English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 223 (15 milliseconds)
English Persian
over crowding بیشتر باشد
Search result with all words
extra اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extra- اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extras اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
congestion وضعیتی که در آن نیازهای ارتباطی یا فرآیند ها بیشتر از توانایی مستقیم باشد
overflow وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
overflowed وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
overflows وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
accuracy هر قدر تعداد بیتها بیشتر باشد
grand larceny سرقت بزرگ در CL سرقتی را گویند که دران قیمت مال مسروق ان ازمیزان معینی که در قانون مشخص شده است بیشتر باشد
hypervelocity سرعت دهانهای و ابتدایی توپی که از 0001 متر درثانیه بیشتر باشد
kaldor criterion ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
long life itemes اقلامی که عمر قانونی انها 5سال یا بیشتر باشد
prima facie evidence مدرک محمول بر صحت مدرکی که در صورت تکذیب یا توضیح طرف برای روشن کردن قضیه کافی باشد مدرکی که در نظر اول و پیش از بررسی بیشتر قاطع به نظر می اید
butterfly saddle rug قالیچه نقش پروانه ای [این نوع از قالیچه زین اسبی بیشتر در شمال هند و تبت رواج داشته و حالت ذوزنقه ای آن شبیه پروانه می باشد]
cloud lattice design طرح ابری شبکه ای که بیشتر بصورت بندی و در فرش چین دیده می شود . زمینه معمولا زرد و شبکه ها آبی رنگ می باشد .
kanat نوعی گلیم ترکی [روشی از بافت گلیم است که در آن ابتدا رشته های باریک را بافته، سپس آنها را به یکدیگر می دوزند. این روش بین روستائیان ترکیه بیشتر مرسوم می باشد.]
Ladik prayer rug قالیچه سجاده ای لادیک [این فرش بیشتر مربوط به ترکیه می باشد و در آن از دو یا سه ستون محرابی به همراه گل های لاله با رنگ های غالب قرمز و آبی استفاده می شود.]
ply yarn نخ چندلا [در اثر تاباندن دو یا تعداد بیشتر رشته نخ بدور یکدیگر بوجود آمده و بسته به نیاز می تواند دولا، چهارلا، شش لا، نه لا و یا طنابی باشد. نخ یک لا فقط از به هم پیچیدن الیاف بوجود می آید.]
square design طرح خشتی [طرح مربع شکل] [این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
Tibet تبت [این ناحیه با کشورهای چین، هند و نپال همسایه بوده و فرش آن بیشتر تحت تاثیر چین قرار داشته است.سابقه فرش بافی در آن حدود سیصد سال می باشد. نقش ببر از طرح های اصلی فرش تبت است.]
tint [هاله ای از رنگ که بیشتر به سمت سفید متمایل باشد.]
transylvania فرش ترانسیلوانیا [ریشه اصلی آن مربوط به ترکیه می باشد که بیشتر برای کلیساهای رومانی و مجارستان بافته شده.]
