Dictiornary-Farsi | بویه میان گذرگاه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
mid channel buoy	بویه میان گذرگاه


Search result with all words

middle ground buoy	بویه زمین میان گذرگاه
Other Matches

danbuoy	بویه علامت گذاری بویه راهنما
overpasses	گذرگاه فوقانی گذرگاه زبرین
overpass	گذرگاه فوقانی گذرگاه زبرین
underpasses	گذرگاه تحتانی گذرگاه زیرین
underpass	گذرگاه تحتانی گذرگاه زیرین
medoterranean	واقع در میان چند زمین میان زمینی
intervenient	در میان اینده واقع در میان
futtock	میان چوب میان تیر
buoys	بویه
buoying	بویه
olfactie	بویه
buoy	بویه
buoyed	بویه
quarantine buoy	بویه قرنطینه
can buoy	بویه استوانهای
reflector buoy	بویه بازتاب
round turn and two half hitches	گره بویه
position buoy	بویه موقعیت
buoy shackle	بخوی بویه
reflector buoy	بویه بازتابنده
bouy jumper	بویه گیر
nun buoy	بویه مخروطی
spar buoy	بویه میلهای
telegraph cable buoy	بویه کابل
anchor buoy	بویه لنگر
anchorage buoy	بویه لنگرگاه
landfalls	بویه خارجی
landfall	بویه خارجی
danger buoy	بویه خطر
dan buoy	بویه نشانه
port hand buoy	بویه سمت چپ
life buoy	بویه نجات
mooring buoy	بویه مهار
buoyed	بویه دریایی
buoys	بویه دریایی
mooring buoy	بویه لنگر
breeches buoy	بویه نجات
buoying	بویه دریایی
buoy	بویه دریایی
buoy tender	کشتی بویه گذار
buoy pendant	زنجیر مهار بویه
spar buoy	بویه تیر مانند
picking up rope	سیم بویه گیر
short scope buoy	بویه شناور قائم
short scope buoy	بویه پایه کوتاه
buoy tender	ناو بویه گذار
dan runner	کشتی بویه گذار
dan layers	شناوه بویه گذار
starboard hand buoy	بویه سمت راست
sea buoy	بویه طرف دریا
sonobuoy	بویه صوتی و ضد زیردریایی سونوبوی
wreck buoy	بویه کشتی غرق شده
dan layers	شناوه مخصوص کاشتن بویه راهنما
position buoy	بویه نشان دهنده موقعیت کاروان دریایی
radio sonobuoy	بویه دریایی شناور بی سیم دار مخصوص تعیین محل زیردریاییها
trajectory	گذرگاه
pathway	گذرگاه
pathways	گذرگاه
passed	گذرگاه
passes	گذرگاه
passageway	گذرگاه
passageways	گذرگاه
trajectories	گذرگاه
gang way	گذرگاه
crossing	گذرگاه
bypassing	گذرگاه
roads	گذرگاه
bypassed	گذرگاه
bypass	گذرگاه
defile	گذرگاه
defiles	گذرگاه
run way	گذرگاه
causeways	گذرگاه
causeway	گذرگاه
defiling	گذرگاه
road	گذرگاه
bypasses	گذرگاه
ferry	گذرگاه
ferries	گذرگاه
ferried	گذرگاه
ferrying	گذرگاه
passage way	گذرگاه
defiled	گذرگاه
busses	گذرگاه
ailure	گذرگاه
bus	گذرگاه
bused	گذرگاه
buses	گذرگاه
busing	گذرگاه
bussed	گذرگاه
gateways	گذرگاه
bussing	گذرگاه
alure	گذرگاه
passages	گذرگاه
pass	گذرگاه
paths	گذرگاه
path	گذرگاه
allure	گذرگاه
passage	گذرگاه
alura	گذرگاه
gateway	گذرگاه
bus driver	محرک گذرگاه
level crossings	گذرگاه همکف
cart crossing	گذرگاه ارابه
control bus	گذرگاه کنترل
internal bus	گذرگاه داخلی
cattle crossing	گذرگاه چارپایان
arcade	گذرگاه طاقدار
motor path	گذرگاه حرکتی
