Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (24 milliseconds)
English
Persian
import
بردن محصولات به کشوری برای فروش
imported
بردن محصولات به کشوری برای فروش
importing
بردن محصولات به کشوری برای فروش
Other Matches
houses
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house
1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
shared
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
share
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shares
IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
to further sales
فروش را بالا بردن
finished product
محصولات اماده برای توزیع ومصرف
the open door
ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
development aid volunteer
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
aid worker
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
development aid worker
دستیار داوطلب
[برای توسعه دادن کشوری]
development aid worker
دستیار مدد کار
[برای توسعه دادن کشوری]
development aid volunteer
دستیار مدد کار
[برای توسعه دادن کشوری]
aid worker
دستیار مدد کار
[برای توسعه دادن کشوری]
Kaleida Labs
شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
universal
سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
international standards organization
سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
electronic
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
skimming
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
licences
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licenses
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence
اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
proprietary file format
روش ذخیره سازی داده ساخت یک شرکت برای محصولاتش که با سایر محصولات سازگار نیست
civicism
اصول حکومت کشوری بستگی ووفاداری باصول یاحقوق حکومت کشوری
systems analysis
ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
mark up
نرخ فروش را بالا بردن افزایش نرخ اجناس
sales
برای فروش حراجی
on offer
اماده برای فروش
satyagraha
اصطلاح ابداعی گاندی پیشوای نهضت ملی هند برای به کار بردن قدرت روحی به جای خشونت وشدت عمل برای وصول به اهداف سیاسی و اجتماعی
the book is print
کتاب برای فروش موجودایت
spot price
قیمت برای فروش فوری
readying
مناسب برای استفاده از یا فروش .
ready
مناسب برای استفاده از یا فروش .
readies
مناسب برای استفاده از یا فروش .
production
ساخت مواد برای فروش
readied
مناسب برای استفاده از یا فروش .
productions
ساخت مواد برای فروش
woollen draper
پشمینه فروش ماهوت فروش شال فروش
products
محصول تولید شده برای فروش
product
محصول تولید شده برای فروش
lot
جنس عرضه شده برای فروش
cash crop
محصولی که برای فروش فرآوری میشود
sales talk
مذاکره وبازار گرمی برای فروش
stocked
عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stock
عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
packs
قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
pack
قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
It's to take away.
برای بردن است.
pantechnicon van
یکجوربارکش برای بردن اثاثیه
laughter
مسابقه اسان برای بردن
current asset cycle
زمانی که برای تساوی حجم فروش با سرمایه جاری لازم است
served
گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
laparotomy
شکافتن شکم برای پی بردن به بیماری
serves
گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
serve
گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
sinking line
نخی برای فرو بردن زیر اب
match point
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match points
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
tumbrel or bril
ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
make something out
<idiom>
ازپیش بردن برای دیدن یا خواندن چیزی
polyonging
بکار بردن چند نام برای یک چیز
fins
جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
polyonymy
بکار بردن چند نام برای یک چیز
fin
جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
debt finance
افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
herbicide
عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
herbicides
عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
rest and recuperation
عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
dipsey sinker
نوعی وزنه برای فرو بردن قلاب ماهیگیری
cool out
راه بردن اسب برای خشک شدن عرق
In the short term, it may be wiser to sacrifice profit in favour of turnover.
برای دوره کوتاه مدت مصلحت دیده می شود که سود را به نفع فروش فدا دهند.
