English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
index linked insurance بیمهای که با شاخص تعدیل میشود
Other Matches
von neuman morgensterm utility index شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
excess cover treaty قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
ideal index شاخص کمال مطلوب شاخص ایده ال
markers تعیین کننده شاخص هدف شاخص
marker تعیین کننده شاخص هدف شاخص
rainfall index شاخص بارش شاخص بارندگی
target indicator شاخص نشان دهنده هدف شاخص هدف
bench mark شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
top روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
indexed sequential file پرونده ترتیبی شاخص دار فایل ترتیبی شاخص دار
sectors دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
qualification تعدیل
equalises تعدیل
editing تعدیل
equalizing تعدیل
equalizes تعدیل
equalized تعدیل
equalising تعدیل
damping تعدیل
adjustments تعدیل
equation of payments تعدیل
adjustment تعدیل
regulation تعدیل
levelling تعدیل
equalize تعدیل
modulation تعدیل
modification تعدیل
equalised تعدیل
readjusts دوباره تعدیل
readjusting دوباره تعدیل
readjusted دوباره تعدیل
readjust دوباره تعدیل
regulator الت تعدیل
regulator تعدیل کننده
sight reduction تعدیل رصد
escalator تعدیل کننده
regulators الت تعدیل
escalators تعدیل کننده
regulators تعدیل کننده
moderators تعدیل کننده
adapt تعدیل کردن
regulable قابل تعدیل
dampens تعدیل کردن
dampening تعدیل کردن
dampened تعدیل کردن
dampen تعدیل کردن
modified تعدیل شده
modifying جرح و تعدیل
modifying تعدیل کردن
modify جرح و تعدیل
modify تعدیل کردن
modifies جرح و تعدیل
moderator تعدیل کننده
modifies تعدیل کردن
adjustable تعدیل پذیر
regulate تعدیل کردن
regulates تعدیل کردن
regulated تعدیل کردن
realign تعدیل کردن
address adjustment تعدیل نشانی
adjustment method روش تعدیل
method of adjustment روش تعدیل
adjusting تعدیل کردن
modulates تعدیل کردن
realigned تعدیل کردن
realigning تعدیل کردن
corrector magnet اهنربای تعدیل کن
modifier تعدیل کننده
measure تعدیل کردن
modulating تعدیل کردن
modifiers تعدیل کننده
lump sum redistribution تعدیل یکجا
modulate تعدیل کردن
price adjustment تعدیل قیمت
demand accommodation تعدیل درخواستها
collimate تعدیل کردن
adjusts تعدیل کردن
partial adjustment تعدیل جزئی
adjust تعدیل کردن
stock adjustment تعدیل موجودی
coordinator تعدیل کننده
modulator تعدیل کننده
regulating تعدیل کردن
realigns تعدیل کردن
contract escalation clause ماده تعدیل قرارداد
maladjustment تعدیل وتنظیم غلط
reduced form فرم تعدیل شده
reduction to the meridian تعدیل به نصف النهار
maladjustments تعدیل وتنظیم غلط
baf ضریب تعدیل سوخت
adaptor جرح و تعدیل کننده
adaptors جرح و تعدیل کننده
bunker adjustment factor ضریب تعدیل سوخت
moderator variable متغیر تعدیل کننده
modification factor ضریب تعدیل کننده
modificatory متضمن تعدیل یااصلاح
sumptuary وابسته به تعدیل هزینه
strongback الوار تعدیل ناو
adapter جرح و تعدیل کننده
adjustable dimension بعد تعدیل پذیر
adaptable قابل جرح و تعدیل
damper عایق تعدیل کننده
adapted جرح و تعدیل شده
escalation ماده یا عبارت تعدیل
coordinate تعدیل کردن هم پایه
contract price adjustment تعدیل قیمت قرارداد
adapters جرح و تعدیل کننده
emergency complement تعدیل یکانهابرای موارد اضطراری
adjustments الت تعدیل اسباب تنظیم
compensating winding سیم پیچ تعدیل کننده
cac هزینه تعدیل نرخ ارز
adjustment آلت تعدیل اسباب تنظیم
caf ضریب تعدیل نرخ پول
trammel الت ترسیم بیضی تعدیل
trammel تعدیل کردن بدام افتادن
echo هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoing هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
perfoliate درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
formed ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
form ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
forms ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
trace نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
traced نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
average متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaged متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averages متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaging متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
traces نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
cephalic index شاخص سر
aiming post شاخص
critical شاخص
scale شاخص
indicator شاخص
indexes شاخص
index number شاخص
indexes خط شاخص
dial شاخص
dialed شاخص
dialled شاخص
dials شاخص
index خط شاخص
tyupical شاخص
indexed شاخص
level rod شاخص
indexed خط شاخص
gnomon شاخص
indicative شاخص
index شاخص
load برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
loads برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
softer دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
dummy متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
softest دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
soft دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
dummies متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
registers ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
registering ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
register ثبت امار دستگاه تعدیل گرما
thermostats :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
thermostat :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
frequency medulation تعدیل تناوب یا بسامد موج حامل
g.d.p deflator تعدیل کننده تولید ناخالص داخلی
absorption index شاخص جذب
validity index شاخص اعتبار
sundials شاخص افتاب
aiming stake شاخص کوچک
position indicator شاخص نماها
polarity indicator شاخص قطب
characteristic equation معادلههای شاخص
system catalog پرونده شاخص
characteristic curve منحنی شاخص
sysctlg پرونده شاخص
bain index شاخص بین
index فهرست شاخص
bench mark شاخص مبداء
characteristic roots ریشههای شاخص
sundial شاخص افتاب
production index شاخص تولید
indexes فهرست شاخص
seasonal index شاخص فصلی
indicator نمایشگر شاخص
vital index شاخص حیاتی
indicator شاخص اندازه
wage index شاخص دستمزد
index of absorption شاخص جذب
price index شاخص قیمت
weight index شاخص موزون
active index شاخص فعال
roughness index شاخص زبری
tidal bench mark شاخص جزر و مد
range indicator شاخص مسافت
indexed فهرست شاخص
aiming post sleeve روپوش شاخص
readability index شاخص خوانایی
toughness index شاخص نرمی
retention index شاخص بازداری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com