English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
English Persian
recoveries برگرداندن فرایند یا برنامه پس ازوقوع خطاوتصحیح ان
recovery برگرداندن فرایند یا برنامه پس ازوقوع خطاوتصحیح ان
Other Matches
reset برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
resets برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
backspace tape فرایند برگرداندن نوارمغناطیسی به ابتدای رکوردقبلی
assembles ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
maximise برگرداندن نشانه برنامه به پنجره اصلی نمایش آن
recovery برگرداندن به برنامه پس ازثابت شدن خطاازنقط های که تابع فراخوانی صداشده بود
recoveries برگرداندن به برنامه پس ازثابت شدن خطاازنقط های که تابع فراخوانی صداشده بود
job to job transition فرایند جستجوی یک برنامه وفایلهای مربوط به ان واماده کردن کامپیوتر جهت اجرای یک کار خاص
precognition الهام قبل ازوقوع امری
corrective maintenance جداسازی وتصحیح خرابی ها پس ازوقوع انها
reset key کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود
open vertict رای حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
open verdict رای هیات منصفه حاکی ازوقوع جرم بدون تصریح مجرم
api مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
source برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
object oriented روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
newest دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new- دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
landing schedule برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
job دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swopping توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swapped توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swap توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swops توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
jobs دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
dynamic data exchange در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
modular بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
Send To command دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
preemptive multitasking حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
assembly 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
applet 1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
process فرایند
processes فرایند
lins donawitz process فرایند ال دی
batch process فرایند پیمانهای
discriminal process فرایند افتراقی
manufacture process فرایند ساخت
fusion process فرایند ذوب
associative process فرایند تجمعی
iterative process فرایند تکراری
solidifying process فرایند انجماد
manufacturing process فرایند ساخت
markov process فرایند مارکف
direct process فرایند مستقیم
oxidizing process فرایند اکسیداسیون
output process فرایند خروجی
interative process فرایند تکراری
sequential process فرایند ترتیبی
budget process فرایند بودجه
steelmaking process فرایند فولادسازی
process conversion تبدیل فرایند
bench scale process فرایند کارگاهی
unionmelt process فرایند الیرا
adiabatic process فرایند بی دررو
bessemer process فرایند بسمر
ziegler process فرایند زیگلر
annealing process فرایند تابکاری
production process فرایند تولید
gosseneck process فرایند دوخمی
fixation process فرایند تثبیت
duplexing process فرایند دوپلکس
stochastic process فرایند اتفاقی
hot dipping process فرایند اندودکاری
dissipative process فرایند اتلافی
mond process فرایند موند
cyclic process فرایند چرخهای
nuclear reaction فرایند هستهای
continuous process فرایند پیوسته
acid process فرایند اسیدی
mental process فرایند ذهنی
salpeter process فرایند سالپیتر
converting process فرایند بیرنه
roll piercing process فرایند نوردمایل
process control بررسی فرایند
selective process فرایند گزینشی
decision process فرایند تصمیم
cladding process فرایند پوشش
historical process فرایند تاریخی
process control کنترل فرایند
cleaning process فرایند شستشو
refining process فرایند پالایش
isentropic process فرایند هم انتروپی
procedure رویه طریقه فرایند
lost wax process فرایند مدلهای مومی
air refining process فرایند تصفیه با هوا
refinery process فرایند کوره پالایش
irreversible process فرایند برگشت ناپذیر
extrusion process فرایند چکش کاری
lead chamber process فرایند اتاق سربی
fortran translation process فرایند ترجمه فرترن
ecological process فرایند بوم شناختی
tunneling process فرایند تونل زنی
spark cutting process فرایند برشکاری شعلهای
investment castings process فرایند ریخته گی بسته
remelting process فرایند ذوب مجدد
primary process thinking اندیشیدن در فرایند نخستین
process control computer کامپیوتر کنترل فرایند
master file maintenance فرایند بروز دراوردن
oxygen steelmaking process فرایند فولادسازی اکسیژنی
direct absorption process فرایند جذب مستقیم
electrolytic oxidation process فرایند اکسیداسیون الکترولیتی
scrubbing process فرایند شستشو و تصفیه
electro spark process فرایند قوس الکتریکی
deceleration فرایند برگشت پذیر
basic bessemer process فرایند مقدماتی بسمر
electro erosion process فرایند فرسایش الکتریکی
starting procese فرایند راه اندازی
pultrusion process فرایند کشش رانی
process of industrialization فرایند صنعتی شدن
metal spraying process فرایند پاشش فلز
blenching برگرداندن
reflect برگرداندن
diverging برگرداندن
reflecting برگرداندن
to put a bout برگرداندن
reflects برگرداندن
blenches برگرداندن
blenched برگرداندن
translate برگرداندن
upsetting برگرداندن
upsets برگرداندن
upset برگرداندن
rootle برگرداندن
dishonouring برگرداندن چک
evert برگرداندن
replay برگرداندن
replayed برگرداندن
replaying برگرداندن
replays برگرداندن
to send back برگرداندن
send back برگرداندن
reversion برگرداندن
retroject برگرداندن
renvoi برگرداندن
retorts برگرداندن
translated برگرداندن
translates برگرداندن
translating برگرداندن
blench برگرداندن
dishonours برگرداندن چک
to turn off برگرداندن
to bring back برگرداندن
dishonoured برگرداندن چک
dishonour برگرداندن چک
dishonors برگرداندن چک
dishonoring برگرداندن چک
dishonored برگرداندن چک
averts برگرداندن
averting برگرداندن
averted برگرداندن
avert برگرداندن
regurgitating برگرداندن
regurgitates برگرداندن
regurgitated برگرداندن
regurgitate برگرداندن
retort برگرداندن
redeploy [staff] برگرداندن
turnover برگرداندن
reset برگرداندن
transact برگرداندن
bring back برگرداندن
convert برگرداندن
hot mold centrifugal casting process فرایند ریخته گی گریز از مرکزگرم
reciprocating rolling process فرایند نوردکاری رفت و امدی
pig iron ore process فرایند سنگ اهن خام
addressing فرایند دستیابی به یک محل در حافظه
die casting process فرایند ریخته گری حدیدهای
pig iron scrap process فرایند قراضه اهن خام
predefined process فرایند از پیش تعریف شده
edge فرایند یا مداری که با تغییر سطح
acetate rayon process فرایند تهیه الیاف استاتی
press cast process فرایند ریخته گری فشاری
shell molding process فرایند قالب گیری پوستهای
croning molding process فرایند قالب گیری کرونینگ
low voltage operation فرایند کار فشار ضعیف
edges فرایند یا مداری که با تغییر سطح
decode برگرداندن رمز
evoking فراخواندن برگرداندن
evokes فراخواندن برگرداندن
curl of the lip برگرداندن یا اویختن لب
replicate برگرداندن تازدن
to put a bout a horse سر اسب را برگرداندن
evocate فراخواندن برگرداندن
to pay back برگرداندن افزودن
replicating برگرداندن تازدن
replicated برگرداندن تازدن
decodes برگرداندن رمز
decoded برگرداندن رمز
spade بابیل برگرداندن
spades بابیل برگرداندن
returns مراجعت برگرداندن
returning مراجعت برگرداندن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com