English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (30 milliseconds)
English Persian
schematize بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
Other Matches
code قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
triangulate سه گوش کردن بصورت مثلث دراوردن
sheave دسته کردن بصورت بافه دراوردن
meter اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
meters اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
metre اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
metres اندازه گیری کردن بصورت مسجع ومقفی دراوردن
literalize بصورت تحت اللفظی دراوردن لفظ بلفظ معنی کردن
programme برنامه تهیه کردن
program برنامه تهیه کردن
programs برنامه تهیه کردن
programmes برنامه تهیه کردن
pictomap نقشهای که روی عکس هوایی تهیه شده است
tool دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
automates بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automating بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automate بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
automated بصورت خودکار دراوردن بطور خودکار عمل کردن خودکار بودن
terrtorialize محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
to pursue a plan نقشهای را دنبال کردن
laying up تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
typecast ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
typecasts ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
typecasting ارجاع کردن نقشهای مشابه به هنرپیشهی بخصوص
initiate ابتکار کردن
initiated ابتکار کردن
initiates ابتکار کردن
initiating ابتکار کردن
pyrogravure نقشهای که بوسیله داغ کردن چوب روی ان می اندازند
innovating ایین تازهای ابتکار کردن
innovate ایین تازهای ابتکار کردن
innovated ایین تازهای ابتکار کردن
innovates ایین تازهای ابتکار کردن
purveying تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed تهیه کردن سورسات تهیه کردن
alcoholize بصورت الکل دراوردن
liquidized بصورت مایع دراوردن
orchestrated بصورت ارکست دراوردن
insulates بصورت جزیره دراوردن
fictionalised بصورت داستان دراوردن
echellon بصورت پلکان دراوردن
orchestrating بصورت ارکست دراوردن
orchestrates بصورت ارکست دراوردن
fictionalised بصورت افسانه دراوردن
solate بصورت محلول دراوردن
volume بصورت مجلد دراوردن
volumes بصورت مجلد دراوردن
encapsulating بصورت کپسول دراوردن
gasify بصورت گاز دراوردن
symbol بصورت سمبل دراوردن
liquidates بصورت نقدینه دراوردن
enacted بصورت قانون دراوردن
codify بصورت رمز دراوردن
liquidated بصورت نقدینه دراوردن
codifies بصورت رمز دراوردن
enacts بصورت قانون دراوردن
enacting بصورت قانون دراوردن
formularize بصورت فرمول دراوردن
formulize بصورت فرمول دراوردن
pulp بصورت تفاله دراوردن
pounding بصورت گرد دراوردن
triturate بصورت پودر دراوردن
liquidate بصورت نقدینه دراوردن
codifying بصورت رمز دراوردن
encapsulates بصورت کپسول دراوردن
insulating بصورت جزیره دراوردن
pounded بصورت گرد دراوردن
carbonate بصورت کربن دراوردن
carbonate بصورت ذغال دراوردن
traditionalize بصورت حدیث دراوردن
liquidating بصورت نقدینه دراوردن
traditionalize بصورت سنت دراوردن
enact بصورت قانون دراوردن
orchestrate بصورت ارکست دراوردن
pounds بصورت گرد دراوردن
liquidising بصورت مایع دراوردن
spheres بصورت کره دراوردن
sphere بصورت کره دراوردن
insulate بصورت جزیره دراوردن
liquidises بصورت مایع دراوردن
encapsulate بصورت کپسول دراوردن
fictionalizing بصورت داستان دراوردن
liquidize بصورت مایع دراوردن
liquidizes بصورت مایع دراوردن
democratize بصورت دموکراسی دراوردن
bands بصورت نوار دراوردن
femalize بصورت مونث دراوردن
band بصورت نوار دراوردن
fictionize بصورت افسانه دراوردن
fictionize بصورت داستان دراوردن
actualization بصورت مسلم دراوردن
linearize بصورت طولی دراوردن
liquidizing بصورت مایع دراوردن
liquidised بصورت مایع دراوردن
Americanised بصورت امریکایی دراوردن
Americanises بصورت امریکایی دراوردن
imperialize بصورت امپراطوری دراوردن
Americanizes بصورت امریکایی دراوردن
Americanizing بصورت امریکایی دراوردن
fictionalises بصورت داستان دراوردن
palletetisation بصورت پالت دراوردن
fictionalises بصورت افسانه دراوردن
fictionalising بصورت افسانه دراوردن
pound بصورت گرد دراوردن
fictionalising بصورت داستان دراوردن
fictionalize بصورت افسانه دراوردن
fictionalize بصورت داستان دراوردن
fictionalizing بصورت افسانه دراوردن
Americanising بصورت امریکایی دراوردن
fictionalizes بصورت افسانه دراوردن
