Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 221 (15 milliseconds)
English
Persian
decompilation
به زبان اصلی
Search result with all words
language
زبان اصلی که برنامه با آن نوشته میشود تا توسط کامپیوتر پردازش شود
languages
زبان اصلی که برنامه با آن نوشته میشود تا توسط کامپیوتر پردازش شود
statement
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statements
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
conversion
لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر
conversions
لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر
assembling
روند خودکاری که بوسیله ان کامپیوتر برنامه اصلی را به زبان سمبلیک تبدیل میکند
target
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
thread
زبان برنامه نویسی که به بخشهای زیادی از کد امکان نوشتن و پس استفاده توسط برنامه اصلی میدهد
threads
زبان برنامه نویسی که به بخشهای زیادی از کد امکان نوشتن و پس استفاده توسط برنامه اصلی میدهد
compiler
که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
original language
زبان اصلی
self compiling compiler
کامپایلری که به زبان اصلی خودش نوشته شده و قابلیت کامپایل کردن خود را نیز دارد
source language
زبان اصلی
synthetic address
زبان برنامه نویسی که برنامه اصلی به آن نوشته شده است
Other Matches
disassembler
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
VL bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
translator
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators
برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
language
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
assembly
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
languages
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages
استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
host language
زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
snobol
Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
linguo dental
زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
author language
زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
modula
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
mealymouthed
ادم چرب زبان شیرین زبان
bal
زبان ساده شده زبان اسمبلی
He is speechless (inarticulate).
سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
professional slang
زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
mastered
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
master
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
Arabic
زبان تازی زبان عربی
interpreted
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
glib
چرب زبان زبان دار
interpreting
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpret
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets
ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
languages
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
language
مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
prototypic
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
stapling
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapled
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
first generation computer
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
staple
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generation
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
generations
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
prototypal
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
initial reserves
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
main guard
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
scottish gaelic
زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
mainstay
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
fundamental unit
یکای اصلی واحد اصلی
base unit
یکای اصلی واحد اصلی
base camp
پایگاه اصلی کمپ اصلی
master file
فایل اصلی پرونده اصلی
expansion slots
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
assembler
یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
matter
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
external
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
authentic document
اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
bodies
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
body
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
apl
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
source
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
oxtongue
گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان
standbys
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
master compass
قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
grss language
زبان جی پی اس اس
tongue
زبان
hound's tongue
سگ زبان
c++
زبان ++C
glossa
زبان
as one man
با یک زبان
language lab
زبان
apl language
زبان ای پی ال
apt language
زبان ای پی تی
tongues
زبان
report progarm generator
زبان ار- پی- جی
tongueless
بی زبان
abusers
بد زبان
abuser
بد زبان
two tongued
زبان
tongue
[language]
زبان
language
زبان
languages
زبان ها
rpg language
زبان ار پی جی
language
زبان
languages
زبان
lingoes
زبان ویژه
lingo
زبان ویژه
mountebankery
زبان بازی
mute language
زبان حال
mute language
زبان بیزبانی
loll
زبان بیرون
lolled
زبان بیرون
musical language
زبان موسیقی
grammars
دستور زبان
mnemonic language
زبان یادمان
maternal language
زبان مادری
mechanical language
زبان ماشینی
metalanguage
فوق زبان
stammering
لکنت زبان
stuttering
لکنت زبان
voluble
خوش زبان
diatribe
زخم زبان
diatribes
زخم زبان
sugary
شیرین زبان
grammar
دستور زبان
monnolingual
فقط به یک زبان
monoglot
یک زبان دان
mant
زبان گرفتگی
sweet spoken
شیرین زبان
romanian
زبان رومانی
reference language
زبان مرجع
query language
زبان پرس و جو
quary language
زبان پرس و جو
quasilanguage
شبه زبان
quacksalver
زبان باز
pushtu
زبان افغانستان
publication language
زبان انتشارات
publication language
زبان نشری
psycholinguistics
روانشناسی زبان
pseudolanguage
شبه زبان
protolanguage
زبان قدیمی
linguist
زبان دان
romanic
زبان رومی
roumanian
زبان رومانی
sankskirt
زبان سانسکریت
standard language
زبان متعارف
source language
زبان منبع
sophist
زبان باز
snobol language
زبان اسنوبول
smooth tongued
چرب زبان
slip of the tongue
لغزش زبان
slavic
زبان اسلاوی
simula language
زبان سیمیولا
simscript language
زبان سیمسکریپت
silver tongued
چرب زبان
servian
زبان صربی
serbian
زبان صربستانی
semitic language
زبان سامی
scythian
زبان سکایی
linguists
زبان دان
mute
بی زبان صامت
panjabi
زبان پنجابی
open hearted
دل و زبان یکی
on the tongues of men
سر زبان مردم
official language
زبان رسمی
objective language
زبان مقصود
object language
زبان مقصد
object language
زبان مقصود
neophasia
زبان من دراوردی
neophasia
زبان اسکیزوفرنیایی
nemine contradicen te
بایک زبان
high dutch
زبان المانی
natural language
زبان طبیعی
native language
زبان طبیعی
native language
زبان اختصاصی
papillae of the tongue
ثالیل زبان
dialects
ی در زبان استاندارد
dialects
زبان محلی
mutes
بی زبان صامت
program language
زبان برنامه
procedural language
زبان رویهای
portuguese
زبان پرتقالی
portugese
زبان پرتغالی
pl/
زبان پی ال وان
pl. language
زبان پی ال وان
philologist
زبان شناس
philologically
زبان شناختی
philologer
زبان شناس
pascal language
زبان پاسکال
parliamentary language
زبان مودبانه
parliamentary language
زبان مجلسی
dialect
زبان محلی
dialect
ی در زبان استاندارد
native language
زبان بومی
tartars
زبان تاتاری
dactylology
زبان انگشتی
czech
زبان چکوسلواکی
cypriot
زبان قبرس
cryptologic
زبان رمز
conversational language
زبان محاورهای
control language
زبان کنترل
computer oriented language
زبان کامپیوترگرا
computer language
زبان کامپیوتر
compiler language
زبان همگردانی
compile language
زبان کامپایل
idiom
زبان ویژه
idioms
زبان ویژه
sign language
زبان علامات
sign language
زبان اشاره
sign languages
زبان علامات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com