English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
powder cutting برش توسط شعله
Search result with all words
flame hardening سخت گردانی سطح فلز توسط شعله
Other Matches
lurid شعله تیره شعله دودنما
luridly شعله تیره شعله دودنما
flare شعله زنی شعله
flares شعله زنی شعله
source مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
processor وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
readable آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
digital read out نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
air turbine starter استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند
pull down menu فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
gas discharge display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
environments متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environment متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
menus برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
menu برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
virtual که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
flaming شعله ور
aphlogistic بی شعله
flameless بی شعله
inflammable شعله ور
alights شعله ور
flamy شعله ور
alighting شعله ور
alighted شعله ور
alight شعله ور
bonefire شعله
flameproof ضد شعله
aflame شعله ور
flame proof ضد شعله
flaring شعله ور
afire شعله ور
flame شعله
flames شعله
ingle شعله
heating flame شعله
flashproof ضد شعله
self propulsion حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
gaslight شعله گاز
flame test محک شعله
flame holder شعله نگهدار
flashproof لباس ضد شعله
flame damper شعله خفه کن
white flame شعله سفید
flame thrower شعله افکن
fire thrower شعله افکن
flash suppressor شعله پوش
positive glow شعله مثبت
positive glow شعله اندی
flareback پس زهنی شعله
twin jet blowpipe مشعل دو شعله
flashless charges خرج بی شعله
flamboyant شعله دار
flamboyant شعله مانند
flamy شعله مانند
lurid flame شعله تیره
neutral flame شعله خنثی
torch cutting [برشکاری شعله ای]
oriflamme شعله زرین
oxidizing flame شعله اکساینده
reducing flame شعله احیاگر
backfired پس زدن شعله
backfire پس زدن شعله
commissioning pennant پرچم شعله
flashback برگشت شعله
calenture شعله ور شدن
backfiring پس زدن شعله
anode glow شعله اندی
flashbacks برگشت شعله
flashback پس زدن شعله
fire point نقطه شعله
falmethrower شعله افکن
lurid flame شعله دودنما
flashbacks پس زدن شعله
inflammation شعله ور سازی
backfires پس زدن شعله
multi jet blowpipe بوری چند شعله
multi flame burner اجاق چند شعله
acetylene oxygen flame شعله استیلن اکسیژن
flashless charges خرج کم کننده شعله
rate of flame propagation سرعت انتشار شعله
muzzle bell شعله پوش شیپوری
flashback screen توری مانع شعله
inflammable قابل شعله ورشدن
flame adjustment wheel چرخ تنظیم شعله
blind coal زغال سنگ بی شعله
flame harden با شعله سخت کردن
oxy hydrogen flame شعله اکسی ئیدروژن
flame scraf با شعله پهن کردن
reducer کم کننده شعله یا حرارت
to smother a flame شعله ای را خاموش کردن
flameproof عایق شعله ضد اتش
backblast شعله عقب نشینی
flash reducer کم کننده شعله باروت
flame safety ایمنی در مقابل شعله اتش
to burn blue شعله یا نور ابی دادن
flame شعله زدن زبانه کشیدن
muzzle brake شعله پوش لوله توپ
flamboyant gothic شیوه گوتیک شعله اسا
blaze شعله درخشان یا اتش مشتعل
blazed شعله درخشان یا اتش مشتعل
blazes شعله درخشان یا اتش مشتعل
flames شعله زدن زبانه کشیدن
whiffle نا بهنگام وزیدن جنبیدن شعله
flashed ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flash ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flashes برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flashes ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flash برق زدن ناگهان شعله ور شدن
garish دارای زرق و برق زیاد شعله ور
flashed برق زدن ناگهان شعله ور شدن
ignisfatuus چیز گمراه کننده شعله کمرنگ
flareback اشتعال برخلاف مسیر عادی شعله
flash suppressor خنثی کننده شعله دهانه توپ
anode glow شعله مثبت فضای روشن اند
carburizing flame شعله اکسی استیلن که مقداراستیلن در ان زیاد است
groupware نرم افزاری که توسط گروهی از افراد استفاده میشود که به شبکه وصل اند و به آنها کمک میکند تا کار خاصی را انجام دهند. حاوی توابع مفید مثل پست الکترونیکی است که توسط تمام کاربران قابل دستیابی است
napalming ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalms ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalm ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalmed ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
lost cluster تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
wet stowage نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
rate of flame propagation سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
pearl مروارید [طرح این سنگ قیمتی در فرش های چینی بکار رفته و یک نوع آن بنام مروارید شعله ور معروف می باشد.]