Americanize بصورت امریکایی دراوردن
fictionalized بصورت داستان دراوردن
fictionalized بصورت افسانه دراوردن
Americanized بصورت امریکایی دراوردن
regimentation بصورت هنگ دراوردن
fictionalizes بصورت داستان دراوردن
monofilament الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
powder گردمالیدن بصورت گرد دراوردن
rand بصورت نوار یا تسمه دراوردن
normalised بصورت عادی و معمولی دراوردن
normalising بصورت عادی و معمولی دراوردن
unitize بصورت یک واحد یایگان دراوردن
mythicize بصورت افسانه یا اسطوره دراوردن
enisle بصورت جزیره دراوردن جداکردن
monumentalize بصورت یاد بود دراوردن
normalize بصورت عادی و معمولی دراوردن
normalizes بصورت عادی و معمولی دراوردن
powdering گردمالیدن بصورت گرد دراوردن
powders گردمالیدن بصورت گرد دراوردن
normalises بصورت عادی و معمولی دراوردن
caseate بصورت پنیری دراوردن بستن
new- دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
tessellate بصورت سنگهای چهارگوش کوچک دراوردن
squad دسته بصورت جوخه یادسته دراوردن
bundles بصورت گره دراوردن بقچه بستن
squads دسته بصورت جوخه یادسته دراوردن
spread eagle چاخان بصورت بال گسترده دراوردن
bundling بصورت گره دراوردن بقچه بستن
bundle بصورت گره دراوردن بقچه بستن
containerisation بصورت کانتینر دراوردن درکانتینر گذاشتن
script حروف الفبا بصورت متن نمایشنامه دراوردن
reify بصورت شیی یا ماده دراوردن جسمیت دادن به
prill بصورت کپسول دراوردن سیال وجاری ساختن
pre engage ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
castellation تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
to pull off something [contract, job etc.] چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
socialised بکارهای اجتماعی تخصیص دادن بصورت سوسیالیستی دراوردن
socialising بکارهای اجتماعی تخصیص دادن بصورت سوسیالیستی دراوردن
socialize بکارهای اجتماعی تخصیص دادن بصورت سوسیالیستی دراوردن
socialized بکارهای اجتماعی تخصیص دادن بصورت سوسیالیستی دراوردن
socialises بکارهای اجتماعی تخصیص دادن بصورت سوسیالیستی دراوردن
socializes بکارهای اجتماعی تخصیص دادن بصورت سوسیالیستی دراوردن
socializing بکارهای اجتماعی تخصیص دادن بصورت سوسیالیستی دراوردن
orchestrating هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrates هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrated هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrate هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back up کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
back-up کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
predicating اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
predicates اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
predicate اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
predicated اطلاق کردن بصورت مسند قرار دادن مبتنی کردن
totalitarianize تبدیل بحکومت یکه تاز کردن بصورت حکومت مطلقه واستبدادی اداره کردن
curb محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbed محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbing محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbs محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
to veer and heul پیوسته تغییرعقیده دادن شل کردن وسفت کردن دراوردن
universal grid مختصات نقشهای جهانی شبکه بندی نقشهای جهانی
shapes قالب کردن طرح کردن به شکلی دراوردن
shape قالب کردن طرح کردن به شکلی دراوردن
assemble ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembler یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
program section بخش تهیه برنامه ها
programmer تهیه کننده برنامه
programmers تهیه کننده برنامه
bookings نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
booking نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
furnishing مزین کردن تهیه کردن
furnishes مزین کردن تهیه کردن
furnish مزین کردن تهیه کردن
To make reservations. To book seats. جا تهیه کردن ( رزرو کردن )
put out تهیه کردن اشفته کردن
makes تهیه کردن طرح کردن
make تهیه کردن طرح کردن
to draw out تهیه کردن طرح کردن
army material program برنامه تهیه اماد نیروی زمینی
pl/m زبان برنامه نویسی که برای برنامه ریزی کردن ریزکامپیوترها بکار می رود
concurrent اجرای چنیدین برنامه همزمان با اجرا کردن هر بخش کوچک از برنامه به نوبت
air target material program برنامه تهیه اماد برای تک به هدفهای هوایی
modes وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
mode وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com