nerve path	گذرگاه عصبی
pedestrian crossings	گذرگاه پیاده
partial two level forked junction	گذرگاه زیر و رو
aisle	گذرگاه طولی
gangways	راهرو گذرگاه
gangway	راهرو گذرگاه
archways	گذرگاه طاقدار
channeling	گذرگاه ابی
channelled	گذرگاه ابی
narrows	گذرگاه تنگ
channels	گذرگاه ابی
storm lane	گذرگاه طوفان
system bus	گذرگاه سیستم
channeled	گذرگاه ابی
level crossing	گذرگاه همکف
exhaust passage	گذرگاه خروجی
association pathway	گذرگاه ارتباطی
archway	گذرگاه طاقدار
channel	گذرگاه ابی
fishway	گذرگاه ماهی
traject	عبور گذرگاه
by pass	گذرگاه فرعی
bus system	سیستم گذرگاه
pedestrian crossings	گذرگاه پیادگان
shaft tunnel	گذرگاه محور
shaft tunnel	گذرگاه شفت
bidirectional bus	گذرگاه دوسویه
pedestrian crossing	گذرگاه پیاده
pedestrian crossing	گذرگاه پیادگان
bidirectional bus	گذرگاه دوطرفه
beach exit	گذرگاه ساحلی
data bus	گذرگاه داده
control buoy	بویه کنترل کننده مینها دستگاهی که محل مینهای شناور زیر دریا را نشان میدهد
bused	بااتوبوس رفتن گذرگاه
external auditory meatus	گذرگاه برونی گوش
buses	بااتوبوس رفتن گذرگاه
bus	بااتوبوس رفتن گذرگاه
busing	بااتوبوس رفتن گذرگاه
bussed	بااتوبوس رفتن گذرگاه
input output bus	گذرگاه ورودی- خروجی
partial two level forked junction	گذرگاه زیر و زبر
bussing	بااتوبوس رفتن گذرگاه
way	راه عبور گذرگاه
busses	بااتوبوس رفتن گذرگاه
diasy chain	انتشار سیگنالها در طول یک گذرگاه
bypasses	کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
gorged	گذرگاه تنگ بین دو کوه
address bus	گذر آدرس گذرگاه نشانی
bypassed	کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
gorging	گذرگاه تنگ بین دو کوه
gorges	گذرگاه تنگ بین دو کوه
gorge	گذرگاه تنگ بین دو کوه
bypassing	کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
pass	گذرگاه کارت عبور گذراندن
passed	گذرگاه کارت عبور گذراندن
passes	گذرگاه کارت عبور گذراندن
bypass	کنار گذاشتن گذرگاه فرعی
absorption	[گذرگاه بین جرز و سطح دیوار]
dromos	[راهروی باریک و طولانی به گذرگاه کندویی]
tubal	وابسته به لوله رحمی یا گذرگاه تخم
ppd	Device Protection Port دستگاه حفافت گذرگاه
psychophysics	علم روابط میان روان وتن علم روابط میان روان شناسی وفیزیک
daisy chain interrupt	یک سیستم وقفه که در ان دستگاههای جانبی از طریق گذرگاه به کامپیوتر وصل می شوند
datum dan buoy	علایم شناور دریایی عمقی بویه عمقی علایم عمقی تعیین مسیر مین گذاری شده در اب
in our midst	در میان ما
amid	در میان
omphalos	میان
through	از میان
in the midden of	در میان
mongst	میان
middling	میان
between	میان
staggers	یک در میان
waistline	میان
intershoot	در میان
staggering	یک در میان
stagger	یک در میان
overthwart	از میان
diameter	میان بر
waists	میان
among	میان
waist	میان
thru	از میان
midrib	رگ میان
waistlines	میان
per	از میان
mean line	خط میان
mean water	میان اب
into	در میان
mesocarp	میان بر
diameters	میان بر