perprep توسط
by favour of توسط
care of توسط
per توسط
c/o توسط
via توسط
by convention توسط کنوانسیون
lanceolate leaves برگ های اسلیمی [شاه عباسی] [نیزه ای] [شعله] [اغلب در یک یا دو سمت برگ بصورت کنگره بوده و در اغلب فرش های لچک ترنج و باغی بکار می رود.]
machine recognization بازشناختی توسط ماشین
default by the principal نکول توسط واگذارنده
top-level توسط افراد عالیرتبه
producer advertising تبلیغ توسط سازنده
radiocast توسط رادیو گستردن
machine readable خواندنی توسط ماشین
compression ingition احتراق توسط فشار
generating تولید شده توسط کامپیوتر
machine sensible قابل درک توسط کامپیوتر
FMS یا کنترل ماشین توسط کامپیوتر
machine readable information اطلاعات خواندنی توسط کامپیوتر
machine readable قابل خواندن توسط ماشین
monitor تولید شده توسط کامپیوتر
distributed flood ligh system روشنائی کلی توسط پروژکتور
mail ارسال چیزی توسط پست
mails ارسال چیزی توسط پست
computer flicks فیلمهایی که توسط کامپیوترساخته میشود
computer assisted diagnosis تشخیص بیماری توسط کامپیوتر
residual thrust تراست تولیدشده توسط موتورجت
document پردازش متن توسط کامپیوتر
market acceptance پذیرش کالا توسط بازار
documented پردازش متن توسط کامپیوتر
magnetic delay تاخیر توسط حافظه مغناطیسی
documenting پردازش متن توسط کامپیوتر
equip مین توسط ماشین یا وسایل
equipping مین توسط ماشین یا وسایل
equips مین توسط ماشین یا وسایل
lift-off تخلیه کشتی توسط جرثقیل
computer numerical control کنترل عددی توسط کامپیوتر
generates تولید شده توسط کامپیوتر
eustachian پیداشده توسط پزشک ایتالیایی
monitored تولید شده توسط کامپیوتر
Ships from and sold by Amazon فروش و ارسال توسط آمازون
confirmed by documents <adj.> تایید شده توسط اسناد
monitors تولید شده توسط کامپیوتر
user supplied تامین شده توسط کاربر
user defined تعریف شده توسط کاربر
presentation manager برای 2/OS که بطورمشترک توسط شرکتهای
eolian خراب شده توسط باد
confiscation مصادره و ضبط توسط دولت
lift on بارگیری کشتی توسط جرثقیل
driven انجام شده توسط چیزی
electrothermic وابسته به ایجادحرارت توسط برق
adp پردازش داده توسط کامپیوتر
generated تولید شده توسط کامپیوتر
electrothermal وابسته به ایجادحرارت توسط برق
generate تولید شده توسط کامپیوتر
lan و توسط کابل بهم وصل می شوند
self blinded گمراه شده توسط نفس خود
static propeller thrust تراستی که توسط یک ملخ تولید میشود
server توسط کاربران متعدد در یک زمان است
theonomous توسط خدا حکومت واداره شده
self-inflicted انجام شده توسط خود شخص
fallopian پیداشده توسط فلوپیوس کالبدشناس ایتالیایی
aromatherapy معالجه توسط ماساژ با روغن معطر
independent آزاد یا کنترل شده توسط کسی
self excited تحریک شده توسط جریان دینام
consular invoice سیاهه تائید شده توسط کنسولگری
berkeley unix گونهای از UNIX که توسط دانشگاه کالیفرنیا
quota کمیت تعیین شده توسط دولت
to avoid distortion of the results [produced] by ... برای جلوگیری از اعوجاج نتایج توسط ...
operand که باید توسط عملگرا اجرا شود
overlap processing پردازش و خروجی توسط یک سیستم کامپیوتری
shared توسط کاربران دیگر شبکه است
quotas کمیت تعیین شده توسط دولت
absorption میزان جذب آب توسط پنبه یا پشم
air seasoned wood چوب خشک شده توسط هوا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com