Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English
Persian
lock
بوسیله قفل بسته ومحکم شدن محبوس شدن
locks
بوسیله قفل بسته ومحکم شدن محبوس شدن
Other Matches
hard and fast
سخت ومحکم
stern
سخت ومحکم
sterner
سخت ومحکم
sternest
سخت ومحکم
sterns
سخت ومحکم
cast iron
سخت ومحکم
tautens
تنگ ومحکم کردن یا شدن
tautened
تنگ ومحکم کردن یا شدن
tauten
تنگ ومحکم کردن یا شدن
tautening
تنگ ومحکم کردن یا شدن
imprisoned
محبوس
prisoners
محبوس
prisoner
محبوس
gaolbirds
محبوس
jailbirds
محبوس
jailbird
محبوس
melton
نوعی پارچه پشمی نرم ومحکم
plods
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
plodding
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
plodded
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
plod
اهسته ومحکم حرکت کردن صدای پا
cooped up
محصور و محبوس
coop
محبوس کردن
shut up
<idiom>
محبوس کردن
confining
محبوس کردن
confine
محبوس کردن
convict
محبوس محکوم کردن
convicted
محبوس محکوم کردن
stashing
محبوس کردن پنهانگاه
stashes
محبوس کردن پنهانگاه
stash
محبوس کردن پنهانگاه
stashed
محبوس کردن پنهانگاه
convicts
محبوس محکوم کردن
convicting
محبوس محکوم کردن
packet
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packets
بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
imprisonment
محبوس کردن پس ازصدور حکم نهایی
drawbore
کنگرههای موجود بین کام وزبانه که باهم جفت شده ومحکم میشود
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
child window
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
multicast packet
بسته داده که به آدرسهای شبکه انتخاب شده ارسال میشود. یک بسته راه دور به تمام ایستگاههای شبکه فرستاده میشود
slated items
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
thruogh the a of
بوسیله
via
بوسیله
by dint of
بوسیله
perprep
بوسیله
by the instrumentality of
بوسیله
with
بوسیله
by
بوسیله
of
بوسیله
whereby
که بوسیله ان
per
بوسیله
wherewithal
که بوسیله ان
at the hand of
بوسیله
osmose
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
hydromancy
تفال بوسیله اب
municipally
بوسیله شهرداری
hydrolysis
تجزیه بوسیله اب
by the f.
بوسیله لمس
electrically
بوسیله برق
per pais
بوسیله کشور
by depty
بوسیله نماینده
per pais
بوسیله مملکت
by wire
بوسیله تلگراف
hydromancer
تفال زننده بوسیله اب
pipe down
بوسیله شیپور یا نای
pipage
ترابری بوسیله لوله
phototypography
چاپ بوسیله عکسبرداری
dragonnades
بوسیله سواره نظام
infiltration
پالایش بوسیله تراوش
hydrolyze
بوسیله اب تجزیه شدن
photogelatin process
چاپ بوسیله ژلاتین
electromotive
متحرک بوسیله برق
lapped joint
اتصال بوسیله پوشش
aeromancy
تفال بوسیله هوا
aerotherapeutics
معالجه بوسیله هوا
diathermy
معالجه بوسیله حرارت
windswept
بوسیله باد جاروشده
eluviation
انتقال بوسیله بادوباران
galvanography
روی مس بوسیله اندودکهربایی
semaphore
مخابره بوسیله پرچم
in propria persona
بوسیله خود شخص
leaching
تصفیه بوسیله شستشو
pipeage
ترابری بوسیله لوله
pours
تراوش بوسیله ریزش
baptized
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptize
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
postage
حمل بوسیله پست
baptised
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
windblown
در حرکت بوسیله باد
baptizes
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
patents
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patenting
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
pouring
تراوش بوسیله ریزش
churn
بوسیله اسباب گردنده
poured
تراوش بوسیله ریزش
pour
تراوش بوسیله ریزش
baptising
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
patent
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patented
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
baptizing
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
brews
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brewed
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brew
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
radar scan
مراقبت بوسیله رادار
electric chair
اعدام بوسیله برق
seagirt
محصور بوسیله دریا
sent via e-mail
بوسیله ایمیل فرستاده شد
churns
بوسیله اسباب گردنده
intuitively
بوسیله درک مستقیم
traingulation
پیمایش بوسیله مثلثات
to scent out
بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
to pick thanks
بوسیله سخن چینی
churned
بوسیله اسباب گردنده
baptises
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
pinioned
کت بسته
shook
بسته
clotty
بسته
shut
بسته
packages
بسته
curdy
بسته
clotted
بسته
datagram
یچ بسته
packet
بسته
corked
بسته
crossed chaque
چک بسته
package
بسته
bagful
یک بسته
connected
بسته
parcel
بسته
parcels
بسته
kit
بسته
kits
بسته
jellied
بسته
fronted
صف بسته
barred
بسته
packaged
بسته
packets
بسته
interdependent
به هم بسته
packed
بسته ای
uncrossed
بسته
bunged up
بسته
trusser
بسته
bundling
بسته
bundles
بسته
bundle
بسته
shuts
بسته
pack box
بسته
stacks
بسته
strikebound
بسته
stack
بسته
stacked
بسته
shutting
بسته
closed
بسته
pent
بسته
imperforate
بسته
ice bound
یخ بسته
fardel
بسته
solid
بسته
crossed cheque
چک بسته
solids
بسته
pack
بسته
logical
یچ بسته
grumous
بسته
packs
بسته
by no one else
از
[بوسیله]
هیچ کسی دیگر
waterborne
حمل شده بوسیله اب اب برد
wet down
بوسیله اب پاشی خیس کردن
wigwag
ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
wirephoto
بوسیله بی سیم عکس فرستادن
platinotype
عکاسی بوسیله املاح پلاتین
the block
مردن بوسیله گردن زنی
telekinesis
حرکت اجسام بوسیله ارواح
stethoscopy
معاینه بوسیله گوشی طبی
step down
کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
to buy something at an auction
چیزی را در
[بوسیله]
حراجی خریدن
suicide attack
قصد کشت بوسیله خودکشی
suicide bombing
قصد کشت بوسیله خودکشی
steam propulsion of ships
راندن کشتی ها بوسیله بخار
lure
بوسیله تطمیع بدام انداختن
in law
خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج
incuse
نقش شده بوسیله چکش
argon arc welding
جوش قوسی بوسیله گازارگون
instantiate
معرفی کردن بوسیله کنسرت
intercommunication system
ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
lightproof
غیرقابل نفوذ بوسیله نور
radiograms
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
radiogram
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
lyophil
خشک شده بوسیله انجمادسخت
lyophiled
خشک شده بوسیله انجمادسخت
hyphenate
بوسیله خط دارای فاصله کردن
hydrophilous
گرده افشانی کننده بوسیله اب
hydropathy
معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
electro magnetism
تولید خواص مغناطیسی بوسیله
electrometallurgy
ذوب فلزات بوسیله برق
electrotype
بوسیله برق چاپ کردن
container transport
حمل و نقل بوسیله کانتینر
embolic
مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
chemical warfare
جنگ بوسیله گازهای شیمیایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com