافی میتواندبه سیستم کامپیوتری موجودوصل شود
service test ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
transporting بردن
transported بردن
transports بردن
discover پی بردن
discovered پی بردن
discovering پی بردن
discovers پی بردن
snatch بردن
snatched بردن
transport بردن
lead به سر بردن
hock پی بردن
removes بردن
removing بردن
drives بردن
steer بردن
steered بردن
steers بردن
convey بردن
conveyed بردن
conveying بردن
drive بردن
conveys بردن
live به سر بردن
remove بردن
snatches بردن
snatching بردن
win بردن
to smell a rat بو بردن
to pull off بردن
wins بردن
to have it بردن
to go away with بردن
to get wind of بو بردن از
to bear away بردن
show to the door تا دم در بردن
portage بردن
overblow بردن
go away with بردن
carry away از جا در بردن
to smell out پی بردن به
carry بردن
port بردن
retract تو بردن
retracted تو بردن
retracting تو بردن
retracts تو بردن
take بردن
takes بردن
make away with <idiom> بردن
trace پی بردن به
traced پی بردن به
traces پی بردن به
find out پی بردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com