to offshore something
چیزی را
[برای سود بیشتر]
به خارج
[از کشور]
بردن
[اقتصاد]
mirror writing shadow reading
کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
carring over
تعویق تصفیه حساب در خریدو فروش سهام برای انتقال مال یا تسلیم مبیع مهلت تعیین کردن
pearlies
جامه میوه فروش یا سبزی فروش دوره گرد که دکمههای مروارید دارد
on licence
پروانه فروش ابجو یا نوشابههای دیگر که در همان جایگاه فروش گسازده شود
bombed
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombs
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bomb
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
lifts
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
bombed out
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
lifting
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifted
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lift
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
salomon damper
خفه کن دینامیکی برای بالانس میل لنگ و از بین بردن نیرهای نوسانی
wine seller
میفروش باده فروش شراب فروش خمار
long shot
شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
walking ring
پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
pos
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری در سایت نقط ه فروش برای ارسال الکترونیکی یا کترول مشابه به قیمت گذاری محصول و... استفاده میکند
epos
سیستمی که از یک ترمینال کامپیوتر به عنوان سایت فروش برای محصولهای الکتریکی یا کنترل انبار و نیز مشخصات محصول به کارمی رود
hard sell
سخت کوشی در فروش فروش مجدانه
sale maximization
به حداکثر رسانیدن فروش ماکزیمم فروش
sales force
نیروی فروش کارکنان قسمت فروش
point of sale
سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
optional claiming race
مسابقهای که صاحب اسب ازادی در فروش یا خودداری از فروش اسب دارد
input output table
و محصولات
states
کشوری
civil
کشوری
state
کشوری
stating
کشوری
stated
کشوری
state-
کشوری
vernacular
کشوری
civilians
کشوری
civic
کشوری
vernaculars
کشوری
civilian
کشوری
foreign military sales
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
primary products
محصولات پایه
primary products
محصولات اولیه
production adviser
مشاوره محصولات
joint products
محصولات مشترک
raw products
محصولات اولیه
raw products
محصولات ناتمام
waste product
محصولات زائد
domestic products
محصولات داخلی
designs
طراحی محصولات
break bulk
تفکیک محصولات
home product
محصولات ملی
agricultural products
محصولات کشاورزی
home product
محصولات داخلی
design
طراحی محصولات
stated
ایالت کشوری
state-
ایالت کشوری
civil servants
مستخدم کشوری
civil servant
مستخدم کشوری
Civil Service
خدمات کشوری
civil department
تشکیلات کشوری
civil defence service
خدمات کشوری
state
ایالت کشوری
states
ایالت کشوری
stating
ایالت کشوری
intrastate
درون کشوری
warehousing system
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
by product cock oven plant
محصولات فرعی کک سازی
product planning
برنامه ریزی محصولات
producer advertising
تبلیغ محصولات صنعتی
by product recovery
بازده محصولات فرعی
break bulk agent
عامل تفکیک محصولات
cash crops
محصولات نقدی مانند
average costs
معدل هزینه کل محصولات
theonomy
کشوری که خداپادشاه ان باشد
to export something
[from / to a country]
صادر کردن
[به یا از کشوری]
civic d.
محرومیت از حقوق کشوری
airspace
[over a country]
فضای هوایی
[در کشوری]
businesses
نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد.
supply
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
developments
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
root crops
محصولات دارای ریشههای خوراکی
production
تولید حجم بزرگ محصولات
productions
تولید حجم بزرگ محصولات
supplying
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
development
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
supplied
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
business
نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد.
by product oven
محصولات فرعی کوره کک سازی
by product coking practice
محصولات فرعی کوره کک سازی
toxicogenic
تولید کننده محصولات سمی
root crop
محصولات دارای ریشههای خوراکی
boycotting
ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
best governed country
کشوری که بهترین طرزحکومت رادارد
the u kingdom
کشوری که پادشاه داشته باشد
boycott
ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
boycotted
ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
boycotts
ازشرکت یا کشوری خرید نکردن
the u states
کشوری که پادشاه داشته باشد
basic crops
محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
factories
ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
factory
ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
agricultural price policy
سیاست تعیین قیمت محصولات کشاورزی
naturalises
بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
naturalising
بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
closed sea
دریایی که جزو قلمرو کشوری باشد
naturalizing
بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
banana republic
کشوری که از نظر سیاسی متزلزل است
banana republics
کشوری که از نظر سیاسی متزلزل است
C.A.B
مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
naturalize
بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
C.A.B.s
مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
naturalizes
بتابعیت کشوری در امدن پذیرفته شدن
to mandate a territory to a country
منطقه ای را تحت قیمومت کشوری درآوردن
to refuse somebody entry
[admission]
اجازه ندادن ورود کسی
[به کشوری]
centumvir
عضومحکمه کشوری که مرکب ازصد تن بود
High Commissioners
نماینده عالیرتبه کشوری درکشور دیگر
High Commissioner
نماینده عالیرتبه کشوری درکشور دیگر
furrier
خز فروش پوست فروش
furriers
خز فروش پوست فروش
imbibed
تحلیل بردن فرو بردن
to push out
پیش بردن جلو بردن
imbibe
تحلیل بردن فرو بردن
imbibes
تحلیل بردن فرو بردن
imbibing
تحلیل بردن فرو بردن
digital research inc
یک شرکت نرم افزاری که محصولات زیادی دارد
postliminy or minium
حق دوباره یدست اوردن امتیازات و حقوق کشوری
self supporting country
کشوری که از جهات مختلف به خودمتکی و از خارج بی نیازباشد
masochism
لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه
combined harvester
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine harvester
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
corn harvester
کمباین
[کشاورزی]
[ماشین برداشت محصولات دانه دار]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com