Other Matches
You have to watch your diet more [carefully] and get more exercise. شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
bandwidth صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
a closed mouth catches no flies <proverb> تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
drive چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
hot شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
hotbed بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbeds بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
open back [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
laptop کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
wellŠsuppose it is so خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
Zel-i Sultan vase طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
charge عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush اثر تاخوردگی [فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
cobb doglas production function ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
mostly بیشتر
furthers بیشتر
the more better the best هر چه بیشتر
the more بیشتر
further بیشتر
furthered بیشتر
furthering بیشتر
as early aspossible هر چه بیشتر
as much as possible هر چه بیشتر
for the most part بیشتر
mainly بیشتر
more than بیشتر از
it is mostly iron بیشتر
large adv بیشتر
rather بیشتر
more بیشتر
more and more هی بیشتر
principally بیشتر
rather ... than بیشتر ...تا [ترجیحا ... تا]
nine times out ten بیشتر اوقات
so many menŠso many minds هر چه اشخاص بیشتر
not any more دیگر نه [بیشتر نه]
better نیکوتر بیشتر
surviver بیشتر عمرکننده
major بیشتر اعظم
majored بیشتر اعظم
outshone بیشتر درخشیدن
to overcomein number بیشتر بودن از
majoring بیشتر اعظم
multichannel با بیشتر از یک کانال
better part قسمت بیشتر
so many menŠso many minds عقیده بیشتر
oddson بیشتر محتمل
hypercard یات بیشتر
no more نه دیگر [بیشتر]
the many بیشتر مردم
outstand بیشتر ایستادن
more and more بیشتر ازبیشتر
above average <adj.> بیشتر از حد متوسط
above-average <adj.> بیشتر از حد متوسط
outsit بیشتر نشستن از
over-average <adj.> بیشتر از حد متوسط
most of them بیشتر انها
no longer نه بیشتر [زمانی]
the most that i can do بیشتر انها
outshining بیشتر درخشیدن
by superir wisdom با خرد بیشتر
most people بیشتر مردم
The more the better . هر چه بیشتر بهتر
further information آگاهی بیشتر
outshine بیشتر درخشیدن
outshines بیشتر درخشیدن
in the main بیشتر اصلا
shaggy ugs فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
denials تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denial تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
outlives بیشتر زنده بودن از
outwork بیشتر کار کردن از
outlived بیشتر زنده بودن از
outwatch بیشتر بیدار ماندن از
outwear بیشتر دوام کردن
outliving بیشتر دوام اوردن
I am over 50 years old. من ۵۰ سال بیشتر دارم.
at full pelt با شتاب هر چه بیشتر سراسیمه
mare مادیان 4 ساله یا بیشتر
outwalk بیشتر راه رفتن از
put someone's best foot forward <idiom> بیشتر تلاش کردن
like nowhere else <adv.> بیشتر از هر جای دیگر
overlive بیشتر زنده بودن از
he makes most noise او از همه بیشتر صدا یا
ahead دارای امتیاز بیشتر
it consists mainly بیشتر عبارت است از
outliving بیشتر زنده بودن از
norther بیشتر بطرف شمال
outstand بیشتر تحمل کردن
outlives بیشتر دوام اوردن
outlived بیشتر دوام اوردن
more the merrier <idiom> هرچی بیشتر بهتر
roundabout production تولید با کارائی بیشتر
full drive باشتاب هرچه بیشتر
extensive cultivation کار وسرمایه بیشتر
as soon as possible بزودی هرچه بیشتر
outbid بیشتر توپ زدن از
outlast بیشتر طول کشیدن از
outbidded بیشتر توپ زدن از
outbidding بیشتر توپ زدن از
outbids بیشتر توپ زدن از
outlasted بیشتر طول کشیدن از
outlasts بیشتر طول کشیدن از
outvote بیشتر رای بردن از
outvotes بیشتر رای بردن از
outvoting بیشتر رای بردن از
outlive بیشتر دوام اوردن
outlive بیشتر زنده بودن از
outlasting بیشتر طول کشیدن از
read mostly memory حافظه بیشتر خواندنی
mares مادیان 4 ساله یا بیشتر
outvoted بیشتر رای بردن از
at full speed با تندی هر چه بیشتر بسرعتی هر چه تمامتر
multi- در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
full pelt با شتاب هرچه بیشتر سراسیمه
overload تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
It tends to be blue . It is bluish. بیشتر برنگ آبی می زند
transuranium دارای عدداتمی بیشتر از اورانیم
It does more harm than good . ضررش از نفعش بیشتر است
transuranic دارای عدداتمی بیشتر از اورانیم
multi در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
semidouble دارای گلبرگهای بیشتر از معمول
overloads تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
overloaded تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
overpoise مهمتر بودن از بیشتر نفوذ داشتن از
operator انتساب بیشتر از یک تابع به عملگرا مشخص .
Cut a little more off the top. یک کمی بیشتر بالا را کوتاه کنید.
operators انتساب بیشتر از یک تابع به عملگرا مشخص .
half century 05 امتیاز یا بیشتر توپزن درمسابقه کریکت
excess cover treaty قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
queues افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
follow up <idiom> بهتر کردن کار با تلاش بیشتر
riot تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
rioted تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
ness on his part این بیشتر بواسطه کمرویی است
rioting تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
More money is not the answer to this problem. پول بیشتر حل این مسئله نیست.
riots تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
man up بازی با یک نفر بیشتر از تعدادافراد حریف
to jackknife truck-trailers تا شدن کامیون در جاده [بیشتر در تصادفات]
loved i nothonour more اگر شرافت را بیشتر دوست نداشتم
Cut a little more off the back. یک کمی بیشتر عقب را کوتاه کنید.
i life that better انرا بیشتر از همه دوست دارم
more frequently than ever <adv.> نسبت به سابق خیلی بیشتر اوقات
peter penny زکات سالیانه که بیشتر به پاپ میداند
supercharger دستگاه هوا و سوخت رسانی بیشتر
century 001 امتیاز یا بیشتر در یک بازی کریکت
centuries 001 امتیاز یا بیشتر در یک بازی کریکت
compound parry دفع شمشیر حریف با دو حرکت یا بیشتر
queue افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
queueing افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
composer آهنگ ساز [بیشتر موسیقی کلاسیک]
queued افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
early bird catches the worm <idiom> هرکسی زودتر بیداربشود بیشتر بدست میآورد
outshoot تعداد بیشتر و بهتر تیراندازی نسبت به حریف
ventre a terre سراسیمه باشتاب هرچه بیشتر شکم بزمین
outpoint سبقت گرفتن پوان یا نمره بیشتر اوردن از
supercharged موتور دارای دستگاه رساننده هواوسوخت بیشتر
larceny petty بیشتر دزدی مالی که کمتر از 11شیلینگ بهاداشت
like hell <idiom> با تاثیر وانرژی بیشتر ،مغایر با حقیقت ،نه زیاد
have half a mind <idiom> احساس وسوسه کردن بیشتر از تحمل نداشتن
as if to add insult to injury <idiom> با بیشتر کردن زیان به وسیله تحقیر و مسخره
catch up تحرک بیشتر برای جبران عقب ماندگی
gaze hound تازی که بیشتر با چشم دنبال شکار می رود تا با بو
parlour maid کلفتی که کتارش بیشتر درسفره خانه است
I would like tovisit ( see, meet ) you more often . می خواهم باز هم بیشتر پیش شما بیایم
She is more culpable than the others. او [زن] بیشتر از دیگران گناه کار [مقصر] است.
most significant digit رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
power play وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر
most significant character رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
roundest تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
She is forty if a day . چهل سال راشیرین دارد ( اگر بیشتر نباشد )
triplebogey حساب سه ضربه بیشتر ازاستاندارد در هر بخش ازبازی گلف
round تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
materials that cannot be borrowed اجناسی که قرض داده نمی شوند [بیشتر در کتابخانه]
pantalets زیرشلواری یا نیم شلواری بلند که بیشتر زنها می پوشیدند
The worst wheel of the cart creaks most. <proverb> بدترین چرخ گارى ,از همه بیشتر غرغر مى کند .
bois jourdian نوعی سنگ مرمر که بیشتر درفرانسه یافت میشود
multi statement line خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
parliamentary train قطار راه اهنی که میلی یک PENNY بیشتر از مسافرنمیگیرد
body نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها
bodies نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها
multi user system سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
slugger بوکسوری که بیشتر به قدرت خود اتکا دارد تا مهارت
mary maximus ان مریم که از همنام های خود بیشتر سال دارد
multitudinist کسیکه توده مردم را بیشتر ازافراد رعایت میکند
non-circulating materials اجناسی که قرض داده نمی شوند [بیشتر در کتابخانه]
coroner هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
high goal polo چوگان بین تیمهای دارنده 91امتیاز تعادلی یا بیشتر
coroners هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
fosse commune [قبر معمولی در گورستان که هر هفت سال یا بیشتر استفاده می شود.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com